آدرس پست الکترونيک [email protected]









پنجشنبه، 26 اسفند ماه 1395 = 16-03 2017

دیدار با نوروز در ایستگاه قطار!

عارف پژمان

بنفشه، دوش، بر افراشت، رایتی که مپرس
ز شاهنامه ، شنیدم، روایتی که مپرس :
ازان زمانه که جمشید، « روز نو»، بنهاد
ورا بدی به عمارت ،عنایتی که مپرس
زشوربختی ،ولی، فر ایزدی، گم کرد
زمین، دچاربلا شد ، بغایتی که مپرس
***
کنون ، بهار رهائی و سور و سرمستی است
بگفت میلهء زندان، کنایتی که مپرس
بهشت نسیه، فروشد به وجه نقد، یکسر
امام جمعهء ما گشت ، آیتی که مپرس
غروب تلخ ، کریمانه،میگساری گفت:
چو آرمید خرد، شد درایتی که مپرس
مکن دریغ نوازش، چنانکه باران راست
ز خار گوشهء دیوار، حمایتی که مپرس
غزل تمام نشد، ازصدای گنجشکان
زابتدا خبرم شد، نهایتی که مپرس
ولی جماعت گنجشک ، به هم صمیمی اند
نمی کنند چو آدم، سعایتی که مپرس
من و بهار، ملاقی شدیم به « راه آهن»
تکان دستی و اشکی، حکایتی که مپرس
شنیده ام که داروغه، نزد قاضی برد
زشعر عارف پژمان، شکایتی که مپرس



Translate by Google: English | Français | Deutsch | Español
به اشتراک بگذارید:
  5887 بازدید |






© copyright 2004 - 2024 IranPressNews.com All Rights Reserved
Cookies on IranPressNews website
We use cookies to ensure that we give you the best experience on our website. This includes cookies from Google and third party social media websites if you visit a page which contains embedded content from social media. Such third party cookies may track your use of our website. We and our partners also use cookies to ensure we show you advertising that is relevant to you. If you continue without changing your settings, we'll assume that you are happy to receive all cookies on our website. However, you can change your cookie settings at any time.