آدرس پست الکترونيک [email protected]









سه شنبه، 7 مرداد ماه 1393 = 29-07 2014

چراغزه چرا لبنان؟ - شاهین فاطمی

هفته پیش به مناسبت آخرین جمعه ماه رمضان، که آن روز را در جمهوری اسلامی روز "قدس" نامیده اند، در تهران باردیگر تظاهراتی فرمایشی-نمایشی برپاشد. این نوع تظاهرات در ایران آنقدررنگ باخته است که جزبلندگوهای صداوسیمای رژیم از توجه کمترکس دیگری برخورداراست و درمیان مردم به نام تظاهرات ساندیس خورها معروف شده است. اما این بار به علت تقارن این روز با تداوم جنگ حماس و اسرائیل وعواقب دردناک و رقت آوراین جنگ، برگزاری این مراسم توجه بیشتری را موجب شد. ازاین رو پاره ای ازانسان های شریفی که از هرگونه جنگ وخونریزی بیزارند وازدیدن صحنه های دلخراش آنچه در غزه میگذرد به سختی رنج میبرند از آنجا که هیچگونه تظاهرات غیر دولتی در ایران مجاز نیست، به ناچار، و احتمالا با اکراه، برای نخستین باردر این نوع تظاهرات دولتی شرکت کردند. از قرار روایت های خبری درمیان این گروه ازشرکت کنندگان مشارکت یک فیلمسازمعروف وخوشنام که به خاطر حفظ استقلال هنرش و عدم کرنش در برابررژیم، طبق روال رایج، مورد"حصرهنری" دستگاه قرارگرفته ، در این تظاهرات ازدید میکروسکپی دستگاه امنیتی نگریخته است. در این ارتباط بخشی ازدستگاه تبلیغاتی رژیم این مشارکت در تظاهرات را با شعار "نه غزه، نه لبنان-جانم فدای ایران" متناقض دانسته و نتیجه گرفته اند که حضورافراد منتسب به آن شعار در تظاهرات ضد جنگ دلیل مدقنی میتواند باشد براینکه هواداران آن شعار به خطای خود پی برده اند و اکنون هوادار حماس و حمایت آن سازمان تروریستی از سوی جمهوری اسلامی شده اند!

اگرهدف این ادعا تنها مغالطه وسوء استفاده تبلیغاتی برای "خودیها" بود شاید بهتر میبود که از کنار آن بگذریم اما متاسفانه چنین نیست. عمق فاجعه عمیقتر ازاین سخنان است. ما شوربختانه در برابر کسانی قرارگرفته ایم که ازتفکیک میان انسانیت وتوحش عاجزند. برای آنها ارزش های انسانی مقام ومنزلتی ندارد. درتصورات این گروه قابل پذیرش نیست که امکان دارد کسی پیدا شود که هم با جان ودل معتقد به آن شعارباشد و نیازهای اقتصادی واجتماعی ایرانیان را برترازدیگر اولویت ها بداند وهمزمان ازمحنت و رنج مردم بی پناه غزه دربرابراین ظلم آشکار وچشمان اشگ آلود مادران وکودکان بی پناه بی تفاوت نماند. احتمالا برای دست پروردگان نظامی که برای حل مسائل و اختلافاتش با ملت ایران جزانتقام طلبی، شکنجه، تبعید یا اعدام راه دیگری نمی شناسد قابل قبول نیست که یک انسان آزاده میتواند در آن واحد هم مخالف ومعترض باشد وهم از اصول انسانیت تخلف نکند، هم با جمهوری اسلامی و حماس مخالف باشد وهم به خشونت اسرائیل اعتراض کند همانگونه که حتی در اسرائیل نیز تظاهرات ضد جنگ انجام میپذیرد. متاسفانه فرهنگ قصاص ومرگ با چنین برخورد انسانی دمساز نیست و از درک آن ناتوان است. این همان فرهنگ واپسمانده ایست که معتقد به قصاص و دندان دربرابردندان است که به قول مهاتاما گاندی سرانجام میراثش جامعه ای بی دندان خواهد بود. انسانیت یعنی این توانائی که آنچه رادرمورد خود قابل فبول نمیدانیم بردیگران روا نداریم. انسانیت یعنی گذشت یعنی تساهل.

مشکل ما آن جوجه بسیجی بی دانش نیست که از فهم تقارب آن شعارملی واعتراض به جنگ وخونریزی عاجز است. اووصدها هزار امثال اودست پرورده امثال همان ماشین های تبلیغاتی و دروغسازی هستند که جوانان هیتلری را برای آلمان نازی تولید میکرد. این رژیم جمهوری اسلامی است که در جهان امروز درکنارکره شمالی از جایگاه بسیار استثنائی ضد بشری وجنگ خواهی برخوردار است. آیا از خود پرسیده اید که چرا زمانی که وزیران وسفیران همه کشورهای معتبر جهان از شرق تا غرب در شورای امنیت سازمان ملل و دیگر محافل بین المللی، به اتفاق آرا رای بر خاتمه جنگ، آتش بس وترک مخاصمه میدهند، رهبرمذهبی جمهوری اسلامی خواهان گسترش آتش جنک به ساحل غربی ودیگرنقاط فلسطین است؟ آیا پرسیده اید چرا در حالیکه افکار عمومی جهان از عرب گرفته تا ترک و روس و چینی تا اروپائی وآمریکائی در تلاشند تا هرچه زودتر آتش این جنگ ماتم ساز فروکش کند، بلندگوهای رژیم در درون وبرونمرزخواهان آتش افروزی بیشترهستند؟ آیا از خود هیچگاه پرسیده اید از اینهمه خشونت و خونریزی و تداوم جنگ در غزه، در سوریه، درعراق، در افغانستان و دیگر مناطق خاورمیانه تا یمن و سودان و سومالی چه سودی عاید جمهوری اسلامی میشود؟

باآنکه پاسخ دقیق و روشن این سؤال در انتظار روزیست که رژیمی قانونی و مردمی جانشین جمهوری اسلامی درهای بسته را بگشاید واسناد ومدارک ملی ایران هم مانند همه کشورهای متمدن جهان در اختیارمردم قرارگیرد، اما نباید فراموش کنیم که هم اکنون نیز دلائل و قرائن کافی در اختیار داریم که بتوان بر مبنای آن به نوعی نتیجه رسید. اصل مهم تاریخی حکایت از آن دارد که همه رژیم های ناپایدار که ازپشتیبانی واقعی و دمکراتیک مردم خود برخوردار نیستند همیشه با تحمیل اختناق و دیکتاتوری در درون کشور و ماجراجوئی در ماورای مرزها به تداوم لرزان ولی خشن خود ادامه داده اند وکم بیش سرانجام هم به گونه فجیعی آخر خط این سیاست همان سرنوشتی است که هیتلردر گذشته نسبتا دور و صدام وقذافی درزمان معاصر با آن روبروشدند. یکی دیگر از دلائل این نوع رفتاراز سوی نظامهای غیر مردمی عدم توانائی آنها در حل مشکلات کشوراست چون با تداوم تشنج به خیال خود مردم را سر مشغول نگه میدارند. در این رابطه نباید سود اقتصادی ناشی از فساد دست اندرکاران امور کشور از جنگ و خونریزی را فراموش کنیم. در اخبار دیروز آمده بود که محسن رضائی رئیس سابق سپاه پاسداران "نوشیدن زهر" وقبول قعطنامه 589 شورای امنیت سازمان ملل که به جنگ با عراق خاتمه داد را تلویحا یک خیانت خوانده و هاشمی رفسنجانی را متهم به ارتکاب آن نموده است. به احتمال زیاد محسن رضائی و دیگر سران میلیاردر سپاه هرگز از گناهان کسی که مانع نفع بیشتر آنها شده است نخواهند گذشت به ویژه این روزها که آن شخص هیچ کاره ومغضوب الخاقان هم شده است!

برای انسانهای ایرانی هرگز معنی آن شعار تاریخی نه غزه نه لبنان، جانم فدای ایران بی اعتنائی وبی تفاوتی به سرنوشت مردم بی پناه غزه ویا شهروندان لبنان نبوده و نیست. حساب حماس وحزب الله از مردم غزه ولبنان سواست. آری میتوان انسان بود و به حاتم بخشی های بی حساب و کتاب جمهوری اسلامی دردیگرنقاط منطقه بر مبنای "چراغی که به خانه رواست" معترض بود ودرعین حال به پشتیبانی ازمردم بی پناه غزه به راهپیمائی پرداخت.

پاریس: 28 ژوئیه 2014



Translate by Google: English | Français | Deutsch | Español
به اشتراک بگذارید: