![]()
- قیام ۱۴۰۱ سه واقعیت بنیادی را بر صحنه سیاسی ایران حک کرد
- مهسا؛ چه حقارتی بیشتر از این و چه فلاکتی بدتر از این برای خامنهای - جمهوری اسلامی؛ چرا بیانیۀ تازه گروه هفت اینبار متفاوت است؟ - شاهزاده رضا پهلوی اعلام کرد: راهبرد پنجگانه برای آزادی ایران - سناریوی حکومتی حمله به شاهنامه؛ وقتی خامنهای "ایران دوست" میشود! - دیدگاهها؛ عشق ابدی، شوی سرگرمکننده یا پروژه تخریب جنبش زنان؟ - از هیاهوی انسجام ملی تا اعتراف به فروپاشی؛ بساط ای ایران بخوان جمع شد - روزنامه داخلی: خامنهای با جهل راهبردی نظام را در محاصره قرار داده است - صداوسیما؛ جمهوری اسلامی آلترناتیو اصلی و قابل توجه خود را پهلوی میداند - خطرناکترین اجماع بینالمللی علیه جمهوری اسلامی درحال شکلگیری است
- همبستگی با مردم ایران؛ محدودیت شدید برای فرستادگان خامنهای در نیویورک
- این هزار اعدام نشانه اضطراب وجودی نظام جمهوری اسلامی است - منبع داخلی: مکاتنیسم ماشه تنشها را به سطحی بیسابقه رسانده است+فیلم - بحران ونزوئلا؛ امریکا درخواست گفتگو با رئیس جمهور نامشروع را رد کرد - کاخ سفید: ترامپ به رسمیت شناختن فلسطین را پاداش به حماس میداند - موج سرکوب دانشآموزان کرد و بلوچ همزمان با آغاز سال تحصیلی جدید
- این هزار اعدام نشانه اضطراب وجودی نظام جمهوری اسلامی است
- موج سرکوب دانشآموزان کرد و بلوچ همزمان با آغاز سال تحصیلی جدید - ایران؛ احکام ظالمانه زندان علیه مادران بهایی بر پایۀ اتهامات پوچ و بیاساس - زندانی سیاسی بیگناه را اعدام کردند؛ دختر بابک شهبازی: برای ما افتخاره - طی سه سال پساز قتل حکومتی مهسا نزدیک به سه هزار نفر اعدام شدند
- منبع داخلی: مکاتنیسم ماشه تنشها را به سطحی بیسابقه رسانده است+فیلم
- درماندگی و آشفتگی شدید در ولایت خامنهای پس از کشیده شدن ماشه - نگرانی جمهوری اسلامی از بازگشت آمریکا به پایگاه بگرام در افغانستان - نظرسنجی؛ آیا آمریکا باید از عضویت سازمان ملل متحد خارج شود؟ - دستور ترامپ به ارتش آمریکا برای حمله به کارگزاران مادورو بدون اخطار قبلی
- فرزندان مخفی ولادیمیر پوتین که هر سال به تعدادشان اضافه میشود!
- آتشبازی رنگارنگ در کوههای هیمالیا جنجالی شد؛ ببینید - تکامل در دل خاکسترهای آتشفشان؛ چگونه گیاهان به جزیرهای سوخته در ژاپن بازگشتند؟ - تحول صحنهٔ هنر در عربستان سعودی با سه عامل مهم - صف طولانی برای آیفون ۱۷ در دبی؛ بازار سیاه مدل نارنجی: ببینید
- اینهم شب یلدای قسطی در حاکمیت سیاه ملایان؛ پایان شب سیه سیپد است
- فیلم؛ خواننده اپرا که مجذوب موسیقی محلی ایران بود: ویدئو را ببینید - نسخه بدون سانسور فیلمی که کارگردانان آن به اشاعه فساد متهم شدند - سرود "ای ایران ای مرز پر گهر" ۸۰ ساله شد؛ ویدئو با صدای بنان - نوبل ادبیات؛ نثر شاعرانهاش که شکنندگی زندگی انسان را آشکار میکند
- برادر بانوی ورزشکاری که حجاب را برداشت: بالهای خواهرم را چیدند!
- کاریکاتور اسرائیلی؛ حزبالله در بخش مراقبتهای ویژه بستری شده است - کاریکاتور؛ هر موقع این عصا را دست آقا دیدید یعنی بدجوری ترسیده - کاریکاتور فعال ضد اسرائیلی: گنبد آهنین عربی برای حمایت از اسرائیل - کاریکاتور انتخاباتی؛ در جمهوری اسلامی جایی برای انتخاب نیست ایرانپرسنیوز به هیچ گروه سیاسی وابسته نیست و از هیچ کجا حمایت مالی دریافت نمیکند. ![]() ![]() پنجشنبه، 14 دی ماه 1391 برابر با 2013 Thursday 03 Januaryقتل فجیع زن صیغه ای به خاطر حسادتروزنامه شرق: مرد میانسال که همسر صیغهای خود را به قتل رسانده بود با حکم دادگاه به حبس و پرداخت دیه محکوم شد. ماموران اواخر سال ۸۹ با شکایت مردی میانسال به نام کسرا در جریان مفقود شدن همسرش قرار گرفتند. کسرا در اولین شکایتش به ماموران گفت همسرش مژگان مدتی است گم شده و از او خبر ندارد. بررسیها نشان داد مژگان همسر دوم کسراست و چند ماه قبل از مفقود شدن به عنوان همسر موقت به عقد او درآمده بود. با توجه به شکایت کسرا و اطلاعاتی که او در اختیار ماموران قرار داده بود چند نفر از کسانی که احتمال میرفت در جریان سرنوشت این زن باشند شناسایی شدند و تحت بازجویی قرار گرفتند اما اطلاعاتی که بتواند سرنوشت این زن را روشن کند به دست نیامد. بنابراین ماموران یکبار دیگر کسرا را مورد بازجویی قرار دادند چرا که یافتههایشان حکایت از آن داشت که مژگان آخرین بار همراه شوهرش به خانه رفته بود. وقتی کسرا مورد بازجویی قرار گرفت به قتل همسرش اعتراف کرد و گفت جسد مژگان را دفن کردهاست. این مرد به ماموران گفت: من و مژگان چند ماهی بود که با هم ازدواج کرده بودیم. من از گذشته مژگان خبر داشتم و میدانستم از شوهرش جدا شده و با مادرش زندگی میکند. ما با هم ازدواج کردیم و صاحب یک دختر شدیم. از وقتی بچهدار شده بودیم مژگان خیلی بهانهگیری میکرد و میگفت باید به او بیشتر از همسر اولم توجه کنم. متهم ادامه داد: آن روز خیلی عصبانی شدم، او را کشتم و در خانه دفنش کردم. پلیس در ادامه تحقیقات خود به محلی که کسرا مدعی بود جسد را دفن کرده، رفتند و جنازه متلاشی شده مقتول را بیرون آوردند و به پزشکی قانونی منتقل کردند. در ادامه پرونده تکمیل و صحنه قتل نیز بازسازی شد و با صدور کیفرخواست پرونده به شعبه ۷۱ دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. جلسه محاکمه کسرا روز گذشته برگزار شد. در ابتدای جلسه محاکمه، نماینده دادستان در جایگاه حاضر شد و گفت مدارک علیه کسرا کامل است. نماینده دادستان ادامه داد: با توجه به اینکه مادر مقتول در قبال دریافت دیه اعلام رضایت کرده و ولی قهری دختر مقتول نیز درخواست پرداخت دیه کرده به عنوان نماینده دادستان تهران درخواست صدور رای قانونی به لحاظ جنبه عمومی جرم را دارم. با توجه به اینکه اولیایدم در دادگاه حضور نداشتند متهم در جایگاه حضور یافت. او گفت: اتهام قتل را قبول دارم و میدانم که نباید این کار را میکردم اما در لحظهای که مرتکب این قتل شدم اصلا در حالت عادی نبودم. متهم ادامه داد: چند ماه قبل از ازدواجمان با مژگان که تازه از شوهرش جدا شده بود، آشنا شدم. مژگان ۲۸ سال بیشتر نداشت و خیلی جوان و زیبا بود. من با او ازدواج کردم، البته به صورت صیغهای او را به عقد خودم درآوردم. چند ماه اول زندگیمان خیلی خوب بود اما بعد مشکلات زیادی پیدا کردیم. او خیلی ناراحت بود و به همسر اول من حسادت میکرد و میگفت که نباید به همسر اولم بیشتر از او توجه کنم. در مورد همه چیز خودش را با همسر اولم مقایسه میکرد. خیلی از دست او ناراحت بودم چون فکر میکردم با او میتوانم زندگی خوبی داشته باشم اما مژگان با بهانهگیریهایش زندگی را برای من جهنم کردهبود. بهمنماه ۸۹ بود. روز خیلی سردی بود و من و مژگان بیرون بودیم. دوباره با هم دعوا کردیم. هر وقت عصبانی میشد هرچه دوست داشت به من میگفت. من دو خانه داشتم که در یکی همسر اولم و بچههایم زندگی میکردند و دومی خالی بود. او را به خانه دوم بردم. در آنجا با هم درگیر شدیم و او را خفه کردم. زمانی که داشتم مژگان را خفه میکردم اصلا حالت عادی نداشتم، وقتی به خودم آمدم خیلی پشیمان شدم. متهم ادامه داد: خیلی درمانده بودم، نمیدانستم باید چه کار کنم. تصمیم گرفتم جسد را مخفی کنم. کف کمد دیواری خانه را کندم و گودالی درست کردم. جسد مژگان را داخل گودال گذاشتم و رویش را با خاک پوشاندم. بعد با آجر خاکها را مخفی کردم و روی زمین را سیمان گرفتم. وقتی همه چیز مرتب شد تصمیم گرفتم به پلیس خبر بدهم و بگویم که همسرم گم شده است. کسرا گفت: ما بچه داشتیم و من نمیتوانستم به دخترم بگویم که مادرش را کشتهام، به همیندلیل هم تصمیم گرفتم بگویم که او گم شده است. ضمن اینکه با لو رفتن ماجرا زندگی بچههایم هم تحت تاثیر قرار میگرفت اما در نهایت مجبور به اعتراف شدم. متهم در پاسخ به اینکه چطور توانست از اولیایدم رضایت بگیرد، گفت: مادر مژگان قبول کرد در قبال دریافت دیه رضایت دهد و من به او پول دادم. دخترم هم کوچک است و ولیقهری درخواست دیه کرده است. با پایان دفاعیات متهم و وکیل مدافعش هیات قضات برای صدور رای دادگاه وارد شور شدند. آنها کسرا را به ۱۰ سال حبس که چهار سال آن تعزیزی و شش سال تعلیقی است و همچنین پرداخت دیه سهم صغیر در حق دختر مقتول، محکوم کردند.
خبر قبلی: نشست اصول فقه و حقوق بشر برگزار می شود
خبر بعدی: یا تکلیف ۳۰۰ نفر را روشن کنید یا تکلیف مردم را |