آدرس پست الکترونيک [email protected]









چهارشنبه، 2 تیر ماه 1395 = 22-06 2016

غلط‌ نویسی‌ های عجیب در پیامهای شهری

آیا این‌گونه غلط‌نویسی در حوزه عمومی برای مردمی که تیراژ کتاب در کشورشان تا این حد پایین است مخرب نیست؟ مردمی که در طول شبانه روز ممکن است تنها جملاتی که می‌خوانند همین‌ها باشد. آنها تصور می‌کنند چون این جمله‌ها در حوزه عمومی و بر بنرهای بزرگ نصب شده درست‌ترین نگارش را دارد.

رونامه «ایران» نوشت: «بلد نیستند یک جمله درست بنویسند.» این جمله را جوانی حدوداً 20 ساله در واگن مترو بر زبان می‌آورد. چند جوان دور هم جمع شده‌اند و زل زده‌اند به جملاتی که روی قسمتی از بدنه واگن ثبت شده. جملات را بارها بلند بلند می‌خوانند و درباره‌اش حرف می‌زنند. بیشتر شبیه بحثی است پرشور درباره رعایت آیین نگارش و دستور زبان. تقریباً همه مسافران به حرف‌هایشان گوش می‌کنند: «بوی بد دهان را با کمی وقت گذاشتن می‌توان بر طرف کرد. ولی تصویری که در ذهن مسافران از شخصی که دهانش بو می‌دهد را نمی‌توان کاری کرد.»

یکی از دخترها می‌گوید: «دهانش بو می‌دهد را؟ از اول ابتدایی تا آخر دانشگاه می‌گویند «را» بعد از فعل غلط است. اصلاً این جمله یعنی چه؟ بابا جان راحت‌تر از این و ساده‌تر از این هم می‌شود نوشت. حالا این همه فشار آوردن به مغز هم لازم نیست.»

دوستش می‌گوید: «مثلا جمله دوم نبود، چه اتفاقی می‌افتاد؟ انگار این جمله نبود به اصل پیام لطمه می‌خورد. عادت کرده‌ایم بلند بنویسیم. پیام‌های خارجی را دیده‌اید؟»

به ساختار جمله فکر می‌کنم. درست می‌گویند؛ در واقع فارغ از زاید بودن توضیح اضافی، جمله‌ پیوستی ساختار نادرست و به هم ریخته‌ای دارد. یکی از دخترها می‌گوید:

- به‌ نظرم اگر نویسنده، یک سطر دیگر به پیامش اضافه می‌کرد، کارش به نفرین کردن می‌کشید. این پیام اصلاً اثر خوبی ندارد.

- هم شلخته می‌نویسند، هم شلخته حرف می‌زنند. گوینده مترو می‌گوید: «در ایستگاه بعد از قطار، پیاده شوید!» ایستگاه بعد از قطار کجاست؟

یکی از دخترها که همچنان به جمله رو به رو زل زده از کلاس‌های درسشان می‌گوید. مثال‌ها و نمونه‌هایی از ارائه‌های ادبی می‌آورد. از بحث‌ها می‌فهمم دانشجوی ادبیات هستند و برای همین این طور جذب این جملات شده‌اند: «آیا کسی بعد از نوشتن این جملات نظارتی روی درست نویسی‌شان ندارد؟ مردم این‌طوری یاد می‌گیرند غلط بنویسند. فکر می‌کنند چون این جمله‌ها و پیام‌ها در حوزه عمومی ثبت شده، پس لابد الگوی درستی دارند.»

یکی‌شان می‌گوید: «دقیقاً. ساختار جمله و درست نویسی یک‌طرف، خود پیام و تأثیرش هم یک طرف. به عنوان مثال جمله‌های روانشناسانه‌ای که می‌نویسند. این پیام‌ها واقعاً مفید هستند؟»

به حرفهایشان گوش می‌دهم، با خودم فکر می‌کنم مگر چند نفر مثل این دانشجوها با ادبیات فارسی آشنایی دارند. به راستی این جمله‌ها و پیام‌ها را چه کسانی طراحی می‌کنند و چقدر با ادبیات فارسی و روانشناسی و تأثیر پیام‌ها آشنایی دارند؟ نه ساخت و بافت جمله‌ها و نه نحوه ارائه آنها نشان نمی‌دهد چنین هوشمندی پشت قضیه باشد. درواقع مسأله این است که کمتر کسی مثل آن دانشجویان ادبیات، به این چیزها فکر می‌کنند.

بعد از آن بحث هر روز به پیام‌های عمومی مترو بیشتر توجه می‌کنم. این جمله را با من بخوانید: «طبق نظر متخصصین کسانی که نسبت به اهدای خون مبادرت می‌کنند، خون سالم‌تری نسبت به سایر افراد دارند.» این پیام، تنها سطر نخست از پیام سه‌ سطری‌ای است که سازمان انتقال خون ایران در قطارهای مترو نصب کرده. علاوه بر طولانی بودن پیام که نشانه‌ ناآشنایی نویسندگان با ماهیت اطلاع‌رسانی‌های همگانی در مکان‌های عمومی است، جمله‌ نخست به‌وضوح نادرست است. باید به‌جای «متخصصین»، متخصصان نوشته می‌شد و به‌جای «کسانی که نسبت به اهدای خون مبادرت می‌کنند» «اهداکنندگان خون» می‌آمد. ترکیب «نسبت به... اقدام/ مبادرت کردن» ترکیبی کاملاً اشتباه و تا حدودی شبیه به ادبیات غلط نامه‌نگاری‌های اداری است: «امر به اقدام فرمائید!»، «در پی احقاق حقوق حقه خود...»، «موجب ایجاد بروز بیماری...» و ترکیبات و جملات خنده‌داری از این دست. در جمله بالا اگر نخواهیم ویرایش بیشتری در متن اعمال کنیم و بدون وسواس آنچنانی اساس جمله‌ را هم حفظ کنیم، عبارت قابل قبول می‌تواند چنین چیزی باشد: «طبق نظر متخصصان، اهداکنندگان خون، نسبت به سایر افراد سالم تر هستند.»

این یکی را هم بخوانیم: «بر هم زدن آرامش و خلوت دیگران در مترو از مصادیق رعایت نکردن حق الناس و مردم آزاری است با تلفن همراه آرام صحبت کنیم.» حرف و پیام جمله ساده و واضح است: «با تلفن همراه، آرام صحبت کنیم.» اما آنچه نویسنده می‌خواسته بگوید، به‌جای بیان روشن، مستقیم و کوتاه، پس از یک جمله‌ بلند می‌آید. شاید جا به جا کردن این دو جمله می‌توانست نتیجه بهتری داشته باشد. ضمن اینکه «و مردم آزاری است» را می‌توان طور دیگری هم خواند یعنی «برهم زدن آرامش دیگران، از مصادیق رعایت نکردن مردم آزاری است.»

آیا این‌گونه غلط‌نویسی در حوزه عمومی برای مردمی که تیراژ کتاب در کشورشان تا این حد پایین است مخرب نیست؟ مردمی که در طول شبانه روز ممکن است تنها جملاتی که می‌خوانند همین‌ها باشد. آنها تصور می‌کنند چون این جمله‌ها در حوزه عمومی و بر بنرهای بزرگ نصب شده درست‌ترین نگارش را دارد. حال فکرش را بکنید چنین رویکردی تا چه اندازه تصور نهایی از زبان و ادب فارسی را مخدوش کند. اصلاً از زاویه دیگری موضوع را ببینیم اگر قصد فرهنگ‌سازی و آموزش حقوق شهروندی داریم، بهتر نیست از پیام‌هایی با ادبیات درست و با جملات کوتاه بهره بگیریم؟ حتماً تأثیر گذاری‌شان هم بیشتر خواهد بود.



Translate by Google: English | Français | Deutsch | Español
به اشتراک بگذارید: