آدرس پست الکترونيک [email protected]









دوشنبه، 9 آذر ماه 1394 = 30-11 2015

نسخه‌ عجيب «زوال كلنل» در پياده‌روهای تهران

ايسنا گزارش داده كتاب «زوال كلنل» محمود دولت‌آبادي كه در معاونت فرهنگي دولت گذشته، توقيف شده و هنوز سرنوشتش مشخص نيست، در خيابان‌هاي تهران با قيمت ٣٠ هزارتومان فروخته مي‌شود. سوژه هميشگي، كتاب‌هايي هستند كه در معاونت فرهنگي در انتظار مجوز انتشار مي‌مانند. سوژه‌اي كه آنقدر بررسي آن كليشه‌اي و هميشگي شده كه ديگر نمي‌خواهيم درباره آن صحبت كنيم و به جاي آن تصميم گرفتيم كه در يك خبر و سه چهره، هم از شخص دولت‌آبادي درباره اين اتفاق بپرسيم و حس و حالش و هم چهره‌هايي كه در جريان اين خبر هستند و مي‌توانند روايت كنند؛ چنين اتفاقي در روزگار نويسنده‌اي بزرگ مثل دولت‌آبادي چه تاثيري دارد و چه پيامي براي او دارد.

محمود دولت‌آبادي: تحمل مي‌كنم اين روزها تمام شود
اين روزها حس و حال خوبي ندارم و فقط سعي مي‌كنم كه تحمل كنم. تحمل كنم كه كتابي جعلي، كتابي كه از آن من نيست به بازار آمده و دست‌هاي زيادي كتابي دروغين و به نام من را به بازار قاچاق وارد كرده‌اند. من اين روزها حس و حال خوبي ندارم و تحمل مي‌كنم تا تمام شود، روزهايي كه در پنجاه سال گذشته زندگي‌ام تحمل كردم و مي‌كنم. كتابي جعلي به نام من به بازار آمده. كتابي كه در دولت گذشته توقيف شد و در اين معاونت تازه به دعوت آقاي معاون فرهنگي به ارشاد رفتم تا درباره وضعيت آن صحبت كنم. قراري گذاشته شد تا اصل كتاب منتشر شود، اما نه زماني مشخص شد و نه جواب قاطعي به من داده شد، فردايش حتي عكس من را در روزنامه‌ها انداختند و گفتند كه كتاب چاپ مي‌شود. اما از همان زمان كتاب با چنين وضعيتي در بازار قاچاق مشهد آمد و حالا هم به تهران رسيده. من از آن ناشر آلماني شكايت كردم و ايشان در دادگاه حاضر نشد. حالا سوال من اين‌است كه اين كتاب به دست چه كسي منتشر شده؟ چطور به تهران رسيده؟ من فقط مي‌دانم كه اين كتاب، كتاب من نيست. اگر اين كتاب نسخه اصلي «كلنل» بود بايد با آرم ناشر منتشر مي‌شد و پي‌نوشتي كه من براي آن نوشته بودم در كتاب مي‌آمد. من به عنوان نويسنده كلنل از وزارت ارشاد مي‌خواهم كه ماجراي انتشار اين كتاب را پيگيري كند و تكليف را روشن كند. تمام مسووليت اين اتفاق با وزارت ارشاد است و آنها به عنوان مرجع رسيدگي بايد اين گره را باز كنند.

حسن كياييان: اين كتاب را نخريد
مـحـمود دولـت‌آبـادي، نويسنده‌اي با نثر خاص و ويژه است. بخش بزرگي از ارزشمندي كارهاي او، به نثري است كه مخصوص به دولت‌آبادي است. نوشته‌هاي دولت‌آبادي را مي‌خوانيم، چون نثر وزين و سنگين و خاص و دوست‌داشتني‌اش براي هر ايراني كه به ادبيات علاقه دارد و مخاطب خاص ادبيات است، شناخته شده و ارزشمند است. اما اين كتابي كه به نام دولت‌آبادي در خيابان‌هاي تهران ديده مي‌شود، كتاب دولت‌آبادي نيست. كتابي كه از يك نسخه به زبان ديگري ترجمه شده و بعد دوباره به زبان فارسي بازگردانده شده، چيزي از نثر دولت‌آبادي ندارد. همين است كه اين كتاب جعلي است. به نام دولت‌آبادي است، اما از آن دولت‌آبادي نيست و اگر كسي آن را به نام دولت‌آبادي بخرد و بخواند، در حق اين نويسنده بزرگ و مظلوم، ظلم كرده است. ارزش كتاب‌ها و نوشته‌هاي دولت‌آبادي به نثر اوست و آنچه در بازار قاچاق عرضه مي‌شود، نسخه‌اي جعلي و ناتوان از آنچه كه تمام استعداد و توانايي و بزرگي دولت‌آبادي است. مي‌خواهم خواهش كنم كه اين كتاب را نخريد، اين كتاب نه از آن دولت‌آبادي است و نه از آن ما كه دوستداران او هستيم و خاطره‌هاي ما سرشار از نثر زيباي اين نويسنده بزرگ است، اين كتاب را نخريد و نخوانيد و صبر كنيد براي روزگاري كه دست‌نوشته دولت‌آبادي، به نام او و نه جعلي به كتابفروشي‌ها بيايد.

فريدون مجلسي: تبريك مي‌گويم آقاي دولت‌آبادي
محمود دولت‌آبادي يكي از بزرگ‌ترين نويسندگان ايران است، نويسنده‌اي كه نوشته‌هايش براي آنهايي كه مي‌خوانند، پر است از آموختني. براي مخاطب خاص كتابخوان ايراني، دولت‌آبادي و نوشته‌هايش فرصتي بزرگ است و براي آنهايي كه نامش را مي‌شنوند و از سركنجكاوي در خيابان و بازار قاچاق بين‌المللي كتاب، كتابش را هم مي‌بينند. اينچنين است كه نمي‌توانم به خاطر اين اتفاق متاسف باشم. مي‌دانم روزگار سختي است براي يك نويسنده كه نتواند كتابش را در بازار كتاب و كتاب‌فروشي‌ها ببيند و كنج خيابان و در رفت و آمد رهگذرها نام اثرش را بخواند، اما نمي‌توانم متاسف باشم و حتي مي‌توانم تبريك بگويم كه بازهم چاپ دست سوم رمان تازه دولت‌آبادي به ما رسيده. اما اگر اين اتفاق برعكس بود و كتاب دولت‌آبادي مجوز داشت، بايد تسليتي برايش مي‌فرستادم و متاسف مي‌شدم از بازار كتابي كه كتاب مجوزدار را در كنج خيابان و بازار قاچاق مي‌نشاند. ما كمتر نويسنده‌اي به اندازه بزرگي دولت‌آبادي و به اندازه خدمتي كه به دنياي ادبيات و داستان ايران كرده را در دنياي ادبيات داريم. ارزش حضور دولت‌آبادي در گنجينه ادبيات ما بزرگ‌تر از اين است كه كتاب‌هايش در گوشه‌اي خاك بخورد و فرصت خوانده شدن نداشته باشد، اما در اين مورد به‌خصوص حتي مي‌شود به دولت‌آبادي تبريك گفت و اميدوار بود، همين كه مردم عادي و رهگذران نام دولت‌آبادي را مي‌شنوند و خوانندگان خاص او هم فرصتي براي خواندن دست‌نوشته‌اي از او (حتي اگر يك‌بار به زبان آلماني و بارديگر به زبان فارسي ترجمه شده) دارند، كافي است.



Translate by Google: English | Français | Deutsch | Español
به اشتراک بگذارید: