آدرس پست الکترونيک [email protected]









آدينه، 20 بهمن ماه 1396 = 09-02 2018

در پاسخ به توهين صداوسیما به فردوسی بزرگ

در پاسخ به توهين کارگردان تازه بدوران رسيده به فردوسي بزرگ؛
براي كارگردان سفارشي‌ساز؛ مشتی غلوم لعنتی!

بهارنیوز: «فاشیستی، نژادپرستانه، پر از شعار و خشونت». این‌ها تعابیری است که «محمد حسین مهدویان» در توصیف «شاهنامه فردوسی» به کار برده است. کارگردان سوگلی نهادهای امنیتی در گفتگو با رضارشیدپور تاکید دارد که «کانسپت کلی شاهنامه همین است که دارم می‌گویم». نگارنده اعتراف می‌کند به شنیدن چنین گزافه‌‌ای چنان دگرگون گشته که: «پر از خشم سر، ابروان پر ز چین». با این حال، اندرز حکیم طوس در سرش طنین‌انداز است که «به مردی ز دل دور کن خشم و کین». پس ابتدا و به دور از هر خشم و کین پاسخی کوتاه به دو اتهام گزاف می‌دهد.

نژادپرستی: هنر برتر از گوهر آمد پدید
آنکه فقط با کلیت جهان شاهنامه آشنا باشد، می‌داند که شاهنامه، گونه‌ای تاریخ جهان است. از نخستین انسان (کیومرث) آغاز می‌شود. از نگاه شاهنامه ایران و توران و روم از ابتدا همه یک کشور بودند به پادشاهی فریدون و سپس میان فرزندانش تقسیم شدند. اگر سلم و تور با رشک و کین دست‌شان به خون ایرج آغشته شد، گناه از نژادشان نبود؛ همه برادر بودند؛ گناه از بی‌هنری (بی‌اخلاقی) انسان بود و بس.

این روالی است که در تمام طول شاهنامه تداوم می‌یابد. نخست آنکه برای سه سرزمینی که از اساس یکی بودند برتری نژادی اصلا مطرح نیست. از آن پس هم نه خوبی در انحصار ایرانیان است و نه غیرایرانیان همه بد هستند. «پیران ویسه»، از خردمندترین پهلوانان مورد ستایش فردوسی، وزیر تورانیان است که در جنگ با ایران به دست گودرز کشته می‌شود. در مقابل، کی‌کاووس، پادشاه ایران‌زمین، احتمالا بی‌خردترین، کین‌توزترین و مورد نکوهش‌ترین شخصیت از نگاه فردوسی است.

البته که شاهنامه، منظومه اسطوره‌ای ایرانیان است و البته که ویژگی اسطوره، ستایش روح یک ملت است؛ اما تلاش فردوسی برای احیای روح ملی ایرانیان و «عجم زنده کرد»ن، نه بر پایه تفاخر بی‌پایه به نژاد ایرانیان، یا تحقیر باقی اقوام، بلکه بر پایه ستایش روح ملی و میهن‌دوستی و گوهره «خرد» و «هنر» است. کافی است بدانیم «گوهر» در شاهنامه به معنای «نژاد و اصل و نصب» است. آنگاه فردوسی خود به صراحت نظرش را می‌گوید:
ز دانان بپرسید پس دادگر / که فرهنگ بهتر بود یا گهر
چنین داد پاسخ بدو رهنمون / که فرهنگ باشد ز گوهر فزون
که فرهنگ آرایش جان بود / ز گوهر سخن گفتن آسان بود
گهر بی هنر زار و خوار است و سست / به فرهنگ باشد روان تندرست

جنگ و خشونت: مرا آشتی بهتر آید ز جنگ
اتهام دیگر، انباشتگی شاهنامه از خشونت است. هرچند که عصر اسطوره‌ها اساسا زمانه جدال و جنگ‌آوری است، با این حال اتفاقا شاهنامه در همین زمانه روی‌کردی خشونت‌ستیز دارد. برای مطالعه‌ای کوتاه نگاهی بیندازید به سخنرانی دكتر «فدریكو مایور»، مدیر كل وقت سازمان جهانی یونسكو با عنوان «فردوسی بزرگ، منادی صلح و عدالت». اینجا به همین اکتفا می‌کنم که در جای‌جای شاهنامه، جنگ‌آوری بدون خرد و به دور از اندیشه صلح و آرامش مورد نکوهش قرار گرفته که:
همه زآشتی كام مردم رواست
كه نابود باد آن كه او جنگ خواست

سیاوش را به یاد بیاوریم؛ ستوده‌ترین شاهزاده ایرانی که در برابر فرمان پدر خیره‌سرش (کیکاووس) به پیمان‌شکنی و جنگ‌افروزی ایستاد و خود را گروگان تورانیان ساخت تا جلوی جنگ را بگیرد. جالب آنکه فردوسی حتی بزرگ‌ترین قهرمان خود، یعنی رستم را به صرف زور بازوی‌اش تمجید نمی‌کند و هرگاه که رستم از مسیر خرد خارج می‌شود او را به باد سرزنش می‌گیرد که «دل نازک از رستم آید به خشم»!

در نهایت:
حکایت امثال مهدویان، یادآور حکایت «مشتی غلوم لعنتی» به قلم زنده‌یاد «سعیدی سیرجانی» است. «مشتی غلوم لعنتی»، مرد نیمه دیوانه‌ای بود که در ایام عاشورا وظیفه لعنت فرستادن بر اشقیا را بر عهده می‌گرفت و پس از چند بار لعنت فرستادن بر یزید و آل یزید و دریافت پاسخ «بیش باد» از خلایق، در اوج جوش و خروش حسینی، فریاد می‌زند «آی مردم، بر پدرتان لعنت» و «آی مردم بر جد و آبادتان لعنت» و البته که هر بار خلایق شوریده همچنان پاسخ می‌دادند «بیش ‌باد».

در زمانه سفله‌پروری که «هنر خوارشد، جادویی ارجمند»، دست شعبده‌باز قدرت امثال مهدویان را در قامت هنرمند بالا می‌کشد تا نقش همان مشتی غلوم لعنتی را بازی کنند و به گوش ما بخوانند که شاهنامه فردوسی، عصاره روح ملی و سند ماندگاری ایرانیان، درست به تعفن اندیشه‌ خودشان «فاشیستی» بوده است. «به یزدان که گر ما خرد داشتیم» کار این ملک بدین‌جا نمی‌کشید که هر عروسک خیمه‌شب‌بازی «هنرمند» خوانده شود.
.....................................
چند واكنش ديگر به اظهارات سخيف اين كارگردان سفارشي‌ساز

سهراب پورناظری (موزیسین و نوازنده جوان موسیقی ایرانی)
«طاقت نیاوردم سکوت کنم..
چه خوب که در مملکت آزادى بیان داریم و در تلویزیون مى شود راجع به هر موضوعى هر طور صحبت کرد
رسانه ملى
مطمئنم رئیس صدا و سیما هم دیگر از این واژه لبخند به لبانشان بنشیند.
آب تمام
هوا تمام
پول تمام
جنگل تمام
دریاچه تمام
راستى تمام
امید تمام
حالا نوبت فردوسى است
به نظر شما این فاجعه کمتر از زلزله و گرانى و هواى اهواز و کشتى سانچى هست؟
بخدا که نه…
یک طرف به فردوسى مى گوید “فاشیست”طرف مقابل هم مى گوید “قبول دارم حرفتو قبول دارم حرفتو”
این هم نوبرانه جشن فجر امسال
نهان بدتر از آشکارا شود
دل شاهشان سنگ خارا شود
بداندیش گردد پدر بر پسر
پسر بر پدر هم چنین چاره گر
شود بنده بی هنر شهریار
نژاد و بزرگی نیاید به کار
به گیتی کسی رانماند وفا
روان و زبانها شود پر جفا
از ایران وز ترک وز تازیان
نژادی پدید آید اندر میان
نه دهقان نه ترک و نه تازی بود
سخنها به کردار بازی بود
همه گنجها زیر دامن نهند
بمیرند و کشور به دشمن دهند»



ناظر February 9, 2018 06:53 AM

با این حساب به قرآن که سخن خداست ، پر از آیات قتال و جنگ و برتری مسلمانان برغیر مسلمان و مردان بر زنان را چی باید گفت ؟! شاهنامه که یک تاریخ منظومه و بیان تاریخ اسطوره ایی و سخن یک انسان

گزارش یا اعتراض به این نظر


#مهرداد February 9, 2018 09:43 AM

استاد فلسفه دانشگاه تهران میگوید: "فرهنگ مانند درخت
خرما است اگر سر این درخت را قطع کنی دیگر نمی روید"
این بی وجدانها فرهنگ ما را از سر نشانه گرفته اند شاهنامه
فردوسی تاریخ باستانی کشور ماست که به صورت سروده
بیان شده است۰مزدوران رژیم در همه جا می خواهند به ما
ضربه بزنند۰ سال 2012 اگر از ویکی پدیا به زبان آلمانی
در باره کورش بزرگ می خواندید او را یک دیکتاتور خوانده
بود ما پیش استادی در دانشگاه رفتیم و از او خواهش کردیم
تا در این باره واکنش نشان دهد که پس از چند روز آنرا
بر داشتند۰ هر جا که دستشان برسد جنایت می کنند و جنگ
روانی با حرف زدن خود راه می اندازند!

گزارش یا اعتراض به این نظر


فریدون February 9, 2018 06:41 PM

پاسخ های درخور این دریوزگان زشت پرست را از زبان سراینده پر افتخار ایران زمین این فردوسی دوران (مسعود آذر) بشنوید و به دیگران نیز یادآوری فرمایید درود بر تمامی انسانهای آزاد و با شرفی که خود را به هیچ قیمتی نمی فروشند


گزارش یا اعتراض به این نظر


Baran February 9, 2018 09:46 PM

معلوم که آخوند وآخوند زاده و آخوند مسلک یا هر حرومزاده دیگری از قبیل این بچه آخوند و اون مجری برنامه نباید از فردوسی خوششون بیاد این جانیان بلفطره چطوری میتونن از آدمی که میگه:،، میازار موری که دانه کشست که جان دارد و جان شیرین خوشست ،، بخوبی یاد کنن؟

گزارش یا اعتراض به این نظر


Translate by Google: English | Français | Deutsch | Español
به اشتراک بگذارید: