دوشنبه، 5 مرداد ماه 1394 = 27-07 2015"خودكشی" دانشجوی نخبه هوا فضا در پارک پليسمرد ميانسال در خانه را به آرامي بست. بالاي سرش پر از بنرهاي ترحيم بود. او پدر يكي از دانشجويان ٢١ ساله رشته هوا فضاي دانشگاه شريف است كه بامداد پنجشنبه هفته گذشته خود را در پارك پليس تهران دار زد. لباس مشكي به تن داشت و سطل زبالهاي را با يك دست حمل ميكرد. او همان مردي است كه ساعت هفت صبح پنجشنبه، خبر خودكشي را از اهالي شنيد اما نميدانست وقتي به پارك برسد، جنازه آشنايي خواهد ديد؛ پسرش را كه زير پارچهاي سفيد در سكوت غرق شده بود. به گزارش اعتماد، او گفت هرگز با ديدن صحنه خودكشي پسرش گريه نكرد و سعي كرد خود را به خدا بسپارد. محلي كه پسرش در آنجا براي هميشه به زندگي خود پايان داد، نزديك خانهشان است تا آن حد كه مرد عزادار سرش را به سوي آن چرخاند و گفت: «در همين پارك پليس، آنور ديوار خودش را دار زد.» طناب يكي از بنرها شل شده بود و باد مدام آن را تكان ميداد. تعدادي از اساتيد رشته هوا و فضاي دانشگاه صنعتي شريف در سوگ دانشجويشان، آن را روي ديوار نصب كرده بودند. پدر شايان آن را با دست نشان داد و با لهجه غليظ آذري درباره حادثه گفت: «پسرم دانشجوي هوافضا بود. ساعت ٦:٣٠ صبح پنجشنبه هفته قبل متوجه شدم از خانه بيرون رفته. فكر كردم كلاس دارد و به دانشگاه ميرود. خودم هم چند دقيقه بعد به نانوايي سر خيابان رفتم و براي صبحانه نان خريدم. طرفهاي ساعت هفت يكي از همسايهها مرا ديد و گفت دوباره در پارك پليس يك نفر خودكشي كرده و ماشين پليس آمده و مردم جمع شدهاند.» مرد سپيد موي دستانش را در هم قفل كرد و ادامه داد: «وقتي به پارك رسيدم، مردم جمع شده بودند. روي جنازه پارچه انداخته بودند اما هنوز اورژانس نيامده بود. از همهمه جمعيت فهميدم كه جنازه يكي از اعضاي خانواده من است. رفتم نزديكتر ببينم كيست، ديدم پسر خودم است.» خانواده شايان آخرين بار او را سر ميز شام ديده بودند. «او سال گذشته هم از خودكشي حرف زده و دكتر برايش قرص تجويز كرده بود.» چشمان مرد مشكي پوش پس از گفتن اين حرف، ثانيهاي بسته شد؛ حادثه برايش زنده شده بود: «شايان با يك طناب خودش را حلق آويز كرده بود. وقتي رسيدم، او را پايين آورده بودند. دو ساعت طول كشيد تا اورژانس آمد و بعد هم به پزشكي قانوني منتقلش كردند.» خانواده دانشجوي ناكام دانشگاه شريف، اعضاي او را به بيماران نيازمند اهدا كردهاند: «در پزشكي قانوني يك نفر مسوول همين كار است. او به ما گفت ميتوانيم تعدادي از اعضاي بدن شايان را اهدا كنيم. ما هم قبول كرديم تا بيماران نيازمند به زندگي دوباره برگردند.» بغض گلويم را مى فشارد جنايتکاران آخوند سيستمى ساخته اند که در آن نه کودکان کارتن خواب ايمن هستند و نه نخبگان جوان ما ننگ و بيزارى بر هرچه آخوند مفتخور جنايتکار |