آدرس پست الکترونيک [email protected]









شنبه، 10 مرداد ماه 1394 = 01-08 2015

ناگفته های طبرزدی در سالگرد جان باختن اکبر محمدی

راه اکبر محمدی (دانشجوی مبارزی که زیر شکنجه کشته شد) زنده است و ادامه دارد و ما دوستان و همرزمان اکبر راه و آرمانهای او را ادامه خواهیم داد
****


خبرگزاری بام: اکبر محمدی فعال سیاسی بود که بعد از حمله به کوی دانشگاه در تیرماه۷۸توسط نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی دستگیر شد. ایشان که بعد از چند روز اعتصاب غذا در نهایت در تاریخ ۸ مرداد ۸۴ به شهادت می رسد نماد جنبش اعتراضی علیه حکومت ایران لقب گرفته است.

حشمت‌الله طبرزدی، دبیرکل جبهه دموکراتیک ایران ازاعتراضات دانشجویی در تیرماه ۷۸ به‌عنوان جنبشی مسالمت آمیز یاد می‌کند که توسط رژیم ایران بی رحمانه سرکوب شد. طبرزدی که از نقش اکبر محمدی به عنوان مبارزی صادق یاد می‌کند طی مصاحبه‌ای که با خبرگزاری بام داشته است، ابهامات آن برهه زمانی را پاسخ می دهد، ابهاماتی که در فضای سانسور و خفقان بر همگان پوشیده مانده است.

جناب طبرزدی همانطور که می‌دانید امروز سالروز شهادت اکبر محمدی فعال دانشجویی است. چه شناختی از آن مرحوم دارید؟

اکبر محمدی را از سال ۷۶ می‌شناختم. ایشان با برادر بزرگوارشان آقای منوچهر محمدی از دوستان قدیمی و همرزم من بودند که در برنامه مبارزات جنبش دانشجویی ارتباط بسیار نزدیکی با یکدیگر داشتیم. به نحوی که آگاهم اکبر در همه برنامه‌های مبارزاتی شرکت می‌کردند و هر زمان میتینگ و یا جلسه‌ای برگزار می‌شد اکبر را نیز می‌دیدم که به وضوح مخالفت‌هایش رو ابراز می‌کرد و در مواقعی بسیار برعلیه آنچه ظلم و بی عدالتی بود شعار می‌داد. از نظر شخصیت اخلاقی نیز اکبر محمدی انسانی بسیار صادق، مقاوم و جسور بود. بنده یک خاطره‌ای با مرحوم اکبر دارم که بجاست عرض کنم در مهر ۷۷ در مشهد یک اردوی دانشجویی داشتیم که منوچهر و اکبر نیز شرکت کرده بودند در آن برنامه دانشجویی کوه رفته بودیم و آنجا فیلم‌هایی از اکبر نیز ضبط شد که شوربختانه من آن فیلم‌ها را در دسترس ندارم و خوب به یاد دارم که در آن تفریح خودمانی اکبر با صمیمیت خاصی که داشت توجه همه را به خودش جلب کرده بود و ایراداتی را که نطق می‌کرد همگی ما را مجذوب کرده بود و آن خاطره بسیار زیبا همچنان در ذهن من باقی مانده است.

چرا از اکبر محمدی به عنوان سر آغاز جنبش دانشجویی یاد می‌شود؟

اکبر محمدی جز اولین کسانی بود که بعد از حمله به کوی دانشگاه علیه این جنایت فریاد اعتراض سرداد و نه تنها در ۷۸ مبارزه کرد بلکه پس از آن نیز در زندان‌های رژیم از فعالیت‌های خودش دست نکشید به‌نحوی که با رفتار غیر انسانی از طرف مامورین زندان اوین مواجه شد. همچنان که اکبر زیر شکنجه‌ها کمرش شکست و بسیار مصیبت‌ها و ناملایمت‌های دیگر را متحمل شد و چون این جنبش اعتراضی اولین قیام گسترده علیه رژیم بعد از انقلاب ۵۷ بود به همین خاطر نام اکبر محمدی با این جنبش اعتراضی عجین شده است.

آقای طبرزدی لطفا عرض کنید چرا جنبش دانشجویی ۷۸ که از زبان خود شما نیز مسالمت آمیز توصیف شده است توسط حکومت ایران با شدیدترین شکل ممکن سرکوب شد؟

۱۸ تیر ۷۸ برای رژیم بسیار خطرناک بود. چون بعد از انقلاب این اولین جنبش دانشجویی بود که به حتم رژیم را تهدید کرد و رژیم می‌دانست که اگر این جنبش را ساکت نکند مطمئنن با واژگونی همراه خواهد شد. این جنبش که در ابتدا مصالمت آمیز بود هزاران دانشجو و مردم عادی را با خود همراه کرد و به سمت توده‌ای و انقلابی پیش می‌رفت که این مسئله وحشت رژیم را به دنبال داشت. همچنان که تا به امروز جمهوری اسلامی از جنبش دانشجویی ۷۸ به‌عنوان یک فتنه یاد می‌کند.

این جنبش اعتراضی بعد از توقیف روزنامه سلام شکل گرفت. آیا دلیل آن اعتراض گسترده، صرفا تعطیلی یک نشریه بود یا معترضان مطالبات دیگری نیز داشتند؟

مجموعه‌ای از حوادث که طی سالیانی اثبات و در نتیجه سرکوب شده بودند. نظیرمطالبه آزادی بیان، آزادی عقیده، آزادی انتخابات ،مخالفت با خشونت، قتل های زنجیره ای، سرکوب، شکنجه، اعدام، سانسور و مخالفت با قدرت غیر پاسخگو، همگی اینان از جمله دلایلی بودند که در خیزش این جنبش دانشجویی نقش بسزایی ایفا کردند و با وجود اینکه دانشجویان به توقیف روزنامه سلام هم معترض بودند ولی صرفا نمی‌توان گفت توقیف آن نشریه فریاد اعتراض دانشجویان را باعث شده بود. من یاد دارم که در طول سالهای ۷۳ تا ۷۸ جنبش دانشجویی و بسیاری نشریات دیگر به شدت مخالف شرایط بودند و همواره از گروههای سیاسی برای شرکت در مراسم مسالمت آمیز دعوت می کردند.

چرا آقای خاتمی به عنوان رئیس دولت اصلاحات، به وعده‌های انتخاباتیش در راستای تحقق آزادی عمل نکرد و در جهت پیشبرد منافع رژیم از این اعتراض مسالمت آمیز با عناوینی چون شورش و بلوا یاد کرد؟

خاتمی در بدنه حاکمیت و از سران رژیم بود و تصمیم نداشت که از طرف مردم لطمه‌ای به رژیم وارد شود و از طرفی چون سوگند یاد کرده بود تصمیم به ایجاد اصلاحاتی در چهارچوب قانون اساسی بود و بیشتر از این را نمی‌خواست پس این طبیعی بود که با جنبش مخالفت کند و چون جنبش خواستار تغییر رژیم و به دنبال یک نظام دموکراتیک بود در پی آن نیز خاتمی مخالفت کرد. آقای خاتمی در آن شرایط از یکسو از مردم تحت فشار بود که می‌گفتند چرا در برابر سرکوب سکوت کرده‌ای و از طرف دیگر هم تحت فشار افراطیون حکومتی بود که می‌گفتند چرا سرکوب نمیکنی! در نهایت نیز آقای خاتمی چون با تکیه بر نیروی انتظامی نتوانست سکوت ایجاد کند بالاخره نظرش با جناح ولایت فقیه مبنی بر سرکوب یکی شد.

آیا این اعتراض گسترده مردمی مسیر بهبود حقوق بشر در ایران را هموار کرد و حکومت به خواست این اکثریت معترض چراغ سبز نشان داد؟

در ابتدای سرکوب جنبش اعتراضی ۷۸ توسط رژیم یک جو منفی همراه با ترس در میان دانشجویان و فعالین شکل گرفته بود چون سرکوب بسیار شدید بود و چون خود بنده در آن زمان در زندان حضور داشتم از نزدیک نظاره‌گره اوضاع وخیم بودم. ولی در دراز مدت جنبش نقش خود را به‌خوبی اجرا کرد، چون همان زمان که ما در شکنجه‌گاه توحید بودیم بسیاری از دانشجوها که در سلول‌های ۲۰۹ و ۲۴۰ بودند در ارتباط با شکنجه، بد رفتاری و سلول انفرادی افشاگری‌های بسیاری کردند. از همین رو برخی از نمایندگان اصلاح‌طلب مجلس همچون مهندس موسوی خویینی‌ها و چند نشریه بحث انفرادی و شکنجه را مطرح کردند و من که آن زمان در زندان بودم دیدم که آن اعتراض دانشجویی رژیم را به عقب نشینی وادار کرده است. حتی آقای هاشمی شاهرودی که آن زمان رئیس قوه قضائیه بود در ابتدا نسبت به اصلاح وضع موجود مخالفت می کرد ولی بعدها از مواضع تند خودعقب نشینی کرد. از نکات مثبت این اعتراض دانشجویی تعطیلی شکنجه گاه توحید بود که این مهم از دستاوردهای اعتراض دانشجویان در آن به شمار می آید که تا مدتها توجه رسانه ها را به خود جلب کرده بود. همچنان در اواخر دوره خاتمی وضعیت حقوقی زندانی ها خیلی بهتر شد و گرچه در دوره احمدی نژاد یکبار دیگر نقض حقوق زندانیان را شاهد بودیم ولی هیچ گاه نمی توان آن را با وخامت قبل از ۷۸ مقایسه کرد. بعد از این جنبش اعتراضی اصلاحاتی بسیار در جامعه پیش آمد که مدیون اعتراض مردمی در آن دوره بود.

آقای طبرزدی در پایان از طرف تمامی دست اندرکاران خبرگزاری بام ، بابت پاسخ به ابهامات پس از ۱۸ تیر ۷۸ از شما تشکر میکنم.

من هم در پایان تمایل دارم در سالگرد شهادت اکبر بیشتر در ارتباط با آن بزرگوار صحبت کنم. اکبر یک دانشجوی جوان و فعال بود و وقتی در زندان به شرایط ناعادلانه قوه قضاییه اعتراض کرد، متاسفانه داروهای ایشان را قطع کرده بودند و همین باعث شد تا اکبر اعتصاب غذا کند و وقتی دو یا سه روز از اعتصاب غذای ایشون گذاشت اکبر را به بهداری زندان اوین انتقال دادند و پس از انتقال ایشان به بهداری یک روزی نمایندگان اصلاح طلب مجلس به بازدید زندان اوین می آیند و اکبر وقتی متوجه شده بود که اینها آمده اند سروصدا کرده بود تا صدایش را بشنوند و بتواند با آنها صحبت کند ولی مسولین زندان که فکر میکنم آقای مومنی آن زمان از مسولین زندان بود دستور می دهد تا دهن اکبر را ببندند و با وجود اینکه دست و پای اکبررا هم با زنجیر بسته بودند، مدتها به همین حالت نگه می دارند. ما نمیدانیم که آن روزها با اکبر چه کردند که متاسفانه آن بزرگوارشهید شد و به این نحو به زندگی یک مرد صادق پایان دادند، مردی که خواسته ای جز دموکراسی و حکومتی آزاد و سکولار نداشت. ولی راه اکبر زنده است و ادامه دارد و ما دوستان و همرزمان اکبر راه و آرمانهای اکبر را ادامه خواهیم داد. از شما هم سپاسگزام که در سالروز شهادت آن عزیز این مصاحبه را ترتیب دادید.



Translate by Google: English | Français | Deutsch | Español
به اشتراک بگذارید: