آدرس پست الکترونيک [email protected]









پنجشنبه، 23 بهمن ماه 1393 = 12-02 2015

مادر امیر ارشد: روسری ام را بر می دارم

stealthyfreedom.blogspot

واگویه های مادر یکی از کشته شدگان عاشورا

مطلب زیر نوشته زنی است که بسیاری از ایرانیان سالها با صدایش خاطره دارند. او گوینده تلویزیون بود شهین مهین فر. در عاشورای ۸۸ وقتی معترضان به خیابان آمدند، پسرش امیر ارشد تاجمیر توسط خودروی نیروی انتظامی سه بار زیر گرفته و سپس کشته شد.

حالا این مادر روایت یک روز دیدار خود با پسرش در بهشت زهرا را چنین می نویسد:

هوا سرد است . اما من گرم گرمم . . لرزشم از پیری ست . نه از سرما . . موهای سپیدم که تو دوستشان داشتی . زیر عفت مشکی ام بی تابی می کند . می خواهد توسری ام را کنار بزند و با آوای باد برقصد . . . چه بگویم : که شرافت من مادر به تکه پارچه ایست که به زور بر سرم نهاده اند . برش می دارم . تو موهای سپیدم را . رها از قید دوست می داشتی . . تو شرافتم را . حیا و عصمتم را از دریچه ی نگاه پاکت می دیدی و به آن اعتبار می بخشیدی . . زمین می گردد . من می گردم . . زمین به دور خورشید . من به دور مزار تو . . سرگیجه هایم از گریه های شبانه و مویه های بی دریغ دلی ست که آرامشش را کشته اند . . روسری ام را بر می دارم . توسری ام را بر می دارم . و سرم را بی حجاب بر خاک پاکت می نهم . با دستهایت نوازشش کن . به خدا چشمهایم را بسته ام تا صورت له شده ات را نبینم . می خواهم همان امیر ارشدی باشی که ریشش را صبح به صبح می تراشید و عطر زندگی میزد و با لبخندی شیرین می درخشید تا مادرانه از زیبایی مردانه اش غرق لذت شوم . . زمین می گردد . من می گردم . . زمین به دور خورشید و من به دور مزار تو .



Translate by Google: English | Français | Deutsch | Español
به اشتراک بگذارید: