پنجشنبه، 26 مرداد ماه 1396 = 17-08 2017کتاب جنجالی یک پلیس مهاجر ایرانی انگلیسکتاب جنجالی خاطرات نخستین پلیس مهاجر ایرانی انگلستان و شرح تبرئه او از دادگاههای این کشور در قالب کتابی با عنوان «از ما نیست» منتشر شد. علی دیزایی از ایرانیانی است که در ۱۵ سالگی و در سال ۱۳۵۱ به انگلستان مهاجرت میکند و تخصیلات خود را در این کشور میگذراند. وی در سال ۱۹۸۶ نخستین افسر مهاجر پلیس بریتانیا میشود و در سال ۲۰۰۱ در پی اتهامات شگفت و دسیسههای نژادی به دادگاه فراخوانده میشود و پس از دو سال محاکمه جنجالی که جریان برگزاری آن از پرشنوندهترین برنامههای رادیو بیبیسی میشود در دادگاه تبرئه شده و با این حکم ضوابط پلیس بریتانیا را برای همیشه دگرگون میکند. دیزایی در جریان دادخواست پلیس متروپلیتن لندن به جاسوسی، کلاهبرداری در زمینه هزینهها سفر، همکاری با تجار غیرقانونی، ارتباط با فواحش و اعتیاد به مواد مخدر و استروئیدها متهم میشود که در نهایت نیز در دادگاه از این اتهامات تبرئه میشود. جالب اینکه دیزایی پس از تبرئه در دادگاه در مقابل پیشنهاد پلیس لندن مبنی بر دریافت چند میلیون پوند به عنوان غرامت و یا برگشت به کار خود، برگشت به کارش را انتخاب میکند و در حال حاضر نیز سرهنگ پلیس در غرب لندن و مشاور حقوقی سازمان ملی پلیس رنگینپوستان به شمار میرود. این اثر که یکی از پرفروشترین کتابهای انگلستان نیز به شمار میرود به قلم دیزایی و به زبان انگلیسی تالیف شده و در ایران نیز با ترجمه نگار کریمی روانه بازار شده است. نشر مروارید این کتاب را با قیمت ۲۶ هزار تومان منتشر کرده است. درود٬ کتابهایی که در جمهوری جهل وخون چاپ ومنتشر میشه به هیچ وجه نه ارزش خواندن داره نه میشه به اونها اعتماد کرد سپاس این اقای دیزایی همان پلیس لندن هست که رفت ایران با قالیباف که رئیس پلیس تهران بود دیدار کرد و برگشت لندن توی مصاحبه با صدای امریکاه گفت من رفتم از پلیس ایران بازدید کردم ، هم حرفه ای و هم انسانی برخورد میکنند و شکنجه در ایران دروغ است و انچه از شکنجه و بدرفتاری شنیدید همه در انگلیس است ! نه در ایران ! بعد از رفتن به ایران و دیدن باج گیریهای پلیس ایران از مردم ، همین الگوبرداری را اورد در لندن و شروع کرد به باج گیری از مردم ! یک نمونه ان کسی بود عراقی که براش کارکرده بود پولش را نمیداد و کتکش زده بود ! و دیگری رفته بود رستوران ایرانی یاس و پولش را نداده بود ! خلاصه رابطه با اخوندا بیچاره اش کرد چند مدت هم زندان افتاد و پشت پرده را میتوان حدس زد حالا جالب است کتاب نوشته و اسپانسرش هم اخوندا هستند ! واقعا خواندنی باید باشه این عجوبه ! |