ملت آنلاین: هر موضوعي كه در ارتباط مستقيم با بهداشت و درمان در چند سال اخير قرار گرفته است با فراز و نشيبهايي همراه بوده به عنوان نمونه موضوع تعيين تعرفهها و تشكيل شوراي عالي بيمه براي حل مشكلات مربوط به آن چند ماهي است كه در ابهام باقي مانده است در حالي كه پيش از اين به عنوان يكي از موضوعات مهم از سوي مسئولان مطرح شده بود. يا پديده زير ميزي كه در سالهاي اخير شكايت خيليها را به دنبال داشته است به عنوان مركز بحثهاي بهداشت و درمان قرار گرفته است.
به سراغ ايرج خسرونيا؛ رئيس جامعه پزشكان متخصص داخلي ايران رفتيم تا نظر او را راجع به پديدههاي اخيري كه در حوزه بهداشت و درمان رخ داده است جويا شويم. از جمله موضوعات مهمي كه در اين گفتوگو به آن اشاره شده است طرح پزشك خانواده است كه اجرا شدن آن واكنشهايي به دنبال داشته.
به عقيده خسرونيا آنچه موجب موضعگيري نسبت به اجراي اين طرح شده نحوه اجراي آن است كه به نظر مطابق با استانداردها نيست. همچنين او در اين گفتوگو به سوالاتي در حوزه تعيين تعرفههاي پزشكي، شكايت از پزشكان، تاثير امواج محيطي و پارازيتها بر سلامت عمومي و كاهش كيفيت بيمارستانهاي دولتي اشاره ميكند.
پس از گذشت ماهها همچنان تشكيل شوراي عالي بيمه براي تعيين تعرفهها بلاتكليف مانده اين موضوع چقدر در دريافت ويزيتها موثر بوده است؟
بعد از آنكه وعده تشكيل شوراي عالي بيمه از سوي مسئولان مطرح شد اميد ميرفت تا هرچه زودتر اين شورا براي تعيين تكليف تعرفهها تشكيل شود از آنجاكه اين شورا تاكنون تشكيل نشده است بنابراين تعرفهها توسط گروه خاصي تعيين ميشوند. در حقيقت تعرفهها طبق مشورتهاي سازمان نظام پزشكي و وزارت بهداشت تعيين و براي تصويب به دولت ارسال شده است اما عددي كه در نهايت عنوان شده است مورد تاييد گروههاي پزشكي واقع نشده با اين وجود مجبور هستيم كه از اين راي پيروي كنيم.
با توجه به اينكه طبق قانون، اضافه تعرفهها بايد بر اساس تورمي كه دولت يا بانك مركزي هر ساله عنوان ميكند تعيين شود اين موضوع براي ما تاكنون محقق نشده است. متاسفانه اين عدد و رقمها تاكنون مشابهتي نداشته و پزشكان عددي كه نظام پزشكي براي تعرفهها اعلام كرده است را قبول ندارند و معتقدند تعرفه واقعي بايد بالاتر از اين باشد.
درست است كه تعيين تعرفه بر عهده وزارت بهداشت و شوراي عالي بيمه سلامت گذاشته شده ولي با گذشت 7 ماه از سال جاري هنوز اين شورا تشكيل نشده است و سال گذشته هم يك نرخ به شكل زودهنگام اعلام شد و اجرا شد. قيمت نان چند برابر ميگرددبعد توقع دارند طبيب نرخ سالهاي قبل را بگيرد. اقشار و گروههاي مختلف پزشكي بابت هزينهها واقعاً زير فشار هستند و با گرانيهاي پيش رو نميتوانند از عهده هزينههاي خود برآيند.
وقتي خود دولت قيمت بنزين 100 توماني را ميخواهد 10 برابر كند چه طور انتظار دارند طبيب نرخ 2 سال گذشته خود را دريافت كند. اين وظيفه نظام پزشكي است كه به اعضاي خودش كمك كند و به همين دليل يك نرخي اعلام كرد و حالا هم اگر دولت مخالف است بر طبق قانون نرخ خود را اعلام كند كه يا مساوي با نظام پزشكي است يا بيشتر آن.
ولي وزارت بهداشت هنوز هم هيچ كاري نكرده و نميتوانند شوراي عالي بيمه سلامت را تشكيل دهند چگونه انتظار دارند كه نظام پزشكي اقدامي نكند. خود را متولي تعرفه نميدانيم اما نميتوانيم پزشكان ر ا رها كنيم. ما فقط براي اعضاي نظام پزشكي قيمت اعلام كردهايم و اگر وزارت بهداشت مخالف است قيمت بدهد. نظام پزشكي خود را متولي تعرفه نميداند ولي از طرفي ما متولي زيرمجموعه خود هستيم و نميتوانيم همين طور اعضاي جامعه پزشكي را رها كنيم.
يك فرد در آزمايشگاه يا راديولوژي دارد ضرر ميكند و حتي قيمتي هم كه ما اعلام كرديم زير قيمت است. بايد در نظر داشت تعيين تعرفهها از سوي شوراي عالي بيمه چندان درست نيست چرا كه دولت خريدار خدمت است بنابراين نبايد خود نرخ خدمت را تعيين كند. تعرفه معين شده در نهايت به ضرر بيمارستانهاي دولتي و پزشكان است. در اين شرايط بايد سازمان نظام پزشكي و انجمنهاي پزشكي كه فروشندگان خدمت هستند، تعرفهها را تعيين كنند.
با كاهش كيفيت خدماترساني بيمارستانها بهويژه بيمارستانهاي دولتي با پديده زير ميزي گرفتن از سوي پزشكان مواجه هستيم كه بر تعداد آن افزوده شده است آيا اين موضوع توجيهي به همراه دارد؟
به نظر ميآيد معناي زير ميزي گرفتن در شرايط فعلي از بين رفته است زيرميزي براي كسي صدق ميكند كه در حال انجام يك كار دولتي است و اين وظيفه خود را با گرفتن پول انجام ميدهد در غير اينصورت از انجام آن سرباز ميزند درحالي كه حقي براي گرفتن پول ندارد اما اين موضوع كه پزشكي به ويزيت خود ميافزايد اين را نميتوان زيرميزي ناميد اين موضوع رابطهاي است بين پزشك و بيمار. در واقع پزشك با اين توجيه كه«اگر ميخواهي من درمانت كنم اين هزينه را بايد بدهي در غير اين صورت ميتواني به پزشك ديگري مراجعه كني» هزينه را افزايش ميدهد بنابراين، اين موضوع قراردادي است بين بيمار و پزشك.
البته بايد اين موضوع را در نظر داشت كه پديده زير ميزي در همه بيمارستانها انجام نميشود و تعداد محدودي اين كار را انجام ميدهند در واقع از هر هزار نفر پزشك ارتوپد و قلب و عروق دو نفر اين كار را انجام ميدهند. اين كار در بخش دولتي خلاف قوانين است چه با رضايت پزشك همراه باشد چه بدون رضايت او، اما در بخش خصوصي ممكن است شخصي بخواهد فلان پزشك او را عمل كند بنابراين ممكن است ويزيتي به مراتب بيشتر از بخش دولتي بپردازد.
تعرفههاي پزشكي آن قدر پايين است كه متناسب با خدمات ارايه شده از سوي پزشكان نيست اما متاسفانه برخي پزشكان هم كه وضع مالي خوبي دارند نيز زيرميزي دريافت ميكنند كه كار نادرستي است. برخي پزشكان بهويژه پزشكان شهرستاني گمان ميكنند كه حقوق كافي از بخش دولتي دريافت نميكنند و همين امر باعث دريافت زيرميزي از سوي آنان ميشود. پزشكان، وسايل طبي را به دلار ميخرند و از بيمار، ريال دريافت ميكنند.
مكانهاي ارايهدهنده خدمت به بيماران به چند دسته تقسيم ميشوند: بيمارستانهاي دولتي، بيمارستانهاي خصوصي و بخشهايي از بيمارستانهاي دولتي (VIP) كه مانند مراكز درماني بخش خصوصي به بيماران خدمت ارايه ميدهند. گاهي اوقات بيماران با وجود آنكه پزشكان به آنان اطلاع ميدهند كه قرار است در بخش VIP بيمارستانهاي دولتي بستري شوند، پس از بستري شدن در اين بخش از هزينههاي آن ابراز نارضايتي و از پزشك شكايت ميكنند.
گاهي اوقات بيمار ابزار تمايل ميكند كه يك پزشك خاص او را عمل جراحي كند. در شرايطي كه پزشك حاضرنباشد بر اساس قيمتهاي دولتي بيمار را عمل كند، از او ميخواهد كه در بخش خصوصي بستري شود تا شخصا او را تحت عمل جراحي قرار دهد. اين موارد را نميتوان زيرميزي تلقي كرد چرا كه بر اساس توافق بين پزشك و بيمار انجام ميشود اما اگر پزشك از بيمار بستري شده در بيمارستانهاي دولتي پولي بيشتر از تعرفه مطالبه كند، مبلغ دريافت شده زيرميزي محسوب ميشود. پزشكان اندكي زيرميزي دريافت ميكنند. در اين شرايط بيمار و بيمارستان حق شكايت از پزشك را دارند اما معمولا چون بيمار، خود مبلغ اضافهاي را به پزشك پرداخت كرده است از او شكايت نميكند.
سرانه بهداشت و درمان در كشور ما چقدر است آيا در مقايسه با ساير كشورها اين ميزان سرانه در وضع درمانها كفايت ميكند؟
سرانه بهداشت و درمان در كشور ما حدود 13 هزارتومان است وقتي اين سرانه در برخي از كشورها 900 تا 1600 دلار است چطور 5 دلار در كشور ما به عنوان سرانه كافي است. در صحبتهاي روساي بيمارستانها هم كه از تلويزيون پخش شد به موضوع ورشكستگي بيمارستانها اشاره شده بود. اين موضوع كه سازمانهاي بيمهگر بعد از گذشت 8 ماه هنوز به بيمارستانها بدهكار هستند بديهي است كه بيمارستانها به مرز ورشكستگي كشيده شوند و قادر به ارايه خدمت نباشند.
حتي برخي از بيمارستانها به دليل وضع نامطلوبي كه دارند از پذيرش بيماران اورژانسي هم ناتوانند اينها نتيجه عدد سرانه بهداشت است كه متاسفانه حقيقي نيست و طبق دلبخواه عدهاي تعيين ميشود و با اين قانون كه چون سال گذشته مثلا 8 هزار تومان بوده امسال بايد 10 هزار تومان شود تعيين ميشود آيا سرانه بهداشت با 4 يا 5 دلار قابل توجيه است؟ در حالي كه همه كارها از خريد و ارايه خدمت در بيمارستانها طبق ارز و دلار محاسبه ميشود چگونه سرانهها را طبق ريال در نظر ميگيرند.
وجود تبعيض در حوزه سلامت باعث ميشود كه تصميمگيران در تعيين سرانه بهداشت و درمان، هرگز با مشكلات و دردهاي مردم عادي در مراجعه به مراكز درماني آشنا نباشند و در نتيجه اين سرانه هيچوقت واقعي تعيين نميشود.
اگر مردم عادي 70 درصد از هزينههاي درماني را با وجود داشتن دفترچه بيمه پرداخت ميكنند، اين مسئله نشان ميدهد كه هنوز مشكلات اين بخش را باور نكردهايم و نخواستهايم واقع بين باشيم. تعيين سرانه غير واقعي بهداشت و درمان ناشي از نبودن گوش شنوا و همچنين عدم انجام كار كارشناسي است. افزايش 10 درصدي سرانه ناكافي است وقتي تورم 20 درصد است، افزايش 10 درصدي سرانه هيچ مشكلي را حل نميكند. يكي از علل عدم موفقيت در پيشگيري و درمان بيماريهاي واگيردار، نبودن بودجه كافي در اين بخش است.
موضوعي كه اخيرا با مراجعه به اكثر بيمارستانهاي دولتي ميتوان بهطور آشكار با آن مواجه شد پايين آمدن كيفيت خدمات درماني در بيمارستانها است اين موضوع به چه دلايلي بازمي گردد و چه عواقبي به دنبال دارد؟
90 درصد اقشار آسيبپذير به بيمارستانهاي دولتي مراجعه ميكنند اين گروه از افراد جامعه كه استحقاق كمك بيشتري دارند تنها بر روي كاغذ اين حق براي آنها در نظر گرفته ميشود. در حالت مطلوب اين وظيفه بيمارستانها است كه 70 درصد هزينههاي درماني بيماران را تقبل كنند و تنها 30 درصد به عهده بيماران باشد. اما زماني كه به بيمارستانها مراجعه ميكنيم اين موضوع را كاملا بالعكس مييابيم بهطوريكه 30 درصد هزينهها از سوي بيمارستان و 70 درصد از سوي بيماران پرداخت ميشود. اين به دليل آن است كه بيمارستانها قادر به پرداخت اين مبلغ نيستند.
چرا حمـايتي از بيمـارستـانهـا وجود ندارد؟ بيمارستانها بايد كار خلاف و دزدي كنند تا هزينههايشان را تامين كنند؟ هزينههاي هتلينگ و خدمات ارايه شده بهطور كامل با بيمارستانها است و تنها پرداخت حقوق و اضافه دستمزدها به عهده دولت است در حالي كه تا پيش از اين، اين هزينهها بيشتر از سوي دولت پرداخت ميشد.
بنابراين بيمارستانها مجبورند براي تامين هزينههاي خود آن را از طريق بيماران و مراجعان تامين كنند. درحالي كه بيمارستانها بايد بتوانند هزينههاي خود را از درآمدشان تامين كنند كه اين درآمد از طريق سازمانهاي بيمهگر تامين ميشود. ادامه داشتن اين موضوع موجب ميشود كه در آينده ضرر آن گريبان اقشار آسيب پذير را بگيرد. يك كارمندي كه در كشور ما بعد از چند سال كار كردن به بيمارستان مراجعه ميكند حمايت درماني آنچنان كمكي به او نميكند و بيشتر هزينهها را بايد از جيب خود بدهد.
در روستاها هم به دليل وضع بيمارستانها بيماران به بيمارستانهاي خصوصي شهرها و كلانشهرها هجوم ميآورند در حالي كه اگر بدانند فوق تخصص و متخصص خوب در همه جا وجود دارد و ارايه خدمات با سرعت و كيفيت در آن مكانها انجام شود نيازي به ورود به بيمارستانهاي تهران و ساير شهرها نيست. وضع بيمارستانهاي دولتي در شهرستانها اصلاً خوب نيست و در اين اوضاع بيش از همه بايد نگران بيماراني باشيم كه مجبورند به بيمارستانهاي دولتي مراجعه كنند و افت كيفيت خدمات در اين مراكز قطعاً به آنان آسيب ميرساند.
بيمارستانهاي دولتي با توجه به بدهيهاي سنگيني كه از گذشته دارند با رشد 20 درصدي تعرفهها در حالي كه هزينههاي آنها به مراتب بيش از اين افزايش پيدا كرده است، بايد فشار بسيار سنگيني را تحمل كنند و به نظر من ورشكستگي بيمارستانهاي دولتي با اين تعرفهها بيشتر هم ميشود.
با توجه به اينكه پيشبينيها از آينده هرم سني كشور قاعده هرم را بيشتر از سالمندان ميبيند و جمعيت رو به رشد بدون جايگزين را در آينده نمايان ميكند آيا با اين روند آمادگي لازم را براي مواجهه با بيماريهاي سالمندان خواهيم داشت؟
بهطور قطع آمادگي نداريم. جامعه امروز پزشكي در كشور نميتواند قاعده هرم سني را كه پر از افراد سالمند است درمان كند چراكه پزشك متخصص پيرزن و پير مرد در كشور به اين اندازه نداريم. تازه دانشگاهها به فكر تربيت نيرو با اين هدف هستند اما تا به عمل برسد 14 تا 15 سال طول ميكشد.
به علاوه بيمارستانهاي خاصي نياز است تا به درمان سالمندان اقدام كنند چراكه درمان اين نوع بيماران با ديگر افراد جوان متفاوت است دارويي كه ميتوان براي يك فرد 20 ساله تجويز كرد نميتوان براي يك پيرزن 90 ساله ارايه داد يا پرستاري كه ميتواند از افراد جوان و كودكان مراقبت پزشكي كرده و ارايه خدمت دهد نميتواند همان خدمات را به افراد پير و مسن بدهد. بنابراين با افزايش سن جمعيت كشور ما با موضوعات تازهاي مواجه خواهيم شد كه تا پيش از بروز مشكلات بايد چارهاي براي آن انديشيد.
با عملياتي شدن طرح پزشك خانواده پيشبيني شما از موفقيت اين طرح چقدر است ؟
پزشك خانواده طرحي است كه بايد اجرا شود وقانوني است كه مصوبات خاص خود را دارد اين طرح جهاني است و تقريبا در همه كشورها اجرا ميشود اما زماني كه طرحي را از كشورهاي ديگر ميگيريم بايد از تمام اصول آن پيروي كرد. تنها استخدام چند پزشك و در نظر گرفتن حقوقي براي آنها و تعيين نيروهاي زيردست نميتواند به عملياتي شدن اين طرح كمك كند بايد آزمايشگاهها، بيمارستانهاي خصوصي و افراد فوق تخصص دست به دست دهند تا گروهي كامل براي اجراي اين طرح راهاندازي شود طرح پزشك خانواده بدون دندانپزشك كه شدني نيست.
يا اينكه يك پزشك عمومي را در نظر گرفتهاند تا در مطب خودش كار كند تهيه همه وسايل هم به عهده خود اوست بعد به او 4 يا 5 ميليون ميدهند كه نميتواند در تحقق سريع اين طرح اثرگذار باشد. يااينكه يك ماما هم تحت مسئوليت پزشك عمومي قرار ميدهند، سوال اينجاست آيا پزشك عمومي، تخصصي در زمينه مامايي دارد كه در صورت خطاي ماما بتواند پاسخگو باشد يا اينكه در اين طرح پرستار به عنوان تزريقات بايد در مطب فعاليت كند
در حالي كه ما در بيمارستان هايمان چندين مرتبه نسبت به كمبود پرستار گوشزد كردهايم به خدمت گرفتن پرستاران به عنوان تزريقات كار صحيحي در اين طرح نيست. اين طرح خيلي خوبي است و در نهايت آرزوي نظام سلامت است تا ارتباط مالي بين پزشك و بيمار قطع شود و بيمار محوري بر اين نظام حاكم شود. اما اين طرح مشكلاتي براي اجرا دارد. متاسفانه بودجهاي كه براي پزشك خانواده در نظر گرفته شده است مشخص و كافي نيست.
بدينترتيب اگر يك پزشك خانواده در ماه دو هزار مريض را ويزيت ميكند بايد اين پول را تا آخر ماه به او بدهند، زيرا گفته ميشود كه حقوق تيم را هم بدهد. پرستار در اين طرح كه كمتراز 700یا 800 هزار تومان نميگيرد اجاره مطب هم كه كمتر از يك ميليون تومان نيست. از پول آب، برق و هزينههاي ديگر كه بگذريم نبايد در اين زمينه سياه نمايي كرد طرح پزشك خانواده نياز به دخالت انجمنهاي پزشكي دارد. حقوقي كه در اين طرح به پزشك ميدهند عدد خوبي است و آن پنج ميليون تومان است. اما با اين پنج ميليون تومان چگونه ميتواند از عهده مخارج خود از جمله حقوق پرسنل برآيد؟ هزينه تامين اجتماعي، ماليات و اجاره مطب و آب و برق و گاز هم هست كه بايد بپردازد.
با اين حساب يك ميليون تومان هم برايش نميماند. اگر اين طور پيش برود پزشك كارش را تعطيل ميكند و به شغلهاي ديگر روي ميآورد يا اينكه ممكن است در راستاي اجراي اين طرح، تخلف كند. هر پزشك خانواده دو هزار و 500 نفر را تحت پوشش خود قرار ميدهد و ميخواهيم پنج ميليون تومان به او بدهيم اين مسئله به اين معنا است كه هر سه يا چهار دقيقه يك مريض را ببيند. البته در اين طرح اين پزشك نيست كه مريض را ميبيند بلكه مريض است كه پزشك را ميبيند! تا پزشك شرح حال مريض را بگيرد، پنج دقيقه حداقل زمان لازم دارد. در اين جا اصل بيمار محوري از بين ميرود.
من معتقدم هنوز پايه طرح پزشك خانواده ريخته نشده است آنچه الگوبرداري از ساير كشورهاست، به عنوان طرح پزشك خانواده مطرح كردهاند. بيمار به پزشك عمومي مراجعه ميكند اما مشخص نيست پس از آن به كجا ارجاع داده ميشود آيا بايد به مطب و بخش خصوصي مراجعه كند يا اينكه بايد به بيمارستان و مراكز دولتي برود.
در اين طرح آمده است كه متخصص اطفال، عفوني، داخلي پس از گذراندن دورهاي در كنار پزشك عمومي با همان تعرفه بيمار را ببيند بدينترتيب تخصص پزشكان اطفال، عفوني و داخلي و دانشگاههاي آنها زير سوال ميرود اگر اين متخصصان هم سطح پزشك عمومي هستند چرا 4 سال تخصص ميگيرند؟
بنابراين هنوز جايگاه طرح پزشك خانواده مشخص نيست اگر قرار است قانون و عدالت در بهداشت و درمان رعايت شود اول اين عدالت بايد براي پرسنل درماني بعد براي بيمار رعايت شود آيا براي من متخصص داخلي عدالت رعايت ميشود؟البته ممكن است در آينده تكميل شود اما هماكنون با مخالفت جامعه متخصصان داخلي، اطفال و عفوني مواجه شده است اجراي اين قانون در ديگر كشورها 16 تا 20 سال زمان برده است نميتوان آن را در كشور در مدت 2 تا 3 سال اجرا كرد اگر چه اجراي آن از سال 84 كليد خورده اما براي آن كاري نشده است 90 درصد از اقشار مختلف مردم براي درمان به بيمارستانها و مراكز بخش خصوصي مراجعه ميكنند.
چندي پيش موضوع شكايت از پزشكان متخصص با محوريت متخصصان زنان و زايمان مطرح شد بيشترين علت شكايت از پزشكان ناشي از چيست؟
قبلا هم به اين موضوع اشاره داشتيم كه در سازمان نظام پزشكي و پزشكي قانوني پروندهها را كه بررسي ميكنيم ميبينيم كه متاسفانه تعداد زيادي از پروندهها حاكي از عدم معاينه دقيق، عدم گرفتن شرح حال كامل و كمبود وقت توسط پزشك است. مسئله شكايت تنها مختص پزشكان زنان و زايمان نيست پزشكان عمومي كه كار زيبايي انجام ميدهند نيز در گروه بيشترين شكايتها قرار دارند اين دسته از پزشكان گاهي جراحي پلاستيك روي بيماران انجام ميدهند بدون آنكه تخصصي در اين حوزه داشته باشند.
پزشكان عمومي به دليل ارايه تبليغات گمراهكننده در صدر شكايتها هستند هرچند تنها نميتوان به پزشكان زنان و زايمان استناد كرد.
امواج محيطي و پارازيتها به عنوان يكي از دلايل بيماريهاي مربوط به زنان و سقط جنين عنوان شده است آيا اين موضوع را تاييد ميكنيد؟
كليه امواجي كه در فضا وجود دارد روي انسان اثر گذار است و ضررهايي به دنبال دارد اين امواج ممكن است ناشي از پارازيتهاي ماهوارهها باشد يا از ماكروويو، موبايل يا برقهاي فشار قوي ناشي شود. هرچه وضع شكلگيري و فعاليت قلب ضعيفتر باشد بيشتر تحت تاثير اين امواج قرار ميگيرد به عنوان نمونه نوزاد يا جنيني كه در رحم مادر قرار دارد بيشتر تحت تاثير اين امواج است هر چيز اضافهاي همچون موجها در فضا بر بدن انسان اثرگذار است.
اينكه برخي از افراد زير تير برقهاي فشار قوي خانه ميسازند يا آنتنهاي موبايل بر فراز خانه آنها قرار دارد ميتواند بيشتر از هرچيز سلامت افراد را تحت تاثير قرار دهد. امواج موجود در فضا روي سيستم مغز و اعصاب و تعادل انسان اثر دارد. گاهي اوقات نيز روي غدد داخلي و رحم بهويژه در زنان باردار تاثير منفي دارد؛ بهطوري كه اين امواج در زنان باردار باعث سقط جنين و عوارض مادرزادي و ژنتيك در نوزاد آنها خواهد شد.
در طولاني مدت نيز اين امواج روي پرده گوش و سيستم شنوايي تاثيرات منفي خود را نشان ميدهد. همچنين تعدادزيادي از افراد در معرض امواج بهطور غيرعادي عصبي هستند و اضطراب و هيجان دارند. گاهي اوقات هم اين پارازيتها منجر به اختلالات قلبي و عروقي روي افراد خواهد شدحتي امكان دارد كه امواج راديويي روي مغز و استخوان هم تاثير بگذارد و روي ساختار سلولهاي آن تغييراتي ايجاد كند؛ اين امر خود ابتلا به انواع سرطانها و بيماريهاي خوني را بهدنبال خواهد داشت بر اساس تحقيق سازمان ملل، افرادي كه طي 10 سال روزانه نيمساعت بهطور مداوم با تلفن همراه صحبت كردهاند دچار تومور مغزي از نوع گليوما (تومور بدخيم سيستم عصبي مركزي) ميشوند.
امواج مغناطيسي تلفن همراه روي جريان خون مغز و DNA سلولها تاثير ميگذارد و باعث ابتلا به تومور مغزي ميشود، اما افرادي كه براي صحبت طولاني با تلفن همراه از هندزفري استفاده كردهاند كمتر دچار تومور مغزي شدهاند. براي گفتوگوهاي طولاني با تلفن همراه، بايد از هندز فري استفاده كرد و تلفن همراه را در جيب خود قرار داد. علاوه بر آن گوشي را حتي به صورت خاموش زير بالش نبايد قرار داد، چراكه امواج الكترومغناطيسي آن بر سلامت مغز تاثير منفي ميگذارد.
دوشنبه، 10 مهر ماه 1391 برابر با 2012-10-01 ساعت 12:10
2004- 2025 IranPressNews.com -