آدرس پست الکترونيک [email protected]









یکشنبه، 23 خرداد ماه 1395 = 12-06 2016

چرا نگذاشتند جنازه حبیب به تهران بیاید؟

حکومتی که از تشییع جنازه یک هنرمند در تهران به چنان هراسی گرفتار میاید که جنازه هنرمند در کمتر از 24 ساعت تشییع می شود و بخاک سپرده می شود...
****

حکومتی که از تشییع جنازه یک هنرمند وحشت داشت!

آرش صبحی
رامسر - 22خرداد95

در خبرها آمده بود، عدم انتقال جنازه زنده یاد حبیب محبیان به تهران و تشییع آن از مقابل تالار وحدت ناشی از دستوری بوده که مسئولان امنیتی حکومت صادر کرده بودند. در اینکه حبیب محبیان فریب این حکومت را خورده بود و ساده اندیشانه از آمریکا به تهران آمده بود، تردیدی نیست. یا ساده انگارانه بود، و یا تحملش درغربت بنا بدلائلی که میتوان آنرا حلاجی نمود میسر نبود و ترجیح داد که به سرزمین پدری بیاید و بزعم خودش هنرش را در سرزمین خودش و در میان هموطنانش ارائه نماید که هرگز این آرزوی هنرمند محقق نشد تا بالاخره آنقدر خون جگر خورد و بر خود پیچید تا خسته شد و قلب او تاب نیاورد و چهره بر نقاب خاک کشید. حبیب غافل از این واقعیت بود که در حکومت دروغگویان و مزوران و خدافروشان خدعه یک اصل است و در وجود منحوس هیچ یک از مسئولان و سردمدارانش یک روده راست وجود ندارد. این فشارها بویژه دوری از عرصه هنر باعث شد که او نیز همچون فرهاد و فریدون فروغی و مازیار و... دق کند و در سن 63 سالگی جان به جان آفرین تسلیم نماید.

چرا نگذاشتند جنازه او به تهران بیاید و تشییع شود؟

روشن است که حکومت جمهوری اسلامی هرگز مراسم تشییع جنازه مرتضی پاشائی و پیش از آن تشییع جنازه چند هنرمند دیگر از جمله فردین را از یاد نبرده است. ایضا" آنهم نه در چنین وضعیتی که فریاد مردم از ظلم حاکمان به آسمان برخواسته. مسلم است که رهبر معظم و بادمجان دورقاب چینان بارگاه خلافت و همینطور شورای عالی امنیت و سرویسهای امنیتی - اطلاعاتی نظام ولی مطلقه فقیه که این روزها خواب خوش برای آنها متصور نیست و آب خوش از گلوی شان پائین نمیرود بنا به تجربه تشییع مرتضی پاشائی چنان از هجوم و حضور جوانان و مردم عادی در تشییع جنازه حبیب محبیان دچار وحشت شده بودند که دستور دادند برخلاف خواست خانواده او جنازه اش با شتاب و بدون فوت وقت در همان روستای نیاسته کتالم که خیمه و خرگاه اسفندیار رحیم مشائی است تشییع شود و بخاک سپرده شود تا قضیه بزعم خودشان ختم بخیر شود تا جنازه یک هنرمند باعث ازدحام مردم در تهران نشود و کار به اعتراضات مدنی و شعارهای تند و تیز علیه حکومت فاسد کشیده نشود.

آری چنین است پایان کار حکومتی که با دروغ و نیرنگ خلق شد و پایان کارش به اینجا ختم میشود که از تشییع جنازه یک هنرمند در تهران به چنان هراسی گرفتار آیند که جنازه هنرمند در کمتر از 24 ساعت تشییع شود و بخاک سپرده شود تا موقتا" بتوانند برای مدتی کوتاه نفسی بکشند. اما این پایان ماجرا نیست. پایان ماجرا زمانیست که گسل های فرونهفته مردم فعال شوند و زلزله بنیان کن ملت ایران همه چیز را بر سر حاکمان اسلامی آوار نماید. منتظر باشید.



امیر ارشادی June 12, 2016 03:26 AM

عجالتا در ولایت لاشه ای گندیده داریم
میچرد می برد نشخوار دایم میکند
حکم و فرمان میدهد بر مرده و بر زنده ما
ما اسیر این هیولاهیم کمی طاقت بیار
نوبت ما میرسد قدری تحمل داشته باش

گزارش یا اعتراض به این نظر


Translate by Google: English | Français | Deutsch | Español
به اشتراک بگذارید: