دوشنبه، 2 اسفند ماه 1395 = 20-02 2017رویاهای پس از تعبیر؛ "وارونه خوانی رویدادها"برگرفته از صفحه فیسبوک سعید رضوی فقیه پس از ابهام و اجمال در مفهوم آشتی ملی و نبود حد و رسم مشخص از آن حالا نوبت مفهوم اتمام حجت است که از معنای مشخص و محصل تهی شود و برای جبران ناکامی طرح مبهم و شتابزده و نسنجیده آشتی ملی در فضای سیاسی کشور طنین افکن شود…
آقای خاتمی در آستانه سالگرد انقلاب خواهان آشتی ملی شدند بی آنکه مشخص کنند مرادشان از آشتی ملی چیست، راهکارش کدام است و اساسا چه کسانی قرار است با هم آشتی کنند. اگر مراد این است که اصلاح طلبها و اصلاح طلبکارها با آقای خامنه ای آشتی کنند و اتفاقات مجلس ششم و انتخابات ۸۸ را فراموش کنند (فرضی که با توجه به شواهد متعدد از همه فروض قویتر است ) استفاده از مفهوم آشتی ملی خطاست. آشتی ملی معنا دارد و به سادگی نمیتوان آنرا به حل و فصل اختلافات جناحی فروکاست. مثل برخی مطبوعات زرد که گاهی از سونامی!جابجایی ها در بخشداری فلان بخش تیتر می زنند. اما اگر مراد از آشتی ملی همانست که عموم عقلا از این اصطلاح می فهمند باید از اجمال و ابهام پرهیز کرد و به صراحت در مورد تضییع حقوق هموطنان سنی و غیرمسلمان سخن گفت. از ممنوعیت احداث مسجد اهل سنت در تهران. از محدودیت در فعالیت های مذهبی ایشان حتی در مناطقی با اکثریت سنی. باید از ممنوعیت تحصیلات دانشگاهی بهاییان گفت که مالیات میدهند امافرزندانشان از تحصیل در دانشگاههایی که با همین مالیات اداره می شود محرومند. باید از فشار بر کردها و بلوچها و توهین به ترکها و فلاکت عربها گفت که روی نفت زندگی میکنند اما خاک تنفس میکنند و گل می نوشند. باید از محدودیتهای اهالی فرهنگ در همه حوزه ها گفت که گرفتار تبعیض و بلایای توزیع رانت در میان خودی ها هستند. باید از فقر روزافزونی گفت که گریبان اکثریت جامعه ایران را گرفته و رها هم نمیکند در حالی که با اختلاسها و اسرافهای کلان روزبروز گردن اقلیتی از انگلهای اقتصادی ستبرتر می شود. اگر آشتی ملی ترجمان دیگریست از شعار ایران برای همه ایرانیان پس باید فهرست جامعی از این مسائل مورد مناقشه از جمله رفع حصر از رهبران شریف جنبش سبز بی هیچ تعارف ضمیمه هرگونه درخواست آشتی جویانه برای هر طرف منازعه و مرافعه باشد وگرنه تکرار این بیانیه های مبهم فقط برگ دیگری بر کتاب کلی گویی ها و مجاملات سیاسی می افزاید و بس. باید معلوم شود از آشتی ملی مورد نظر ما چه چیزی قرار است گیر سندیکاهای معلمان و کارگران یا دانشجویان و روزنامه نگاران بیاید. تکلیف بازماندگان اعدامهای فله ای و دادخواهی به حق ایشان چه خواهد شد. زندانیان سیاسی چه فرجامی خواهند یافت و مسائل مهمی از این دست. گیرم که دیوانه ای به نام ترامپ در ینگه دنیا بر کرسی ریاست تکیه زده و برای حکومت ما و حتی کشور و ملت ما رجزخوانی قلدرمآبانه کرده است. برای آشتی ملی و تقویت صفوف ملی و میهنی در برابر این یاوه گوییها ما اول باید تکلیف خود را با ترامپهای خانگی روشن کنیم که ما را بدین روز انداخته اند نه اینکه دور سرشان اسفند بچرخانیم. اگر آشتی ملی میخواهیم و ایران از آن همه ایرانیان است باید یک دموکراسی تمام عیار را برای همه اتباع ایران از هر قوم و مذهب و مسلک دینی و سیاسی مطالبه کنیم و از حقوق برابر همگان دفاع کنیم نه آنکه رقابت سیاسی را به خانواده انقلاب و جریانات درون نظام منحصر کنیم و تنها این شرط را بیفزاییم که “ما” نیز درون نظام میگنجیم. بگذریم که همین درخواست سهم اندک از قدرت نیز به جهت نسنجیده بودن و بی هنگام بودن پاسخ مناسب نگرفت. به اشتراک بگذارید:
|