آدرس پست الکترونيک [email protected]









شنبه، 11 مرداد ماه 1393 = 02-08 2014

ایران اسلامی؛ بساز بفروشی در سینما و ادبیات

رضا جولایی معتقد است به دلیل نوعی نگاه بساز بفروشی در ادبیات و سینما، هنرمندان کم‌تر به دنبال کیفیت هستند و برای همین بیش‌تر اقتباس‌های اخیر در سینما اقتباس‌هایی سطحی و ناموفق هستند.

این داستان‌نویس در گفت‌و‌گو با ایسنا، درباره اهمیت اقتباس ادبی گفت: من خودم با نسلی از سینماگران ایرانی و فرنگی بزرگ شدم. در آن زمان تلویزیون فیلم‌هایی پخش می‌کرد که به کانال سه معروف شده بود و آثار برجسته سینمایی بود. من سیزده، چهارده‌ساله بودم و نمی‌دانستم این فیلم‌ها چقدر آثار برجسته‌ای هستند. آثاری از فلینی، دسیکا و دیگران بودند. من به اندازه درکم با این کارها ارتباط برقرار می‌کردم، اما بعدها فهمیدم این فیلم‌های مطرح سینمایی، اقتباسی هستند. در واقع برای ساخت یک فیلم اقتباسی کارگردان با یک فیلمنامه‌نویس خبره، داستان یا رمانی را به فیلم تبدیل می‌کنند و یا روایت جدیدی از یک رمان ارائه می‌دهند. از میان کارهای موفق خارجی می‌توان به فیلم‌هایی اشاره کرد که از روی داستان‌های همینگوی ساخته شده است، در سینمای ایران هم آثار کارگردان‌هایی چون کیمیایی، مهرجویی و تقوایی آثار اقتباسی موفقی است.

او در ادامه اظهار کرد: از میان آثار نسل اول سینماگران ایران می‌توان به کارهای مهرجویی چون «پستچی»، «هامون»، «سارا» و «پری» اشاره کرد که همه آثار خوبی هستند. من همه فیلم‌های اخیر را ندیده‌ام، ولی به فیلم‌های اقتباسی اندکی هم که برخورده‌ام، بیش‌تر یا اقتباس‌هایی ناقص هستند و یا همه مایه خجالت‌اند. برخی هم از روی اسم یک داستان تقلید می‌کنند، علی مؤذنی قصه‌ای نوشته بود به نام «ملاقات در شب آفتابی». من بارها این نام را به گونه‌های مختلف مثل «شب آفتابی»، «عشق در شب آفتابی» و غیره روی آثار سینمایی و تلویزیونی دیدم. گویا حتی برخی برای انتخاب نام آثارشان هم خلاقیت ندارند. بیش‌تر اقتباس‌های ناموفق هم متعلق به سینمای دم‌دستی ماست.

جولایی درباره دلایل کم‌تعداد شدن فیلم‌های اقتباسی در سینمای ایران گفت: متأسفانه فرهنگ بساز بفروشی چند سالی است که دست از سر ما برنمی‌دارد و به ادبیات و سینما هم سرایت کرده است. فقط می‌خواهیم بسازیم و بفروشیم و درگیر کیفیت نیستیم. چه در سینما و چه در ادبیات، آد‌م‌های متوسط پرمدعا زیاد داریم، آدم‌هایی که یک کتاب یا یک فیلم دارند و آن را پرچمی کردند و می‌زنند توی سر همه. همین فیلم «هفت‌سنگ» نمونه‌ای از اقتباس ناموفق است،‌ یعنی سازندگان آن‌قدر ابتکار نداشتند که این اقتباس را به گونه‌ای درونی‌تر انجام بدهند.

این نویسنده همچنین درباره مشکلاتی که در ادبیات سبب شده کارگردان‌ها کم‌تر به اقتباس ادبی از آثار داستانی معاصر دست بزنند، عنوان کرد: یکی از ایرادهای ادبیات امروز ما نزدیک شدن آن به تئاتر است، فضای قصه به فضای تئاتر نزدیک است و همین سبب می‌شود مخاطب عام به آن نزدیک نشود و فضای داستان فضایی کسالت‌بار باشد و انگار تصویری در ذهن نویسنده نیست. شاید لازم است آثار داستانی ما کمی از ذهن بیرون بیایند و جهان‌بینی عام‌تری پیدا کنند.

او درباره تأثیر ممیزی بر این روند هم گفت: طبیعتا نقش ممیزی هم در این میان خیلی مؤثر است. در سینما دیده‌ام که برخی کارگردان‌ها به ممیزی انتقاد دارند. اما در ادبیات ممیزی خیلی مؤثر بوده است. در همه دنیا نوعی سانسور هست اما این نوع سانسور شخصی و سلیقه‌یی فلج‌کننده است. همین سبب شده از ادبیات چیز زیادی باقی نماند.

جولایی درباره این‌که آیا می‌توان به ساخت آثار سینمایی از روی ادبیات داستانی در آینده امیدوار بود، گفت: به هر حال امید که باید داشت، اما در آینده نزدیک اتفاق خاصی نمی‌افتد. وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در آغاز کار حرف‌های تعجب‌برانگیزی درباره تغییرات می‌زد اما حرف‌های او مرحله به مرحله تخفیف پیدا کرد و می‌بینیم که سانسور همچنان هست و وضعیت ما تغییر چندانی نکرده است.



Translate by Google: English | Français | Deutsch | Español
به اشتراک بگذارید: