آدرس پست الکترونيک [email protected]









یکشنبه، 27 مهر ماه 1393 = 19-10 2014

آیا تدریس به انگلیسی جای نگرانی دارد؟

سایت الف: پیرو سخنان رئیس جمهور مبنی بر بین المللی شدن دانشگاه ها و تدرس به زبان انگلیسی آقای حدادعادل مصاحبه ای کرده اند و گفته اند که از رئیس جمهور در مورد این مسئله سوال شده و ایشان توضیح داده اند که مقصود ایجاد چند دانشگاه برای خارجی ‌ها بوده تا در آنجا به انگلیسی تدریس شود. از آنجا که اینجانب یکی از مدافعان ایده بازشدن فضای آکادمیک به روی جهان و بین المللی شدن دانشگاه‌ها و تدریس به زبان انگلیسی هستم، لازم می‌دانم که توضیحاتی در این زمینه عرضه نمایم.

مصاحبه آقای حدادعادل این پیام را به خواننده القاء می‌کرده که ایشان چون با فرهنگستان زبان فارسی مرتبط بوده اند از موضع مذکور دچار نگرانی شده‌اند. بایدبه ایشان عرض کرد که مطلوب اینجانب و همفکران دقیقا همان چیزی است که احتمالا موجب نگرانی شما شده اما دلیلی جدی برای نگرانی وجود ندارد و با توضیحاتی که در ادامه می آید احتمالا شما نیز در صف موافقین این ایده قرار خواهید گرفت.

پیش از هر چیز باید به این واقعیت توجه داشت که با گذر فشار جمعیتی از مقطع دانشگاه‌، دانشگاه‌های ایران به پدیده مازاد ظرفیت روبرو شده‌اند و این معضلی اقتصادی ایجاد کرده است. نکته دومی که باید توجه داشت آنست که ایران می تواند خدمات آموزشی به مردم کشورهای همسایه به قیمتی ارزان و با کیفیتی قابل قبول ارائه کند. این امر نه تنها صادرات خدمات به حساب می آید و همسو با ایده استقلال از درآمد نفت است بلکه زمینه تاثیرگذاری بلندمدت فرهنگی و نفوذ فرهنگی در کشورهای همسایه را فراهم می آورد.

در واقع همانگونه که کشورهای غربی و آمریکا تلاش می کنند تا جوانان مستعد کشورهای دیگر را جذب کنند تا نوعی تمایل به سمت کشور میزبان در آنها ایجاد کنند، ایران نیز باید از این فرصت استفاده کند. مانعی که در برابر این امر وجود دارد، تدریس به زبان بومی است. اگر دانشگاه‌های ما دروس خود را حداقل در مقاطع عالی به زبان انگلیسی تدریس کنند، راه برای ورود جوانان مستعد کشورهای همسایه باز می‌شود.

در بسیاری از کشورهای اروپایی همانقدر تعصب نسبت به زبان مادری و ملی وجود دارد که احتمالا جناب حدادعادل و دیگر افراد از جمله شخص نگارنده به زبان فارسی تعصب داریم. برای ما نیز زبان فارسی هم موضوعیت دارد و هم حاملی برای انتقال پیام‌های فرهنگی جامعه ایران است. اما امروزه در کشورهای اروپایی نیز تلاش می‌شود تا زبان بسیاری از دوره ها در مقاطع کارشناسی ارشد و دکترا به انگلیسی باشد. طبیعی است که زندگی در هر کشوری موجب می شود تا شخص ناگزیر شود تا زبان کشور میزبان را نیز بیاموزد. حتی برخی دانشگاه ها دروسی به زبان کشور میزبان را نیز به صورت اختیاری ارائه می کنند تا انگیزه بیشتری برای دانشجویان برای یادگیری زبان کشور میزبان فراهم شود. برخی کشورها پا را فراتر گذاشته و دروس مقطع کارشناسی را نیز به زبان انگلیسی ارائه می کنند.

نفع سوم و حتی مهمتری که در ایده تدریس به زبان انگلیسی وجود دارد این است که زمینه را برای تقویت زبان دانشجویان فراهم می کند. اینجانب به عنوان کسی که دو سالی است در دانشگاه های مختلف شهر تهران در مقاطع عالی تدریس کرده ام با این مشکل مواجه بوده‌ام که اکثر دانشجویان کارشناسی به بالا و حتی دکترا هنوز با متون مرجع به زبان انگلیسی مشکل دارند و دائما درخواست کتاب های ترجمه شده می‌کنند. کسی که در چنین وضعیتی قرار دارد آیا می‌تواند مطالب علمی را در سطحی که در جهان عرضه می‌شود بفهمد؟ مشارکت در پیشبرد سطح علم که جای خود را دارد!دانشجویان خصوصا در مقاطع عالی باید بتوانند با اعتماد به نفس در کنفرانس های بین المللی حضور پیدا کرده و مطالب عرضه شده توسط دیگران را بفهمند و به خوبی مطلب خود را بیان کنند.

اگر شخص در حیات تحصیلی و شغلی خود با مکالمه انگلیسی به شکل جدی مواجهه نداشته باشد آمادگی خوبی برای حضور در مجامع خارجی پیدا نخواهد کرد. علاوه بر آن، انتظار می رود تا نظام آموزش عالی آنقدر مهارت در دانشجویان ایجاد کند تا دانشجویان بتوانند در سازمان های بین المللی و شرکت های چند ملیتی و یا شعبه های نهادهای حکومت در خارج یا شعبه های شرکت های داخلی در خارج مشغول به فعالیت شوند. چیزی که قابل انکار نیست آنست که نظام آموزشی ما در آموزش زبان خارجی ناتوان بوده و این ناتوانی آنقدر شدید بوده که موسسات آموزش زبان به اشکال مختلف در جای جای کشور رشد کرده اند. شاید تعصبات ملی گرایانه و درون گرایانه برخی با پدیده باز شدن اقتصاد در تعارض باشد اما واقعیت حیات اجتماعی ایرانیان تعامل با جهان است و دانشگاه‌ها نباید در این مسئله استثناء باشند. همانگونه که رئیس جمهور به درستی اشاره کردند بین المللی شدن دانشگاه همسو با باز شدن اقتصاد امری مطلوب و مفید است.

پیشنهاد اینجانب این است که این امر به دانشگاه ها الزام شود که در مقاطع کارشناسی ارشد و دکترا در هر ترم یک درس به زبان انگلیسی ارائه شود تا دانشجویان با اصطلاحات تخصصی آشنا شوند و ترس و هراس شان از مکالمه انگلیسی بریزد و اساتید نیز انگیزه یابند تا مهارت زبان خود را حفظ کرده و اگر فاقد آن هستند این مهارت را تقویت کنند. روشن است که این پیشنهاد برای دانشگاهیان مطرح می‌شود که با توجه به سن به لحاظ شناختی آسیبی از حیث مهارت زبان مادری‌شان متوجه آنها نخواهد شد. ذکر این نکته خالی از لطف نیست که در برخی کشورهای اروپایی تاکید بر آموزش بیش از یک زبان خارجی از همان ابتدایی مطرح می شود و این را مغایر و یا مضر به زبان مادری تشخیص نداده اند بلکه تسلط بر زبان خارجی را یک دارایی قابل عرضه در بازار کار و زندگی ارزیابی می کنند.

در کشور سوئیس در نظام آموزشی قبل از دانشگاه درس های مختلف به چهار زبان فرانسوی، ایتالیایی، آلمانی و انگلیسی ارائه می شود. من به شخصه شاهد بودم که در کشور ایتالیا هر وقت یک دانشگاه تدریس دوره ای را به زبان انگلیسی مصوب می کرد روزنامه ها از این اقدام تعریف می کردند و این اقدام را گامی در جهت مطرح شدن بیشتر دانشگاه های این کشور ارزیابی می کردند. یک دلیل اینکه همه هندی‌ها به خوبی به زبان انگلیسی صحبت می‌کنند و به این طریق در بازار کار جهانی موقعیت خوبی پیدا می‌کنند این است که زبان رسمی نظام آموزشی آنها اساسا انگلیسی است. باید قبول کرد که زبان علوم جدید انگلیسی است و باید در مقاطع تحصیلی عالی به این زبان گفتگو شود کمااینکه زبان دین عربی است و در برخی دروس حوزه، اساتید بدون ملاحظه به عربی صحبت و تدریس می‌کنند.

احتمالا شما در دروس تفسیر آیه الله جوادی آملی که صبح ها پخش می شود به مقاطعی برخوردید که ایشان ناگهان پاسخ یک طلبه خارجی را به عربی می دهند و یا علمای دین (نظیر علامه طباطبایی) کتاب های خود (نظیر المیزان) را به عربی نگارش می‌کنند. چرا در این مورد داعیه‌های ملی‌گرایانه مطرح نمی‌شود؟ ‌به اعتقاد اینجانب به جای انزواگزینی و درون‌گرایی و پنهان کردن این نیات در ذیل تعصبات ملی‌گرایانه بهتر است به منافع حاصل از بازشدن اقتصاد اندیشید. خوشبختانه کتاب های مختلفی به فارسی در این زمینه وجود دارد که می‌تواند در اختیار افراد قرار گیرد.



Translate by Google: English | Français | Deutsch | Español
به اشتراک بگذارید: