آدرس پست الکترونيک [email protected]









سه شنبه، 25 آذر ماه 1393 = 16-12 2014

مردمانی دچار رخوتی غیر قابل درک - شیرین طبیب زاده

چگونه میتوان این مستند و مستند ها ی دیگر از این دست را در مورد سرزمینمان و مردمان بیگناه و اسیرمان دید و خون نگریست؟ عاقبت ملتی که خود را به ندیدن، ندانستن و نشنیدن میزند بکجا میرسد؟
****


در حاشیۀ مستند " ماهیها درسکوت میمرند" و سخنان دکتر اباذری

مستند " ماهی ها درسکوت میمیرند" را با اشک و آه و بغض و خشم نگریستم و بر تبهکاران و راهزنان بی خرد و تدبیری که یکی از بهترین و ثروتمندترین کشورهای جهان را از اوج به چنین فلاکتی کشانده اند، لعنت فرستادم و بآنهائیکه باصطلاح بر ای " آزادی!" و " استقلال!" پایه گذاران یکی از ننگین ترین و نالازم ترین انقلابات تاریخ جهان بوده اند.

مشاهدۀ چهره های سوخته و درد کشیده و نجیب و صبور مردمانی از خطه ای که رستمها و یعقوب لیث ها از آن برخاسته اند و شنیدن غمهایشان، دردی بدلم ریخت ناگفتنی. شوربختانه اما، این تنها گوشه ای ازفاجعۀ عظیم فرود آمده بر سرزمینی است گرفتار هزار و یک مصیبت، سرزمینی که چهار اسبه از همه نظر بسوی زوال و نیستی و پوسیدگی از درون میرود، با مردمانی دچار رخوتی غیر قابل درک .

ملتی که بجز اقلیتی، گوئی اصحاب کهفند و بخوابی عمیق فرو رفته اند. هیچ فاجعه ای، هیچ دردی، هیچ طوفانی آنهارا نمی لرزاند و بخود نمی آورد. بکلی مسخ شده و بی اعتنا به همۀ سیاهیها، ازدست دادنها، زورگوئیها، جنایتها و حقیر شدنها و پست شدنها، میروند و می آیند و بموقعش اگر لازم باشد به ستمگران کرنش هم میکنند و برایشان هورا هم میکشند و برای دریافت صدقه ای بنام " یارانه" بجای گرفتن یقۀ رژیم، یکدیگر را لت و پار میکنند. مردمانی که آنجائیکه بایست فریادشان بآسمان نمی رود و نمی پرسند که در حالیکه هموطنان من در سیستان و بلو چستان و خوزستان و....از بدیهی ترین امکانات زندگی محرومند مضحکۀ انرژی هسته ای چیست ؟ تامین هزینۀ مسافرت بقول خودتان یک ملیون و نیمی به کربلا به مناسبت اربعین از جیب کیست و این کمکهای بی دریغ به تروریستهای منطقه با اجازۀ کدام ملت است و شما بچه حقی مرتب از جانب ما سخن میگوئید و "مردم ما، مردم ما" میکنید، شما در چه زمانی اصلا نظر ما را خواسته اید؟

آنچه که دکتر اباذری میگوید، غیر مستقیم، اینهاست و بیشتر از اینهاست. او می خواهد بگوید که اگر شما این قدرت را دارید که در عرض بیست و چهار ساعت با پیامهای تلفنی ملیونی شوید و به خیابانها بریزید چرا برای فرضا فوت هرچند دردناک یک جوان خواننده؟ چرا برای اینهمه اعدام جوانان بی گناه این چنین نمیکنید یا برای زندانیان سال و ماه که در زندانهای سر اسر ایران دچار هزاران درد و بی عدالتی هستند احساساتتان بجوش نمی آید و چرا برای مثلا هموطنان سیستانیتان نه؟

بگمان من، او می خواهد بگوید، که این بی تفاوتی شماست که به خامنه ای اجازه میدهد این چنین گستاخانه امرو نهی کند و علنا اعلام کند که بجهت کینه ای بی منطق سهم شما از ثروت وطنتان را خرج تروریستها میکند و برایشان اسلحه و مهمات ارسال میکند و برایشان در غزه و لبنان و سوریه و عراق و حتی در ونزوئلا و هندوراس و کشورهای کوچک و بزرگ افریقائی خانه سازی میکند و بیمارستان و مدرسه میسازد. این بی تفاوتی شماست که دست این دژخیمان را برا ی هرگونه چپاولی باز گذ اشته است که بآنها جرات داده است که ارقام سرسام آور دزدیها را خود منتشر کنند امادر عین حال آب از آب تکان نخورد. او می خواهد بگوید اگر در عزای مرگ خواننده ای میشود ملیونی بیرون ریخت و هیچ اشکالی هم ندارد، چرا نمیشود بر علیه دزدی وبیکاری و فقر و تورم و بربادرفتن منابع طبیعی سر زمینتان و بخشکی نشستن دریاچه ها و رودخانه ها و هوای مسموم و غذای مسموم و بیماریهائی که قسمت اعظم آن در اثر بی عرضگی و بی لیاقتی و ندانم کاریهای دست اندر کاران روز بروز جان هزاران نفر را مورد تهدید قرار میدهد نمی توان اعتراض کرد.

اینها همه نتیجۀ بی حرکتی و بی تفاوتی ملتی است که دست بسته خود را مانند اسیری می بیند که از سر ترس بهر حقارتی تن در میدهد و چون جسارت دفاع از حق خود را ندارد بازهم فریب میخورد وبه وعده ها و دروغهای و ترهات کسانی مانند روحانی دل می بندد. دانشجو برایش کف میزند و ساده دلانه هورا میکشد و باورش میکند و در استانها هزاران انسان بدنبال اتومبیلش میدوند و مجذوب شعارهای دروغینش میشوند.

چگونه میتوان این مستند و مستند ها ی دیگراز این دست را در مورد سرزمینمان و مردمان بیگناه و اسیرمان دید و خون نگریست؟ عاقبت ملتی که خود را به ندیدن، ندانستن و نشنیدن میزند بکجا میرسد؟ بآنجائیکه برای درمان دردهایش بازهم بهمان شیطانی پناه می برد و متوسل میشود و رای میدهد که او را از بهشت رانده است. بازهم متوسل به نذر و نیاز میشود و به مکه و کربلا وووو میرودو آش نذری می پزد و سفرۀ ابوالفضل می اندازد و در تعزیۀ عاشورا حضور بهم میرساند. ملتی که نخواهد بیدار شود، محکوم به اینهمه خواری است. ممکن است بماند اما ملت قابل احترامی نیست.

بله متوجه هستم که بیرون گود نشسته ام و........اما کسانی مانند من، برخلاف هزاران ایرانی که هر دو دنیا را دارند و سالی یکی دوبار سفری بایران میکنند و ککشان هم نمی گزد، دهه هاست که باین رژیم ستمگر نه گفته ایم و همچنان اگرچه دورا دور و بنوبۀ خود و گاه حتی موثر تر از درونیان، مبارزه کرده و میکنیم با آنکه درد غربت و رنجهای مضاعف آن مارا هزاران باردراین سالها کشته است و میدانیم که آرزوی دیدار سرزمین مقدسمان را بگور خواهیم برد مانند هزارانی که در گورستانهای سراسر جهان در غربتی سرد و غمناک در گور خود خفته اند.

دسامبر 2014



Dariush December 20, 2014 04:52 AM

بانوی گرامی‌ خانم طیب زاده،
قبل از خواندن مقاله بسیار گویای شما همشیه احساس تنهایی در افکار خود می‌کردم تنها در یک مورد مقاله چند بعدی شما تمرکز می‌کنم و اینکه: ایستاده زیستن در مقابل ظلم رژیم آخوندی اسلامی ایران را افتخار دانسته و مردن در مکانی بدون خانواده را مشکلی نمی‌دانم، چرا؟
"نه" گفتن در مقابل ظلم، راه انسانهای مقتدر مثل شما، نلسون ماندلا، گاندی، جورج واشنگتن، ابرهام لینکلن و بسیاری که مثل من نامی بر سنگ قبر نخواهند داشت؛ راهی‌ است دشوار....


گزارش یا اعتراض به این نظر


Translate by Google: English | Français | Deutsch | Español
به اشتراک بگذارید: