آدرس پست الکترونيک [email protected]









شنبه، 2 خرداد ماه 1394 = 23-05 2015

ایران: خوابگاه دانشجويان يا خوابگاه‌ افسردگان؟

بهارنیوز: خودکشی سریالی سه دانشجو در تهران و ارومیه و شیراز همه را بهت زده کرد. اتفاقی که انگار دارد برایمان عادی می‌شود.

جوانانی که نمی‌توانند مشکلاتشان را حل کنند و چاره‌ای جز خودکشی پیش پایشان نمی‌بینند. چند روز پیش بود که معاون دانشجویی و فرهنگی وزارت بهداشت از روند صعودی خودکشی و افسردگی بین دانشجویان خبر داد. تهران، شیراز و ارومیه شاهد حوادث تلخی بود، اتفاقاتی که شاید تکرارش باعث دیده شدنش شد؛ وگرنه بودند مورد‌هایی که در سکوت خبری و بی‌توجهی جامعه و حتی مسئولان وزارت علوم از یاد‌ها رفتند. به سراغ مرکز مشاوره دانشگاه تهران در خیابان ادوارد براون می‌رویم. ساختمانی شش طبقه که آخرینش مخصوص پذیرش دانشجویانی است که احتیاج به مشاوره دارند. ساعت یازده صبح سالن خلوت است و تعداد اندکی از دانشجویان در اتاق دکتر‌ها رفت و آمد می‌کنند.

به سراغ یکی از دانشجویانی رفتیم که برای مشاوره به این مرکز آمده بود، نامش فرهاد است و از مدت زمانی پرسیدم که در مرکز مشاوره رفت و آمد دارد و اینکه آیا مرکز توانسته کمکی به او بکند یا نه؟ او گفت: دو سال هست که در مرکز رفت و آمد دارم. کمک کرده است ولی در آخر خود دانشجو است که باید مشکلاتش را حل و فصل کند. از او می‌پرسم که آیا همه مشاوران این مرکز از دانشجویان رشته روانشانسی و مشاوره دانشگاه هستند و او می‌گوید: البته پزشکانی داریم که پنجاه، شصت سال سن دارند و جوانان هم هستند. پیگیری هم نسبت به دانشجویان دانشگاه خوب است، البته می‌دانید که این مرکز به مردم عادی هم مشاوره می‌دهد. اتفاق نه چندان خوشایندی که در این مرکز می‌افتد این است که مرکز مشاوره اطلاعات دانشجویان را در اختیار خانواده‌هایشان قرار می‌دهد، او با تایید حرفم گفت: بله، متاسفانه این اتفاق می‌افتد که با هیچ روش و اصولی قابل پذیرش نیست. من حتی چند بار به این نکته اعتراض کردم. به من جواب دادند که فقط در دو مورد اطلاعات را در اختیار خانواده‌ها می‌گذارند، اول خودکشی و بعدش هم قتل دیگری. از این بد‌تر این است که مرکز مشاوره با حراست دانشگاه هم در ارتباط است و اطلاعات را به آنها هم می‌دهد. من یکی از دوستانم از خودکشی در مرکز مشاوره صحبت کرده بود و آن‌ها هم به نیروهای حراست دانشگاه خبرداده بودند که باعث ایجاد حساسیت نسبت به او شد و دوستم را حسابی عصبانی کرده بود.

خوابگاه‌ افسردگان
رضا از دانشجویان مدیریت دو سال است که در خوابگاه ساکن شده و اصلا هم از وضعیت محل زندگی‌اش راضی نیست. وقتی از شرایط خوابگاه می‌پرسم و مشکلاتشان، می‌گوید: ما دو جور خوابگاه داریم، خوابگاه‌هایی که در کوی دانشگاه هستند و دیگری آن‌هایی که در شهر پخش شدند. هیچ کدامشان جو خوبی ندارد. به غیر از مشکلات معیشتی که کم و بیش همه درگیرش هستند، مشکلات افسردگی و نامیدی و اضطراب بین دانشجویان زیاد پیدا می‌شود.

از وجود مشاوره در خوابگاه می‌پرسم و وضعیت دانشجویان، از اینکه تا به حال صحبت‌هایی در مورد خودکشی به گوشش خورده است؟ می‌گوید: مشاور هست، ولی هیچکس راضی نیست. اکثرا با دو سه جلسه مراجعه بی‌خیال می‌شوند. حرف خودکشی همیشه بوده است، یکی از دوستان نزدیکم چند وقت دنبال خریدن سیانور بود! حتی در محیط کوی موردهایی هم بوده است. مثلا یک سال پیش پسری از ساختمان خودش را پایین پرت کرد که فوت نکرد و متاسفانه فلج شد یا دختری که پرید و روی تپه‌های خاکی افتاد و زخمی شد، ولی نه جدی. این ترم هم که دو مورد خودکشی داشتیم، مهدی و دیگری آن دانشجوی دکتری که خبرش خیلی هم در رسانه‌ها سر و صدا کرد. در مورد مهدی اطلاع دارم که بار‌ها به مرکز مشاوره دانشگاه مراجعه کرده بود و می‌خواست تا کمکش کنند و البته نتیجه‌ای برایش نداشت.

در بیانیه‌ای که روابط عمومی دانشگاه تهران منتشر کرده بود، علت خودکشی مهدی مزروعی مشکلات خانوادگی اعلام شد. اعلامیه‌ای که با عکس‌العمل تند خانواده او مواجه شد. برادر مهدی این مساله را رد می‌کند و می‌گوید: آن چیزی که برای من مسئله است و موجب ناراحتی خانواده ما شده، اعلامیه‌ای است که روابط عمومی دانشگاه تهران منتشر کرده است. آن‌ها به هیچ عنوان اصول اخلاقی را رعایت نکردند. بوی فرافکنی از این اعلامیه به مشام می‌رسد. مهدی ۵ سال تحت نظر مرکز مشاوره دانشگاه تهران بود. آن وقت آن‌ها اعلام کردند دلیل خودکشی مهدی، مشکلات خانوادگی بوده است. وقتی من با مدیر مرکز مشاوره دانشگاه تماس گرفتم و از او توضیح خواستم، گفت این شیطنت رسانه‌ای بوده و من تکذیبش می‌کنم. کاری که تا به الان انجامش ندادند. این نشان می‌دهد مرکز مشاوره فقط دنبال تبرئه خودش بوده و به جان دانشجویان اهمیتی نمی‌دهد.

مهدی ۵ سال تحت نظر مرکز مشاوره بود. ارتباطی که در بهمن ماه سال ۹۲ قطع شد. مشاوره دوباره مهدی بهمن ۹۳ بود. در این یک سالی که او با مرکز مشاوره تماسی نداشت، بهترین دوران تحصیلش را سپری کرد. رشته‌اش را عوض کرد و نمرات بالایی گرفت. مراجعه او به مرکز مصادف شد با اوج‌گیری دوباره مشکلاتش. ما احتمال می‌دهیم که قرص‌هایی که مهدی از مرکز می‌گرفته یا حتی دوز آن‌ها باعث بروز مشکلاتش شده بود چون ما به طور جدی نسبت به کارامدی روان‌شناسان مرکز مشاوره شک داریم. جالب است که مرکز مشاوره پرونده برادرم را در اختیار ما نمی‌گذارد. هرچند من سه‌شنبه جلسه‌ای با رئیس مرکز دارم و قرار است به من توضیحاتی ارائه دهند. آن چیزی که ما می‌دانیم این است که مهدی سه هفته قبل به خاله‌اش گفته بود که حالش تعریف چندانی ندارد و به مرکز مراجعه کرده بود. در کنار این‌ها اتفاق بدتری هم افتاده است، بار‌ها از مهدی در مرکز مشاوره سوال کردند که چرا خودکشی نمی‌کنی؟! شما وقتی قبح این کلمه را پیش یک جوان می‌شکنی باید انتظار هر حادثه‌ای را داشته باشی. آنچه واضح است این است که دلیل خودکشی مهدی آن چیزی نبوده که در اعلامیه روابط عمومی دانشگاه آمده است. من وقتی با بچه‌های انجمن اسلامی دانشگاه تهران صحبت کردم گفتند که مورد مهدی هشتمین مورد خودکشی در سال‌های اخیر بوده است. این نشان می‌دهد مشکلی در اینجا وجود دارد که انگار کسی به فکر حلش نیست.

مشکل از عدم آموزش صحیح است
از دکتر امان‌الله قرایی مقدم، آسیب‌شناس اجتماعی، درباره دلیل افزایش خودکشی در میان دانشجویان سئوال می‌کنیم، او به خبرنگار گروه دانشگاه خبرگزاری آنا می‌گوید: ما قبل از اینکه بگوییم چرا خودکشی کرده است و علت چیست، باید به این نکته توجه کنیم که چه زمانی قبح خودکشی در کشور ما از بین رفته است. ما نمی‌خواهیم قبول کنیم که دانشجویی که مشکل داشته سرآخر دست به خودکشی زده است. من ۱۰۰ درصد معتقدم ما هیچگونه کمکی به او نکردیم و نمی‌کنیم. من با قشر جوان رفت و آمد زیادی دارم. می‌بینم که آن‌ها کوچک‌ترین اصول برقراری رابطه و مقابله با مشکلات را نمی‌دانند.

قرایی مقدم در ادامه افزود: ‌ ما بچه‌هایی تربیت می‌کنیم که با خودی‌ترین افراد اطرافشان یعنی خانواده نمی‌توانند صحبت کنند. نمی‌توانند دیالوگ برقرار کنند و مشکلاتشان را حل و فصل کنند. تربیت عجیب و غریب و چند سویه‌ای در جامعه‌ ما در جریان است، از یک طرف خانواده‌ها به خاطر برآورده کردن نیازهای فرزندانشان نیست و نابود شدند و از طرف دیگر بچه‌ها راضی نیستند. ما در دانشگاه و دبیرستان مشاور نداریم، ارشاد کردن با مشاوره تفاوت دارد. علوم تربیتی مشاوره نیست. افرادی که مشکل دارند باید درمان شوند و مشکلاتشان حل شود. نمی‌شود جوان با کوچک‌ترین مشکلی یا حتی مشکلات بزرگ دست به خودکشی بزند. این وضع به این دلیل است که راهی برای مقابله با مشکلات نمی‌داند.



Translate by Google: English | Français | Deutsch | Español
به اشتراک بگذارید: