آدرس پست الکترونيک [email protected]









چهارشنبه، 25 بهمن ماه 1402 = 14-02 2024

سرنوشت ایرانیانی که از ترس هیولا به جنگل‌های آمازون گریختند!

گزارش لوئیس باروچو، خبرنگار بی‌بی‌سی: بیش از ۴۰ سال گذشته و پرناز ایمانی که الان ۵۳ ساله است، هنوز زمانی که ایران را ترک کرد، خوب به خاطر دارد. او به خاطر دارد که چگونه انقلاب اسلامی زندگی روزمره او را که یک دختر دانش‌آموز در خارج از شهر بود، زیر و رو کرد.

او با یادآوری آن روزها می‌گوید: «خواهرم، شوهرش و من با لباس‌هایی که تنمان بود و یک چمدان، بدون هیچ چیز دیگری از ایران فرار کردیم.»

پرناز الان عضوی از جامعه کوچک ایرانیانی است که در مانائوس، مرکز ایالت آمازوناس در شمال برزیل زندگی می‌کنند.

می‌گوید: «۹ سالم بود که انقلاب شد. یادم هست که قبل از آن دختر و پسر در کلاس کنار هم می‌نشستند. اما یک سال بعد آنها را از هم جدا کردند.»

پرناز سال ۱۹۸۶وقتی هنوز نوجوان بود از ایران خارج شد. او می‌گوید چون بهایی بودند، از ترس آزار و اذیت مذهبی از ایران گریختند.»

او درباره برخورد با بهاییان در ایران می‌گوید: «من مسلمان نیستم و به آیین بهایی اعتقاد دارم. ما همیشه با آزار و اذیت روبرو بوده‌ایم، اما بعد از انقلاب اسلامی این بدرفتاری‌ها نهادینه شد.»

«حکومت شروع به آزار و دستگیری و کشتن بهایی‌ها کرد. خانه و املاک ما را مصادره کردند. با ما مثل موجودات پست‌تر رفتار می‌کردند. ما از حقوق مساوی برخوردار نبودیم. نمی‌توانستیم دانشگاه برویم و حقوق بازنشستگی مادرم را قطع کردند. نگران این بودیم که پدرم را که در خانواده‌ای مسلمان به دنیا آمده بود و بعد به بهائیت گرویده بود، دستگیر کنند. در خفا زندگی می‌کردیم. اگر آنجا می‌ماندیم، آینده‌ای در انتظارمان نبود.»

او می‌گوید: «پسرعموی مادرم در تهران سیاستمدار بود و [بعد از انقلاب] او را کشتند.»

«در جست‌وجوی آینده‌ای بهتر»

پرناز و خانواده او از ایران خارج شدند و بعد از گذراندن مدتی کوتاه در پاکستان، سرانجام «در جست‌وجوی آینده‌ای بهتر» راهی برزیل شدند. دلیل تصمیم آنها برای سکونت در مانائوس این بود که جامعه‌ای از بهائیان قبل از آنها در آنجا مستقر شده بودند و اغلب به کار کشاورزی مشغول بودند.

برزیل خیلی زود برای او و ۲۰۰ خانواده بهایی دیگر در آنجا به خانه‌ای جدید تبدیل شد.

پرناز می‌گوید: «سازگار شدن با فضای اینجا خیلی سخت نبود. وقتی به برزیل آمدم یک کلمه هم زبان پرتغالی بلد نبودم. من در یاد گرفتن زبان‌های دیگر خیلی خوب نیستم، ولی نوجوان بودم و شور و اشتیاق زیادی داشتم، به همین دلیل همه چیز برایم جالب بود. برزیلی‌ها و ایرانی‌ها وجوه مشترک زیادی دارند، ما همه مهمان‌نواز و خوش‌مشربیم.»

«با وجود این وقتی در کشورتان هستید به زیر و بم مسائل واردید، اما اینجا در برزیل من هیچ چیز بلد نبودم.»

ایمانی در برزیل شیمی و پردازش داده‌ها خواند و در رشته علوم اداری مدرک گرفت. ازدواج کرد، صاحب یک پسر شد و بعد طلاق گرفت. او الان در برزیل کارمند دولت است.

با آنکه مدت خیلی بیشتری در برزیل زندگی کرده و از ایران دور بوده اما همچنان به شدت منتقد حکومت جمهوری اسلامی است.

او می‌گوید: «در ایران مردم در انتخاب خود آزاد نیستند. من نماینده جامعه‌ای هستم که در آن مردم آزادند بر اساس خواسته‌هایشان رفتار کنند، و به همین دلیل مسئولیت اعمال و رفتارشان هم با خودشان است. اما آنجا وضعیت این طور نبود.»

او ادامه می‌دهد: «علاوه بر این، بعد از انقلاب، حکومت به دنبال این بوده که زنان ازدواج کنند و در خانه بمانند. زنانی هستند که مدرک دانشگاهی دارند اما موقعیت‌های شغلی کمتری برای آنها وجود دارد. شما نمی‌توانید خودتان انتخاب کنید که چه بپوشید و هر حرکتی که عرف جامعه را بشکند با مجازات سنگین روبرو می‌شود.»

پرناز از زمانی که به برزیل مهاجرت کرده، چند باری به ایران سفر کرده است. او می‌گوید در یکی از این سفرها خودش از نزدیک «بی‌رحمی» رژیم را تجربه کرده است.

«با خواهرم و پسرش که برزیلی است به ایران رفتیم. در تهران بودیم و خودمان را در میان یک تظاهرات دانشجویی یافتیم. نمی‌دانستیم تجمع در اعتراض به چیست و اصلا برای اعتراض آنجا نبودیم. با وجود این نیروهای سپاه به ما حمله کردند.»

«ماموران در دو طرف خیابان صف کشیده بودند و جمعیت را سرکوب می‌کردند. خواهرزاده ام که هرگز در چنین موقعیتی قرار نگرفته بود، اصلا نمی‌فهمید چه خبر است. ماموران به پای ما باتوم زدند. ما فقط [جرممان این بود که] در زمان اشتباهی آنجا بودیم.»

او می‌گوید بعد از انقلاب «آزادی‌های ما برای زندگی کردن و رویاهایمان را از ما گرفتند‌، این که بتوانی آینده‌ای نویدبخش در مقابلت داشته باشی. متاسفانه در ایران امروز این طرز تفکر و نگاه به زندگی دیگر ممکن نیست. مخصوصا برای بهایی‌ها. اما بهایی‌ها دوام آورده‌اند.»

«زندگی با خانواده»

پرناز می‌گوید الان دیگر بعد از سال‌ها به زندگی در برزیل عادت کرده است، البته به جز «تابستان داغ و شرجی آمازون».

می‌گوید: «بعضی وقت‌ها دمای هوای خانه در تابستان به ۳۷ درجه می‌رسد.»

اما آیا چیزی در ایران هست که دلش برای آن تنگ شده باشد؟

فورا پاسخ می‌دهد: «زندگی خانوادگی.»

«بخشی از شناخت و درک زندگی هست که در کتاب‌ها قابل آموختن نیست و تنها با زندگی در کنار خانواده می‌توان آن را تجربه کرد. به همین دلیل فکر می‌کنم خیلی از چیزهایی را که تجربه کرده‌ام، به آن فکر کرده‌ام و در زندگی‌ام‌ لحاظ کرده‌ام، از والدینم آموخته‌ام. یا از عموها و پدر بزرگ و مادربزرگم. و همه اینها از طریق زندگی با خانواده منتقل می‌شود. خیلی ناراحتم که پسرم از این امتیاز بی‌بهره بوده. ولی دیگر نمی‌شود زمان را برگرداند.»





حقیقتگو February 14, 2024 05:56 PM

اگرگرگ وگرهاهرچند خودشان بزک کنند وخودشان علف خوارجا بزنند نمی توانندآهوهاوگوزن هاوگاوها وگوسفندهاراگول بزنندکه به جمع شان بپیندندوهمراه گله شان باشند ولی متاسفانه وحیرت وتاسف بارمردم ایران را باید گفت گرگ وگرگ های عبابردوش که سابقه جنایت وخون آشام وجنون کشت وکشتاردرتاریخ ایران داشتند به نتنها به جمع شان پذیرفتند بلکه ازانها قدردانی هم کردند وجهت خوشنودی شان برکشورحاکم وزندگی وداروندارشان به انها سپردندوازان به بعد گرگ های عبابردوش به گله مردم زدندوتاکنون هزاران مردم ازپیروجوان زن ومرد را طعمه کردند وازهم دریدند-بله انچه حیوانات علف خوارفهمیدندکه به گرگ وگرگ ها اعتمادی نیست اشرف مخلوقات انسان هادرایران بلعکسش راعمل کرده ومی کنندوچهل وچندسال که گرگ ها احاطه شان کرده انددلخوشانه می گویند به گرگ ها رای نمی دهیم که گرگ هابداننددوست شان نداریم

گزارش یا اعتراض به این نظر


Translate by Google: English | Français | Deutsch | Español
به اشتراک بگذارید:
  1888 بازدید |






© copyright 2004 - 2024 IranPressNews.com All Rights Reserved
Cookies on IranPressNews website
We use cookies to ensure that we give you the best experience on our website. This includes cookies from Google and third party social media websites if you visit a page which contains embedded content from social media. Such third party cookies may track your use of our website. We and our partners also use cookies to ensure we show you advertising that is relevant to you. If you continue without changing your settings, we'll assume that you are happy to receive all cookies on our website. However, you can change your cookie settings at any time.