آدرس پست الکترونيک [email protected]









یکشنبه، 31 اردیبهشت ماه 1396 = 21-05 2017

روحانی و شروع مذاکرات جدید

رضا وضعی

بر کسی پوشیده نیست که این بحران ها به مرحله ی حاد رسیده است. نتیجتا رژیم نیاز دارد چاره ای بیاندیشد، اما نه مواد(تجهیزات و پشتوانه مالی) حل این بحران را دارد و نه علم آن را. در نهایت یا باید به سمت فروپاشی کشیده شود یا....
****

جمهوری اسلامی با عمل و گفتمانِ بحران عجين است. از روز نخست حيات خود با بحران های متعدد روبرو بوده و اين، تا امروز هم ادامه دارد. اين رژيم در همان ماه های ابتدای عمر خود با برخی از اعتراضات و خيزش های قوميتی در داخل مواجه شد: در خوزستان، در کردستان و در گنبد. پس از آن، خود با گروگان گيری در سفارت آمريکا به ساختن بحرانی نو پرداخت، بعد از آن جنگ با عراق را باعث شد، سپس، با سازمان های سياسی داخلی به نبرد مسلحانه برخاست، بعد از پايان جنگ، قتل عام زندانيان سياسی را کليد زد، بعد، ماجرای سلمان رشدی را به وجود آورد، در آستانه ی سفر فرانسوا ميتران رئيس جمهوری فرانسه به ترور دکتر شاپور بختيار اقدام کرد و اين يکی از دهها ترور خارج از کشوری نظام در کنار ميکونوس و ساير موارد در طول اين سال ها بود، پس از آن، برای نابودسازی مخالفان مسلح خود در عراق به اقدام نظامی پرداخت، در اين ميان بی سر و صدا ماجراجويی اتمی آغاز کرد، در لبنان به تسليح حزب الله لبنان پرداخت، در نوار غزه از حماس حمايت کرد، به کشتار دگرانديشان و قتل های زنجيره ای روی آورد، به جدّ برای ساختن سلاح اتمی اقدام کرد، مدتی برای جنگ با طالبان در افغانستان به مرزهای شرقی لشگر کشی کرد، آن گاه با آمريکايی ها در اين کشور برای سرنگونی طالبان و تقويت راستی های مذهبی متمايل به خويش وارد عمل شد، با اشغال عراق توسط آمريکا به اين کشور به طور غير رسمی لشگرکشی کرد و تقويت جريان های مسلح شيعه را در دستور کار خود قرار داد، شبکه های تروريستی خود را در سراسر جهان از بوسنی گرفته تا سودان گسترش داد، در داخل نتيجه ی بديهی انتخابات خرداد ۸۸ را منکر شد و يک بحران اعتراضی در داخل پديد آورد، همزمان با آغاز نبردها در سوريه در اين کشور دخالت مستقيم نظامی کرد و به کشتار مخالفان اسد پرداخت، همزمان، بحران اتمی به واسطه ی افزايش تلاش ها در راه دستيابی به بمب اتمی به اوج رسيد و منجر به سخت ترين تحريم ها عليه اقتصاد شکننده ی کشور شد، تلاش کرد که در بحرين دخالت کند و وقتی موفق نشد به يمن رفت و با حمايت و تسليح شيعيان حوثی خود را در معرکه ای جديد انداخت.
با بحران های فوق که نظام در این چهار دهه با آن روبرو شد و با توجه به بحران های فعلی کشور، رژیم جمهوری اسلامی ثابت کرده در مدیریت مجموعه های بزرگ تجربه و علم را دارد تا بتواند به کار و حرکت خود ادامه دهد. هر ایراد و ضعف مدیریتی رژیم را در این چهار دهه با مشکلاتی مواجه کرده و حل نکردن و تشدید آنها باعث بروز بحران های متعددی شده است. امروز رژیم به دلیل سوء مدیریت با بحران های خطر آفرینی روبروست: بحران اتمی،جنگ درون قدرت،بحران اجتماعی(بروز هرچه بیشر اعتراضات اجتماعی)،بحران عمیق اقتصادی، بحران محیط زیستی و بحران خارجی یا منطقه ای و حل نکردن هر کدام از این بحران ها رژیم را تا مرز فروپاشی مطلق خواهد کشاند. در تمامیه بحران ها میبینیم رژیم خود شروع کننده و پایان دهنده بوده، اما امروز با بحرانی(توافق هسته ای) دست و پنجه نرم میکند که خود شروع اما پایان دادن به آن دیگر دست خودش نیست.
بر کسی پوشیده نیست که این بحران های نام برده به مرحله ی حاد رسیده است. نتیجتا رژیم نیاز دارد چاره ای بیاندیشد، اما نه مواد(تجهیزات و پشتوانه مالی) حل این بحران را دارد و نه علم آن را. در نهایت یا باید به سمت فروپاشی کشیده شود یا تنفسی در رژیم ایجاد کند و زمینه تغییرات درونی، تا بتواند با این تغییرات و تنفس نیازهای مالی و تجهیزاتی برای حل و یا تعمیر بحران ها را تامین کند. این کار از هیچ طریقی صورت نمیگیرد مگر با ورود سرمایه های خارجی. چیزی که سرمایه گذاران انگلیس عنوان کرده بودند ورود سرمایه ۶۰۰ میلیارد دلاری در ایران است، این تنها یک مورد از آن سرمایه گذاری ها است و آنها منتظر اعلام نتایج امروز بودند تا کاندید مد نظرشان یعنی آقای روحانی از صندوق بیرون آید.
پس انتخاب حسن روحانی به معنای ترجیح بقای دراز مدت نظام بر منافع کوتاه مدت سپاه و نیروهای همراه آنست. مسئله قابل ذکر آن است که آقای روحانی قول مواردی را که در توافق برجام ۱ داده بود عملی کند، اما در قالب توافقی جدید احتمالا تحت نام برجام ۲. رژیم ایران پولی در صندوق ها ندارد و این صندوق ها مدام توسط خودی ها غارت شده اند، در نتیجه این نظام دلش را به سرمایه های خارجی خوش کرده است. اما غرب برای امنیت سرمایه خود و زیر سوال نرفتن از طرف مجامع غربی مواردی را به ایران پیشنهاد داده و طرف ایرانی آن را در برجام ۱ به صورت پنهان و آشکار پذیرفت، اما حال نیاز است تا به این موارد به صورت جدی تری رسیدگی،توافق و به امضا درآید. حتی ترامپ در ۱۹ ژانویه قانون تحریم ایران را تعلیق کرد و این قانون ۱۲۰روزه بود که موعد آن ۱۹ می۲۰۱۷ یعنی۲۹ اردیبهشت ماه و روز انتخابات ریاست جمهوری بود. چند روز قبل از انتخابات نیز دیدیم توافقنامه ای را جلوی رژیم برای امضا گذاشتند تحت عنوان توافق ۲۰۳۰ یونسکو که شامل هفده ماده در خصوص تعلیم،تربیت،آموزش و کاهش نابرابری های جنسی و حقوقی و.. بود، که رهبری شانه رژیم را از امضای آن خالی کرد.
نتیجتا رژیم ایران برای مهار بحران ها و یا حداقل به عقب بردن تشدید بحران های نام برده، چاره ای ندارد جز: پایان دادن به برنامه اتمی، اوراق موشک های بالستیک، بیرون کشیدن نیروهای قدس از منطقه، حمایت نکردن از تروریسم، رعایت حقوق بشر و شفاف سازی مالی و مبارزه با پول شویی، دقیقا همان سناریو مطلوب غرب برای زمینه سازی سرمایه گذاری امن و سودبری بر پایه رقابت آزاد. با بر سر کار آمدن حسن روحانی بدون هیچ تردیدی نظام درگیر توافقی دیگر خواهد شد، که در آن اجرای و توافق سناریوی استحاله نظام کلید خواهد خورد و کاندیدای مطلوب این سناریو حسن روحانی است.
اگر بخواهیم به مهمترین مسئله رژیم نگاه کنیم به جواب مشترکی خواهیم رسید یعنی جواب تهدیدهای کشور های غرب. بر اساس این تهدید نظام استراتژی خود را پایه ریزی کرده است. انتخاب رییسی برای سفید نشان دادن سیاهی های روحانی بود. با انتخاب روحانی نظام آماده دادن امتیاز های اجتماعی و سیاسی و استحاله بزرگ می شود. رژیم با اعلام برنده شدن حسن روحانی، پیام خود را به جامعه و جهان رساند که می خواهد تغییر در ساختار کند. با اعلام پیروزی روحانی درون و بخصوص جامعه جهانی کمابیش متقاعد شده اند که رژیم برخی تغییرات را تن خواهد داد. طبیعتا این تغییرات ضربه ای را به جامعه روحانیت تندرو،سپاهیان و موتلفه بازاری ها خواهد زد.در این تردید نداشته باشیم که دگرگونی و تحول در ایران به صدا در آمده و این رژیم چه بخواهد یا نخواهد رفتنی است، اما با کلید خوردن سناریو استحاله و در نبود اپوزیسیون رادیکال این سرنگونی به عقب خواهد رفت.
در نهایت و با بالا آمدن حسن روحانی، رژیم ایران بدلیل فشارها و کشیدن موضوع بازبینی برجام از طرف غرب که موافقت اولیه انگلیس،آلمان و فرانسه را نیز گرفته سبب میشود رژیم در شکل چهار دهه خود رو به پايان باشد و در درون و ورای باج دادن‌های ظاهری دولت به سپاه که به نظر می‌رسد برای نرم کردن آتش تند اسلحه‌داران نظام باشد، یا مجموعه نیروهای نهادینه حاضر در ساختار قدرت که خواهان حفظ نظام و قرار ندادن آن در مقابل خطر نابودی هستند موفق به مهار سپاه و به حاشیه راندن آن می‌شوند و در این صورت، نظام به طور خواسته و از درون تعیین تکلیف و وادار به استحاله می‌شود و امروز کلید استحاله نظام با کاندید مطلوب غرب خورده شد.



Translate by Google: English | Français | Deutsch | Español
به اشتراک بگذارید: