آدرس پست الکترونيک [email protected]









یکشنبه، 6 اردیبهشت ماه 1394 = 26-04 2015

پاسخ نوه یک یهودی اعدام‌ شده به آقای ظریف

روزآنلاین: مقاله واشنگتن پست درباره یهودیان ایران
نامه نوه یک یهودی اعدام‌شده در ایران
شهرزاد القانیان

تا وقتی‌ رهبران ایران تصمیم نگرفته‌اند ابهام خود نسبت به یهودیان را مرتفع سازند، باید در این باره سکوت کنند. من از کتمان هولوکاستِ رئیس‌جمهور سابق ایران، محمود احمدی‌نژاد حرف نمی‌زنم. این روزها، در حالی‌که رهبران این کشور سعی دارند برای امضای توافق هسته‌ای، از خود وجهه نرم و سازش‌کار نشان دهند، نسخه خوش ‌آب و رنگی از تاریخ ۲۶۰۰ ساله یهودیان ایران ارائه می‌دهند.

اخیرا گزارشگر ان‌بی‌سی از محمدجواد ظریف، در مورد درک رهبران ایران از چرایی هراس یهودیان از گفته‌های مسئولان این کشور سئوال کرد و او پاسخ داد: "ما سابقه طولانی از تحمل و همکاری و زندگی با مردم یهودی خود و یهودیان سراسر جهان داریم."

این چندان درست نیست. یهودیان ایران تا چندی پیش دورانی طلایی داشتند، اما ظریف به عنوان نماینده رژیمی که تلاش دارد از ایرانِ پیش از انقلاب فاصله بگیرد، نمی‌تواند اعتباری از آن کسب کند. آن دوران مربوط به زمانی بود که روحانیون شیعه قدرتی نداشتند: یعنی دوره پس از انقلاب مشروطه در سال ۱۹۰۶ که به تمام ایرانیان از هر مذهب و قومیت حقوق برابر داد و پیش از به قدرت رسیدن آیت‌الله خمینی در سال ۱۹۷۹.

یهودیان از ۵۸۶ قبل از میلاد در ایران زندگی می‌کردند. در قرن شانزدهم، در دوران صفویه، روحانیون شیعه محدودیت‌هایی برای تمام اقلیت‌ها از جمله یهودیان برقرار کردند تا آن‌ها را از فعالیت‌های اقتصادی منع کنند و مانع از سرایت "ناپاکی" آنان به مسلمانان شوند: در بازار مغازه باز نکنید، خانه‌های جذاب نسازید، از مسلمانان خانه نخرید، برای فرزندانتان نام مسلمان انتخاب نکنید، از حمام‌های عمومی مسلمانان استفاده نکنید، هنگام باران و برف از خانه خارج نشوید، وقتی وارد مغازه مسلمانان می‌شوید به چیزی دست نزنید.

سیستم قضایی از یهودیان محافظت نمی‌کرد، اما آن‌ها می‌توانستند در صورت حمله مسلمانان بلافاصله تغییر دین دهند. یهودیان ایران در دوره‌هایی زندگی راحت‌تری داشتند، اما در مجموع تا قرن‌ها بعد در سختی و فشار بودند.

اواخر قرن نوزدهم یهودیان فرانسوی و انگلیسی برای تاسیس مدارس یهودیان لابی کردند و در ‌‌نهایت نیکوکاران ایرانی یهودی، با کمک سازمان‌های اسرائیلی، شبکه‌ای از مدارس را در این کشور بنا نهادند. رضاشاه، پس از برقراری سلسله پهلوی، سعی کرد دوران مدرنی را شروع کند که یهودیان نیز در آن مشارکت کردند و شکوفا شدند. بنابر مطالعه جوامع یهودیان، سفاردی دیوید سیتون، درسال ۱۹۷۹ هشتاد درصد از ۸۰ تا ۱۰۰ هزار یهودی متعلق به طبقه متوسط یا بالا‌تر جامعه بودند و ده درصد از آنان بخشی از نخبگان اقتصادی محسوب می‌شدند. یهودیان نه تنها تاجران موفق، بلکه استادان، روزنامه‌نگاران و پزشکان مهمی بودند.

در همین دوره رشد یهودیان، پدربزرگ من، حبیب القانیان، در سال ۱۹۱۲ متولد و پس از آن‌که در دهه ۱۹۴۰ به همراه برداران خود صنعت پلاستیک ایران را پایه‌گذاری کرد، تبدیل به یکی از مشهور‌ترین صنعتگران کشور شد. در سال ۱۹۵۹، به عنوان رئیس جامعه یهودیان کشور انتخاب شد.

با این حال برخی از روحانیون از موفقیت چشمگیر یک یهودی ناراحت بودند. در سال ۱۹۶۲، وقتی خانواده‌ام اولین ساختمان بلند بخش خصوصی، یعنی ساختمان ۱۷ طبقه پلاسکو را در تهران ساختند، محمود طالقانی از روحانیون شیعه به این موضوع که یک یهودی بلند‌ترین ساختمان ایران را ساخته، اعتراض کرد. خمینی حتی از او هم فرا‌تر رفت و می‌گفت: "شاه بسیاری از دستورات را از اسرائیل می‌گیرد و در این فکریم که شاید خود او نیز یهودی باشد." او در سخنرانی سال ۱۹۶۴ خود گفت: "تمام اقتصاد کشور در دستان اسرائیل است و توسط ماموران اسرائیلی اشغال شده. بیشتر کارخانجات و شرکت‌های بزرگ توسط آن‌ها اداره می‌شود." این سخنرانی دو فرد خاص را هدف قرار داده بود: یکی از آن‌ها پدربزرگ من بود و دیگری صنعتگر بهایی مشهور، حبیب ثابت.

وقتی خمینی در سال ۱۹۷۹ از تبعید بازگشت، پدربزرگ من از اولین نفراتی بود که به سراغ او رفت. پدربزرگ من در نهم مه ۱۹۷۹ پس از یک دادگاه ۲۰ دقیقه‌ای به اتهام ارتباط با اسرائیل اعدام شد. دادگاه انقلاب اجازه داشتن وکیل به او نداد. پس از اعدام، رژیم همه آن‌چه در زندگی‌اش ساخته بود مصادره کرد.

ظریف می‌گوید ۲۰ هزار یهودی در ایران زندگی می‌کنند که بزرگ‌ترین جمعیت یهودیان خارج از اسرائیل در خاورمیانه را تشکیل می‌دهند. او توجه نمی‌کند که جمعیت ایران از ۳۷ میلیون در سال ۱۹۷۹ به ۷۷ میلیون نفر رسیده و در آن زمان جمعیت یهودیان ۸۰ تا ۱۰۰ هزار نفر بود. برخی از یهودیان، با افزایش محبوبیت خمینی و پیش از بازگشت او از تبعید، داراییشان را برداشتند و از ایران رفتند؛ بسیاری پس از اعدام پدربزرگ من فرار کردند و بقیه اوایل دهه ۸۰ کشور را ترک کردند.

امروز بیشتر یهودیان ایران پراکنده شده‌اند، خصوصا در آمریکا و اسرائیل و همچنین در اروپا و کانادا. برخی زندگی خود را از هیچ شروع کردند. اما هنوز، حتی پس از ۳۵ سال، درد غربت برای برخی از یهودی های تبعیدی تازه است.

یهودیان اندکی که در ایران مانده‌اند به خبرنگاران خارجی می‌گویند، شکایتی از زندگی روزمره ندارند. همانطور که آقای ظریف گفته است، آن‌ها می‌توانند آزادانه به کنیسه بروند. کار می‌کنند و در مجلس هم نماینده دارند. اما مانند تمام ایرانیان، قوانین و مرزهای همزیستی را می‌دانند. آن‌ها نمی‌توانند مشاغل مهم دولتی داشته باشند و اجازه تدریس در دانشگاه را ندارند.

شاید حالا که رهبران ایران سعی دارند اعتماد جامعه بین‌المللی را بدست آورند، زمانش رسیده باشد که حداقل بی عدالتی های گذشته خود را بپذیرند.



nader April 26, 2015 03:26 PM

خداود پدربزرگه شما را بیامرزاد،از قاتلین پدربزرگت و پس گرفتن اموالتان به یک دادگاه در آلمان مراجعه کن

گزارش یا اعتراض به این نظر


Zartosht April 26, 2015 11:07 PM

با درود به هم وطن یهودی عزیز
شما نگاه کنید که فقط یهودیان تحت ظلم هستند ما همه تحت ظلم هستیم
یهودیان ایرانی هستند و افتخار ما میباشند
همچون ارامنه و ترک
ما همه ایرانی هستیم
زنده باد ایران

گزارش یا اعتراض به این نظر


Translate by Google: English | Français | Deutsch | Español
به اشتراک بگذارید: