یکشنبه، 19 آذر ماه 1396 = 10-12 2017روزی که، جسم خاک از عشق بر افلاک شدشکوه ميرزادگی امسال هفتاد سالی از پدید آمدن «مرام»ی خواهد گذشت که، بیش از هر مکتب و مذهب و دین و ایدئولوژی، توانسته است سرعت همه گیر شدن داشته باشد. این مرام فقط ظرف چند دهه توانسته در تمامی کشورهای جهان و در نزد داناترین و مهربان ترین و شریف ترین انسان ها اعتبار و احترامی شایسته به دست آورد و چراغ امیدی را در دل دردمندان و رنج دیدگان روشن کند؛ مرامی بی پیامبر و پیشوا؛ مرامی بی امام و قدیس، و بی پشتوانه ی توپ و تفنگ و بمب و موشک، اما مرامی که در دل ظالمان و بیدادگران چنان هراسی بوجود آورده که گفتن از آن را هم ممنوع کرده اند. 69 سال پیش، (دهم دسامبر 1948) این مرام، با نام «اعلامیه ی جهانی حقوق بشر» ساخته و معرفی شد و ظرف چند دهه چنان مورد پذیرش عام قرار گرفت که تا امروز و اکنون (با همه ی کمبودهایی که برخی در آن می بینند) تبديل به زیباترین و مقدس ترین پدیده ی شناخته شده ی زمانه ما شده است؛ پدیده ای که نه از آسمان ها و از سوی خدایان، که از قلب زمین برخاسته و عطر آن - همچون شیوع یک دانایی - از سر کوی هر که بگذرد او را به اندیشه ی آزادی و عدالت خواهی می کشاند. ما اکنون در سیاره ی خاکی خود هزاران سازمان کوچک و بزرگ داریم که بیشتر اعضای آن ها داوطلبانه و عاشقانه برای گسترش این مرام زیبا کار می کنند. میلیون ها انسان را داریم که گوش به زنگ نشسته اند تا اگر از این سر جهان تا آن سر جهان کسی از این مرام سرپیچد صدای اعتراض بلند کنند. البته که این گونه افراد و سازمان ها بیشتر در کشورهای پیشرفته فعاليت دارند چون در این کشورها حتی در مدارس مفاد مندرج در اعلامیه حقوق بشر آموزش تدريس می شود؛ درست برخلاف کشورهای دیکتاتور زده ای چون سرزمين ما که حتی بردن نام آن جرم است. چرا که حتی قوانین و سیستم آموزشی این کشورها ناقض حقوق بشر اند و طبیعی ست که طرفداری و کار برای اعلامیه ی حقوق بشر هم یک نوع مبارزه ی «زیرزمینی» ست. در سرزمین ما کار به جایی رسیده که حاکمان از نام شخصیتی چون کوروش بزرگ می هراسد، چرا که او، قرن ها پیش، از حقوقی گفته که با برخی از مفاد اعلامیه ی حقوق بشر نزدیکی و خوانایی دارد. «جسم خاک از عشق بر افلاک شد نگاه کنید که در کشورهای پیشرفته چگونه مردمان در کوچه و خیابان سیاستمداران کشورشان را وادار می کنند تا با مفاد اعلامیه حقوق بشر همراه شوند، گاه بی آن که نامی از اعلامیه حقوق بشر آورده شود، نگاه کنید که چگونه جنبش هایی خودجوش از سوی مردمان کشورهای مختلف جهان علیه تبعیض و نابرابری راه می افتند، سکوت های چندین هزارساله را می شکنند، و متجاوزین و زورگویان را وادار به پورش خواهی می کنند و نگاه کنید که در کشورهایی چون کشور ما چگونه مردمان به رهبری بزرگ و زيسته در هزاران سال پیش متوسل می شوند تا سخنان «حقوق بشری» او را به صورت حاکمین انسان ستیز بکوبند، و نگاه کنید اپوزیسیون حکومت های مردم ستیز را، از چپ ترین تا راست ترین آن ها، که چگونه در هر کلام خود ناچارند تاکید کنند که کار آن ها در تضاد با حقوق بشر نیست، چگونه ناچارند در قانون اساسی های پیشنهادی خود، در اساسنامه های حزبی و گروهی و سازمانی خود، و حتی در هر بیانیه ای تاکید کنند که بر اساس مفاد اعلامیه ی حقوق بشر کار می کنند. این یعنی که «مرامی انسانمدار» توانسته است قانونی شدن خود را نه در اسناد و مدارک بین المللی که در جان های مردمان جهان ثبت کند. روز جهانی حقوق بشر بر همه ی باورمندان آن خجسته باد می دانیم که الفبای موسیقی هفت تاست و نخستین بار به اشتراک بگذارید:
|