بر خلاف سنّت همیشگی دربار صفوی،با روی کارآمدن شاه سلطان حسین،بعلت نفوذ ملا محمد باقر مجلسی،روحانی تولید کننده روایات و حدیث های جعلی ،این وی بود.که برای اولین بار، تاج شاهی را بر سر شاه گذاشت.

دربار شاه حسین،تحت نفوذ فقهای شیعه و امیران قزلباش (سپاه پاسداران دربار صفوی) بود.فساد سازمان یافته حکومتی ناشی از این دو گروه مقتدر،باضافه جایگاه اول اوباش و مفسدین در مناصب دولتی،غارتگری حاکمین شهرها از مردم و ثروت های عمومی،سقوط بازرگانی خارجی،رفتار ارباب و رعیتی پطر کبیر تزار روسیه با دربار و استفاده ابزاری از آن در مقابل نفوذ هلندی ها درین دربار ،در آستانه سقوط قرار گرفتن اقتصاد کشور،بخاطر امتیازاتی که به هلندی ها داده شده بود.

همراه با قرضه هائی که از آنها گرفته و گمرکات کشور به گروگان تاجران هلندی در آمده بود.به اضافه حاکمیت استخاره و فتواهای روحانیون برای اداره امور سیاسی اقتصادی نظامی و.. کشور ضعف حکومت مرکزی و قدرت گرفتن همسایه های ایران اعم از عثمانی و وروسیه،موجبات حمله افاغنه به ایران را فراهم ساخت. سرانجام درماندگی و ناتوانی شاه،عدم اراده لازم و رجوع به استخاره و فتوای ملاهای دربار،مجبور شد تاج شاهی را با دستان خود بر سر محمود افغان بگذارد.

بعد از گذشت قریب به سه قرن از آن روزگار، خامنه ای نیز،همان بساط را در ایران عصر حاضر رقم زده است.چین و روسیه حرف اول و آخر را در مقابل رژیم زده،در تنظیم روابط خود با دیگران،استفاده ابزاری از رژیم نموده،همه همسایگان، رژیم را تحقیر کرده، پشیزی به آن قائل نشده،جملگی مخالف این بساط و دخالت های آن در امور منطقه هستند. در مقابل بزرگترین شرکت های اسلحه سازی های دنیا،حامی اعلام نشده رژیم ،بصورت مخفی و پشت پرده بوده،انبارهای اسلحه کشورهای ثروتمند منطقه را بخاطر صدور شرارت های رژیم از طریق تروریست های نیابتی در منطقه پر می کنند. تا با کسب درآمدهای نجومی،پشتیبان مالی دولتمردانی چون روسای جمهور دموکرات آمریکا و برخی رهبران اروپائی و.. در انتخابات عمومی گردند.

این بساط حاکم بر ایران ما نیز ماندنی نیست و تنها به همّت جمعی ما ملت ایران و قیام میلیونی و سراسری، شکست می خورد.باید به خاطر داشت.که از فتح دوباره اصفهان توسط نادرشاه ،تا فتح هند که با همّت و پشتیبانی ملت ایران انجام گرفت.فقط شانزده سال طول کشید.اکنون نیز نجات کشور در دستان ما ملت ایران است و بس.