آدرس پست الکترونيک [email protected]









پنجشنبه، 23 آبان ماه 1392 = 14-11 2013

حسن روحانی، تدارکاتچی دیگر!؟ - آرش صبحی

حالا که نتایج مذاکرات پر هیاهوی ژنو بین دولتهای غربی با نمایندگان فریبکار حکومت الهی بصورت موقت وتا سانس بعدی خاتمه یافته، ودیدارها و مذاکرات بیهوده ماموران بی اختیار و دستوری ولایت فقیه با 5+1بدون کمترین امکان نتیجه مطلوب که در بر گیرنده منافع ملی باشد، الا اینکه لاجرم تن به ذلت وخواری بدهند وذیل قرار دادی چون قرارداد ترکمانچای را امضاء نمایند، به بعد موکول گردیده میتوان دریافت که چرا اینهمه هزینه واینهمه وقت گذرانی صورت میگیرد تا نمایشی مسخره تر، واحتمالا" نتایجی ذلت بارتر برصحنه بیاید!

براستی وقت آن نرسیده که از خواب بیدار شویم و از خود بپرسیم اینهمه صرف وقت برای چه وبه چه منظوری صورت گرفته ومیگیرد؟ در صورتیکه طی ده – دوازه سال گذشته بکرات این نمایشها به صحنه آمد وکمترین و روشن ترین نتیجه آن این بوده است که اثبات شده جهانیان تحت هیچ شرایطی بجز زبان زور با چنین رژیم فریبکار وتنش آفرینی که بکرات نشان داده ظرفیت پذیرش معقول در هیچ زمینه ای، بویژه درمورد موضوع هسته ای و دیگر موضوعات داخلی و بین المللی را ندارد ، وبهمین دلیل هم دستیابی به هر راه حل شرافتمندانه ای را از میان برده، میخواهند چه روشی در پیش بگیرند؟ غرب باید بعد از اینهمه سال سروکله زدن وحقه بازیهای رژیم به این واقعیت با چشم باز ودرایتی تاریخی بنگرد و دریابد که کمترین احتمالی که میتواند در این مذاکرات متصور باشد یک دوز و کلک جدید خواهد بود که شاید درآینده هزینه آن هزار برابر آن چیزی باشد که هم اکنون میتواند قابل تصور باشد.

تجربه های پیشین، از زمانیکه همین حسن روحانی بعنوان لیدر گفتگوهای هسته ای بودند، تا دوران علی لاریجانی وصالحی، و سعید جلیلی ودولت احمدی نژاد، وحالا ظریف وعراقچی و ... بعنوان آئینه گذشته وتمام نما پیش روی ما وآنها قرار دارد. این تجربیات گران سنگ هر انسان عاقلی را به این نقطه رهنمون میسازد که آزموده را آزمودن خطاست . هر زمانی که چنین مذاکراتی در راس خبرهای داخلی و خارجی قرار میگیرد عادی ترین مردم این مملکت فلک زده وسرکوب شده وخشمگین، بدون کمترین تاملی اظهار میدارند که مگر ندیدی آقا ( سید علی خامنه ای) چی گفت؟ این گفته عوام الناس دقیقا" بدان معناست که آنها میدانند این بازیها برای چیست و رژیم اسلامی بدنبال چه میرود. این سخن مردم معنای دیگری هم در بطن خود دارد و ان اینکه اینها نماینده مردم ایران ومدافع منافع ملی این سرزمین نیستند و حرکت شان بجز یک هدف ( ساخت سلاح اتمی) وشاخ وشانه کشیدن برای جهانیان، و تهیه مهر تائید برای زدن بر پیشانی حکومت ضد ایرانی و ضد بشری شان و ماندگاری ظلم بی حد وحصرشان چیز دیگری نیست. بهمین دلیل است که قاطبه ملت ایران نسبت به افق آینده چنین گفتگو های بی معنا و مسخره ای با نگاهی کاملا"منفی و مخرب مینگرند، ومیدانند که باهمه هیایوی تبلیغاتی که رژیم و بموازات آن رسانه های غربی براه میاندازند این نشستها واین دادوقالی که براه میاندازند بکلی بی معنا و نقطه مقابل مطالبات حقه آنهاست و راه بجائی نخواهد برد،

درواقع ریشه همه آن دلخوشی های بی معنائی که با انتخاب حسن روحانی بر جامعه حاکم گردیده بود، خوش باوریهای کودکانه ای بود که بعضی عناصر اصلاح طلب با فرافکنی وهیایوی بیمورد برآن دامن میزدند و حالا گروه گروه دارند به این نتیجه میرسند که حسن روحانی هم در مقابل جناح مقابل بویژه در مقابل تصمیمات بیت ولایت وبارگاه خلافت به همان دردی گرفتار آمده است که دولت اصلاحات بدان گرفتار آمد. و این نتیجه ملموس وعینی که این امامزاده هم – امازاده شفاف دهنده ای نیست ودر نهایت چاره ندارد که چون خاتمی دیر یا زود بیاید وفریاد بزند که یک سخنگو یا یک تدارکاتچی بارگاه خلافت بیش نبوده است. و نتایج فاجعه بار مجموعه آنچه که درحال وقوع است همان خواهد شد که در زمان خاتمی و پس ازآن در زمان دولت احمدی نژاد اتفاق افتاد، که بازهم دودش بچشم ملت ایران خواهد رفت و باردیگر باید هزینه سنگین فریب بزرگی بنام انتخاب روحانی را بدهد که بعنوان یک شکست فاحش تنها مغبون وبازنده این بازی و این فریب بزرگ ملت ایران خواهد بود وبس .

اگر از یادها نرفته باشد، باید به آنروزی باز گردیم که رهبر معظم تیر زهراگین اعتراضی خود را بر چله کمان گذاشت وبا تمام قدرت آنرا بسمت ملت ایران - حسن روحانی وهواداران بلند پایه او رها نمود. درواقع رهبر معظم در آن موضع گیری تیر خلاص گفتگوی اتمی را بسینه روحانی و اوباما و5+1 وهمه خوش بینان وخیال پردازان خوش باور شلیک نمود که مبادا بیش از حد به آنچه روحانی و هاشمی و خاتمی و اصلاح طلبان بر زبان میرانند باور داشته باشند. وبا قاطعیت تمام اینگونه القا نمود که این تنها من بعنوان ولی فقیه حکومت هستم که باید اجازه بدهم رئیس جمهوری منتخب حداقلی چه بکند وچه کاری انجام ندهد.

رهبر معظم حکومت الهی در سخنرانی داغ و نهیب آلود خود در روز شنبه 13 شهریور ماه92 در مراسم اهداء سردوشی دانشجویان دانشکده افسری در واقع قبر مذاکرات هسته ای را با دست مبارکشان درهمانجا حفر کردند وبا ایراد این سخنرانی دستور ساختن تابوت مذاکرات ومذاکره کنندگان این سو و آنسو را نیز صادر فرمودند. انهائیکه که با روحیه وماهیت مستبدانه و متکبرانه حضزت شان اندکی ، فقط اندکی، آشنائی داشتند، همان زمان نوشتند و گفتند روحانی بدون تائید رهبر عظیم الشان قادر نخواهد بود حتی یک کلمه حرف برخلاف میل ایشان برزبان بیاورد، ولی کجا بود گوش شنوا وچشم بینا! یسیاری از کنشگران ورصد کنندگان مسائل سیاسی حکومت که با پیشینه و همکاری حسن روحانی و رهبر عالیقدرشان آشنا بودند، همه این روزها را پیش بینی کرده بودند وآنچه را هم که لازم بود بصورت هشدار گونه گفتند ونوشتند. بعد از آن سخنرانی وموضعگیری بسیار روشن ولی فقیه، ( با اینکه روحانی پیش از آن سخنرانی گفته بود با اختیارات تام دارد وارد مذاکرات میشود)، روشن بودکه نه روحانی - که خیلی گنده تر از روحانی هم نمیتواند بدون اجازه رهبر معظم حتی یگ گام بدون اذن حضرتشان بردارد، تا چه رسد به جواد ظریف و مهره های دست دهمی چون عراقچی و غیر وذالک. وقتی رهبر معظم در آن سخنرانی با صراحت تمام اعلام نمود که از سیاستهای لبخند حسن روحانی که خود او میدانست فقط یک تاکتیک حکومتی ومقطعی است حمایت میکند، اما بلافاصله نهیب و خروش برآورد که بعضی اقداماتی که در نیورک صورت گرفت پسندیده نبود ومورد رضایت حضرتشان نبوده است. در واقع همان سخنرانی تکلیف مذاکرات را روشن نمود وپیامی بود برای همه کساتیکه داشتند از خوشحالی میترکیدند وهمچنین خطاب به آنانیکه داشتند میامدند تا در ژنو با یک مشت فرستاده بی اختیار و ملیجک حکومتی مذاکره کنند. درواقع این دیپلماتهای کارکشته غربی بودند که باید این واقعیت را درک میکردند که باز کردن هرگونه حسابی روی سحنان روحانی یا نمایندگان ریز ودرشت اعزامی ،حسابی خواهد بود که موجودیش نزدیک به صفر است.

در واقع رهبر فرزانه در آن سخنرانی نه فقط حسن روحانی و دولت او را هدف گرفت، که شبکه پشت سراو ، یعنی هاشمی و خاتمی و اصلاح طلبان ، و اعتدالیون حکومتی را نیز فصل الخطاب قرار دادند تا کسی فکری خلاف اندیشه های رهبر معظم در مغز خود نپرواند. ولایت مطلقه فقیه با زبانی ترش و با بیانی روشن به حسن روحانی وهمراهانش با لحنی بسیار گزنده وجدی پیام فرستاد که شما بیجا کرده اید که با اوباما تماس تلفنی داشته باشید و سیکنالی بود بود به ظریف و عراقچی و دیگران که مباد پای شان را از گلیمشان بزرگتر بر دارید.

ولایت مطلقه فقیه که حالا درمخمصه کشنده ای گرفتار آمده ومیخواهد با سیاست نرمش قهرمانانه راهی بمنظور برون رفت از چنین وضعیت خطیری برای خود وحکومت فاسدش بیابد، بااینکه در سخنرانی 13شهریور هیچ اشاره مستقیمی به اقدامات بزعم خودشان زشتی که خاطر خطیر معظمشام راجریحه دار کرده بود، ننمود، ولی قضیه تاآنجا اظهرومن الشمس بود که بقول یک راننده تاکسی وبسیاری دیگر از عوام روی سخن وشلیک تیر زهراگین حضرتشان بسمت حسن روحانی بود که بنا بگفته خودش در راه فرودگاه تماسی کوتاه با اوباما برقرار کرده بود، ودر عین حال اشاره ای بود به سخنان محمدجواد ظریف که در پاسخ به سئوال خبرنگار آمریکائی در مورد مطلبی که پیرامون هولوکاست درسایت رهبر معظم آمده بود، وظریف برای ماله کشی آن موضوع گفته بود اشتباه شده وقرار است این مطلب در سایت مقام معظم اصلاح یا حذف شود.

باتوجه به مجموعه رویدادها واتفاقاتی که در زمینه هسته ای و رویدادهای داخلی از اعدامهای فله ای گرفته، تا توقیف روزنامه ها به بهانه های واهی و کلیشه ای، بگیر.ببندهای متعددی که ظرف صد روز گذشته براه افتاده وجریان دارد، صعود هزینه های روزمره زندگی، تورمی که افسارگسیخته منحنی صعودی طی میکند و... همه وهمه حکایت ازآن دارد که میتوان دیری نخواهد پائید که طشت حسن روحانی هم از بام بیفتد وروسیاهی بر همه آنانی بماند که با فرضیات باطل شان برای انتخاب روحانی سینه چاک میدادند ویقه پاره میکردند. وتا آنجا خوش خیال بودند و برطبل خوش باوری میکوبیدند که معتقد بودند روحانی آمده تا بعنوان یک آخوند روشن بین دست به اقداماتی بزند که حتی تابوی رهبرمعظم را کمرنگتر از پیش بنماید وچه خیال باطلی!



Translate by Google: English | Français | Deutsch | Español
به اشتراک بگذارید: