کامبیز نوروز، روزنامهنگار و حقوقدان در یادداشتی در روزنامه اعتماد در باره اجرای حکم وحشیانه شلاق علیه بانوان ایرانی نوشت: چرا باید مجازاتی به نام شلاق تعزیری در قوانین کیفری ایران وجود داشته باشد و بر بقای آن اصرار داشت؟
وی نوشت: در مجازاتی مانند شلاق تعزیری تنها اثری که وجود دارد تحمیل رنج و درد و تحقیری بسیار سنگین و دشوار است. در این نوع کیفر نه آموزشی وجود دارد و نه تربیتی. برخی بر این تصور دیرینند که با تحمیل رنج بدنی بر مجرم او دیگر راه خطا نمیرود و از ترس تحمل دوباره چنین دردی دیگر سراغی از جرم نمیگیرد. اما رنج و کینه تنها تاثیر شلاق تعزیریاند. اثر مجازات شلاق، کینه است؛ چرا بر بقای آن اصرار دارید؟
واکنشها به شلاق بر تن رویا، زنی با دامنی ساده؛ شلاق میزنیدش و او با وجدان بیدارش به شما ریشخند...
یورونیوز در گزارشی گفته بود: ماجرای دختری که بعد از عدم رعایت حجاب اجباری توسط مقامهای جمهوری اسلامی به تحمل ضربههای شلاق محکوم شد، شوک جدیدی به جامعه ایران وارد آورده است. این زن جوان در روایت دردناک خود به اتاق اجرای حکمی اشاره کرده که به گفته او شبیه اتاقهای شکنجه قرون وسطایی بوده و روی میز پر از شلاق بوده است. در ادامه او روی تخت دراز میکشد و دستها و پاهایش در جای دستبند و پابند آهنی که آنجا جوش خورده بوده، قفل کرده و شلاق زدنها را آغاز کردهاند.
خانم حشمتی میافزاید که با شلاقی چرم مشکی به سراغش آمده و ضربات را به شانه، کتف، کمر، پشن ران، ساق پا و باسنش زدهاند. این در حالیست که به روایت این دختر جوان همزمان او زیر لب زمزمه میکرده: به نام زن، به نام زندگی،، دریده شد لباس بردگی، شب سیاه ما سحر شود، تمام تازیانهها تبر شود...
گوش کنید به گزارش زیر:
به نام زن، به نام زندگی، دریده شد لباس بردگی
گزارش یک شلاق زنی
رویا حشمتی