آدرس پست الکترونيک [email protected]









آدينه، 20 شهریور ماه 1394 = 11-09 2015

ماجرای یک ترور بعد از 35 سال پنهانکاری

فرزند آیت الله طالقانی: فوت پدرم مشکوک بود

ما گفتیم کالبدشکافی کنند گفتند نمی شود یک روحانی و مرجع عالیقدر را کالبد شکافی کرد

به گزارش سایت پارسینه، مهدی طالقانی فرزند آیت الله طالقانی در بخش هایی از مصاحبه با هفته نامه صدا درباره علت فوت آیت الله طالقانی گفت: درباره فوت مرحوم طالقانی هم ابهاماتی وجود دارد از جمله اینکه چرا آن شب هم تلفن خانه چهپور که طالقانی آنجا بود و هم تلفن خانه خودشان قطع بود؟

این فوت مشکوک بود. وقتی انقلاب شد منزل ابوی در پیچ شمران تبدیل به محل رجوع مردم شد و دیگر برای ما قابل زندگی نبود. پیشنهاداتی شد مبنی بر اینکه فلان کاخ، فلان دفتر یا خانه فلان تیمسار خالی است، به یکی از این مکان ها بروید؛ اما آقا قبول نکردند.

جمعیت ما هم زیاد بود. پدر، مادر، من و خانم و بچه هایم همه با هم بودیم. به هر حال یک آپارتمان 70 متری در خیابان سمیه ما دادند و ما آنجا ساکن شدیم؛ ولی مرحوم آقا جلساتش را در خانه آقای چهپور در خیابان ایران برگزار می کرد. دو یا سه روز پیش از این حادثه، دزد به خانه خیابان سمیه می آید و فقط از داخل آپارتمان ما دزدی می شود و یک مقدار وسایل را هم به هم می ریزد و چند سند با خود می برد.

چه سندهایی بود؟

احتمالا همان سندهایی بوده که برای آقای طالقانی می آمده و آقا باید امضا می کرده است. روز حادثه تلفن خانه سمیه و تلفن خانه ایران هر دو با هم قطع می شود؛ در صورتی که شرکت مخابرات می دانسته که هر دو خط را آقای طالقانی استفاده می کند و قاعدتا این دو تلفن در دو جای مختلف شهر به صورت همزمان نباید قطع می شد.

مسئله دیگر این بود که ماشینی در اختیار ایشان گذاشته و به راننده اش گفته بودیم هر جا که آقا هست بماند تا اگر حتی نصف شب شب آقا خواست جایی برود این راننده آقا را ببرد و بیاورد؛ اما آن راننده در ان شب مرخص می شود و من دلیلش را نمی دانم. آن شب آقا با سفیر روسیه و هیئتی حدودا 12 نفره در منزل آقای چهپور دیدار داشت. وقتی ساعت 12 شب این هیئت از پیش آقا مکی رود آقا احساس می کند درد سینه دارد به آقای چهور خبر می دهد؛ اما آقای چهپور متوجه می شود که تلفن قطع است.

بعد آقای چهپور پیاده راه می افتد و می رود به میدان عشرا آباد به دنبال دکتر شیبانی که البته دکتر هم نبوده است. اعتراض ما این بود که سه بیمارستان اطراف آن خانه بود به هیچ کدام از آنها نرفته است و دست آخر با یک اکسیژن نصفه و نیمه برگشته است و وقتی می آید آقا دیگر فوت کرده بودند. به ما می گوید: ما تلفن نداشتیم. خب تلفن نبوذد اما حداقل 50 عدد از این بی سیمهای دستی آنجا ریخته بود و کمیته مرکز به آنجا نزدیک بوده، همه این اتفاقات در کنار هم نمی تواند تصادفی باشد.

شما برای روشن شدن ماجرا پیگیری هایی انجام دادید؟

نگذاشتند. ما گفتیم کالبدشکافی کنند گفتند نمی شود یک روحانی و مرجع عالیقدر را کالبد شکافی کرد.



babak September 11, 2015 02:25 PM

آقای غرضی (وزیر سابق مخابرات) یکی از سرنخ های ماجرا است

گزارش یا اعتراض به این نظر


mashayekhi September 11, 2015 03:58 PM

برای هیچ کس پنهان نیست که پدر طالقانی را این....کشتند !
روحش شاد !

گزارش یا اعتراض به این نظر


ghasem September 11, 2015 05:42 PM

همه چیز در این حکومت ضد بشری مشکوک است چه انسانهای عالیقدری را این جانیان به هلاکت رساندند و به هیچ کس امکان پیگیری ندادن نمونه بارز آن همین مرتضوی کودن و بیشعور چه قدر جنایت کرد برای اربابش علی گدا ولی آب از آب تکان نخورد تازه تشویق هم میشد و میشود

گزارش یا اعتراض به این نظر


محمد September 11, 2015 07:53 PM

چيز جديد و نامعلومى نيست بيشر مردم همان روز اين را و همين قطع تلفن و را گفتن خمينى دجال كاملا آگاه بود كه با وجود او امكان تحميل افكار ارتجاعیش را ندارد و راسپوتين خود بهشتى را مأمور قتل او كرد و او را از سر راهش برداشت
يادش بخير مرحوم پدرم وقتى بهشتى به هلاكت رسيد گفت "حقت را گرفتى حقه باز طالقانى را تو كشتى" روح طالقانى شاد

گزارش یا اعتراض به این نظر


Translate by Google: English | Français | Deutsch | Español
به اشتراک بگذارید: