بعد از منتفي شدن طرح سوال از احمدينژاد در مجلس انتظار اين بود كه اصولگرايان آنطور كه پيش از اين تاكيد ميكردند تا پايان دولت احمدينژاد سكوت كنند تا به قول خودشان «اين چند ماه به خير بگذرد.» اما بعد از سخنان احمدينژاد در تلويزيون آيتالله صادق آمليلاريجاني اظهاراتي را در پاسخ به برخي سخنان رييس دولت بيان كرد.
احمد توكلي هم در مجلس خواستار نامه نوشتن نمايندگان براي رهبري شد و علي لاريجاني هم گفت: مشكلات اقتصادي را نميتوان تحت تاثيرات تعارفات و توهمات انتخاباتي قرار داد. در واقع نرفتن محمود احمدينژاد به مجلس هم باعث تمام شدن مناقشات ميان احمدينژاد و اصولگرايان نشد. سعيد ليلاز كه ترجيح ميدهد به جاي واژه «اصولگرايان» واژه «جناح راست» را به كار برد معتقد است كه آنها در قبال احمدينژاد سياست جنگ و گريز را پيش گرفتهاند چرا كه ميدانند ايستادن در برابر او ميتواند به كليد زدن پروژه افشاگري بر عليهشان منجر شود.
آقاي ليلاز چرا جناح راست با احمدينژاد در عين اينكه درگير ميشود اما سريع كوتاه ميآيد؟
براي اينكه آقاي احمدينژاد ابتكار عمل را در دست دارد. در واقع آقاي احمدينژاد در طول هفت سال گذشته ابتكار عمل را در برخورد با جناح راست دست داشته و از نقاط ضعف جناح راست كه در طول سالهاي رياستجمهوري او بسيار فزاينده هم بوده استفاده كرده و بر آن تكيه كرده است و از طرف ديگر براي توصيههاي برخي بزرگان مبني بر عدم اختلافافكني و اينها قائل نشده است.
چرا احمدينژاد بر خلاف جناح راست سكوت نميكند و از هر فرصتي براي به چالش كشاندن آنها استفاده ميكند؟
براي اينكه او در اين دعوا دست بالا را دارد. يعني احمدينژاد الان مانند كسي است كه يك فرفره را ميچرخاند كه بعد از آن چرخاندن جناح راست را به هم ميريزد و سر و صداها شروع ميشود و به محض اينكه سر و صداها فروكش ميكند دوباره او كه ابتكار عمل را در دست دارد اين فرفره را ميچرخاند و جو را به سود خود در جناح راست ملتهب ميكند.
من فكر ميكنم آنچه مهم است اينكه بتوانيم استراتژي آقاي احمدينژاد را از اقداماتي كه انجام ميدهد تحليل كنيم. تاكتيك آقاي احمدينژاد در طول هفت سال گذشته هميشه اين بوده كه موجهاي جديد به راه بيندازد. اظهارنظرهاي عجيب، گفتن اينكه هولوكاست دروغ هست، اسراييل بايد از نقشه جهان محو شود، يك دختر بچه 16 ساله در زير زمين خانهشان انرژي هستهيي توليد ميكند و موارد متعدد ديگري نظير عزل و نصب وزرا و غيره از جمله موجسازيهايي است كه احمدينژاد در طول دوران رياستجمهورياش انجام داده است. در واقع او بناي آن داشته و دارد كه هر چند وقت يك بار موجي در كشور ايجاد كند و البته هدف او از انجام اين كار هم فقدان فعاليتهاي بنيادين اقتصادي در كشور بوده است.
يعني او به خاطر انجام ندادن كارهاي اقتصادياي كه از يك دولت انتظار آن وجود دارد به دنبال موجسازي براي مورد توجه قرار گرفتن و ايجاد محبوبيت براي خود بوده است. همانطور كه ميدانيد به لحاظ اقتصادي در حال حاضر ما غير از رشد صادرات غيرنفتي شاخصي نداريم كه بهتر از سال 84 يا حتي به اندازه سال 84 باشد. واقعيت اين است كه الان هم سرعت رشد اقتصادي ما كاهش يافته، هم تورم چند برابر افزايش يافته، هم در عين حال رشد نرخ بيكاري بهشدت افزايش داشته، هم اختلاف طبقاتي بر خلاف تمام ادعاها رشد زيادي داشته است. وقتي دولتي با استفاده از 600 تا 700 ميليارد دلار درآمد نفتي چنين عملكردي در حوزه اقتصاد داشته طبيعي است كه فقط از طريق ايجاد موج و راهاندازي سر و صدا ميتواند خودش را حفظ كند و توپ را به زمين حريفش كه در حال حاضر همان جناح راستيها هستند شوت كند.
بنابراين دليل موجسازيهاي آقاي احمدينژاد عليه آقاي هاشميرفسنجاني، مجلس و قوه قضاييه به نظر من نامناسب بودن اقتصاد و بدتر شدن مستمر وضعيت اقتصادي است. اما درباره موضع نهادهاي مختلف كه در واقع خودشان را در مقابل احمدينژاد وا دادهاند و در طول بيش از هفت سال گذشته هر كسي از مجموعه اقدامات آقاي احمدينژاد براي امروز پيشبيني كرده بود يا اشتباهات و خطاهاي فاحش ايشان را توضيح داد با او برخورد كردند را به هيچوجه نميتوان ناديده گرفت. البته جناح راست كه همان جناح حاكم است بايد تقاص آن را پس بدهد و البته نشانههاي اين مساله هم الان مدتي است كه مشخص شده است. به همين دليل است كه الان آقاي احمدينژاد ابتكار عمل را در دست گرفته و هر آنچه كه به صلاح خود ميداند را عمل ميكند.
همه ميدانيم كه جناح راست در دوره انتخابات تمام قد پشت احمدينژاد ايستاد و او را رييسجمهور كرد. اما الان كه بين آنها اختلاف افتاده آنها چرا دائما جلوي احمدينژاد كوتاه ميآيند؟
براي اينكه احمدينژاد نقطه ضعفهاي بسياري از جناح راست دارد. مجلس الان ديگر كاركرد خودش را به عنوان پارلمان از دست داده است. آن زماني كه احمدينژاد به مجلس رفت و يكي از نمايندگان تهمانده ليوان آب را به عنوان اينكه تبرك است سر كشيد چرا كسي حرفي نزد؟ و واقعا از اين مجلس چه انتظاري الان براي مقابله با احمدينژاد وجود دارد؟ پارلمان در كشور ما به گونهيي از كار افتاده شده كه اساسا امكاني براي مواجهه و مقابله با آقاي احمدينژاد ندارد.
اما از سوي ديگر شاهد آن هستيم كه به هر حال هر از گاهي يكي از سران قوا يا افراداصولگرا بعضا سخنان تندي را عليه احمدينژاد ميگويند. نظير اينكه چند روز پيش رييس قوه قضاييه با اشاره به سخنان احمدينژاد درباره بزرگترين اختلاس تاريخ كشور، گفت آنها كه ميگويند نفهميدهاند خودشان را به نفهمي زدهاند. يعني خيلي هم آنطور كه شما ميگوييد نيست و بالاخره هر از گاهي اين طرف هم در برابر احمدينژاد موضع ميگيرد...
ببينيد الان سياست نظام يااصولگرا در برابر احمدينژاد، سياست جنگ و گريز است. يعني ميآيد به احمدينژاد يك ضربه ميزند و بعد هم عقب مينشيند و ترجيح ميدهد در زدن اين ضربهها نايستد بلكه بزند و رد شود. همينجا بايد بگويم كه الان آقاي احمدينژاد به نظر من در موضع دو سر برد است.
با چه منطقي در موضع دو سر برد قرار دارد؟
به اين دليل كه اگر دولت او به پايان دوره خود برسد يعني حتما توانسته در دولت بعدي هم در قدرت بماند. اما اگر دولت او به پايان نرسد يعني تمام شكستهاي اقتصادي و سياسي كه به واسطه دولت او به وجود آمده بود بر گردن اصولگرا ميافتد و او از تمام ناكاميها و شكستها تبرئه ميشود. من فكر ميكنم اصلا خود آقاي احمدينژاد به دنبال اين است كه دولتش به پايان نرسد. البته من بر اساس رفتاري كه از او مشاهده ميكنم چنين تشخيصي ميدهم. به هر حال اگر اين دولت به پايان برسد ايشان مجبور است كه بعدا درباره وضعيتي كه به وجود آورده جواب بدهد در صورتي كه از همين الان دارد ميگويد كه نگذاشتند من كار بكنم. رييس دولت يكدستترين دولت تاريخ ايران در 200 سال گذشته الان ميگويد كه نگذاشتند من كار كنم.
موضعگيريهاي بعضا تند و تيزي را كه از سوي برخي چهرههاي اصولگرا از قبيل موتلفهييها و ديگران شاهدش هستيم را چطور تحليل ميكنيد؟ اينها پاتك در برابر تكهاي احمدينژاد است يا به دليل رسيدن اقتصاد ايران به نقطهيي است كه واقعا اصولگرايان لازم ميدانند با موضعگيري شديد در برابر احمدينژاد از خود رفع مسووليت كنند؟
به نظر من هر دوي اين موارد دليل موضعگيريهاي اخير اصولگرا عليه احمدينژاد است. اولا اقتصاد الان به وضعيتي رسيده كه هيچكس حاضر نيست مسووليت آن را بر عهده بگيرد و برخلاف ديگران من اينجا نظرم به نظر آقاي رييسجمهور نزديك است. مجلس به هيچوجه نميتواند از وضعيت اقتصادي كه در به وجود آوردن آن نقش مهمي داشته از خود سلب مسووليت كند و بگويد من نبودم. در به وجود آمدن وضعيت فعلي در اقتصاد ،مجلس كه هيچ بقيه قوا هم مسوول هستند.
يعني به باور شما مجلس و نهادهاي ديگر در به وجود آمدن وضعيت فعلي اقتصاد اگر سهمي بيشتر از قوه مجريه نقش نداشتهاند كمتر از آن هم نبوده است؟
همينطور است و به هيچوجه نقش مجلس كمتر از دولت نبوده است. وقتي در سال 84 گفتند 64 درصد احكام بودجهيي يعني دوسوم آن انحراف داشته است. اما الان اصولگرا ترجيح ميدهد كه در برابر احمدينژاد سياست جنگ و گريز پيش بگيرد.
چرا جنگ و گريز؟
براي اينكه اگر بخواهد بجنگد و بايستد احمدينژاد پروژه افشاگري عليه آنها را كليد خواهد زد و آنها هم به خوبي از اين مساله و تبعات آن اطلاع دارند. به همين دليل است كه اصولگرايان سعي ميكنند با جنگ و گريز احمدينژاد را كنترل كنند تا اين اوضاع را بتوانند به جايي برسانند.
و واقعا با اين سياست تا به حال توانستهاند كه آن را كنترل كنند؟
خير. احمدينژاد دست آنها را خوانده و از آن مهمتر اينكه اصولگرايان در برابر احمدينژاد انگار قدرتي ندارند.
به نظر شما چرا الان كساني مانند صفارهرندي و حتي حدادعادل كه معمولا در نزاعهاي درون جناحي سكوت ميكنند حرفهايي ميزنند از قبيل اينكه خدا اين چند وقت را تا پايان دولت نهم به خير بگذراند و...
براي اينكه من فكر ميكنم آقاي حدادعادل به خوبي ميداند كه چه اتفاقاتي قرار است، بيفتد و براي همين سعي ميكند بين اصولگرا و احمدينژاد نوعي مصالحه به وجود آورد كه تاكنون از انجام اين كار ناتوان بوده و چنانچه شواهد نشان ميدهد بعد از اين هم نخواهد توانست. چراكه الان آقاي احمدينژاد ماهي يك بحران را به هفتهيي يك بحران تبديل كرده است و از آن مهمتر اينكه او الان ديگر فقط شعار سياسي نميدهد بلكه دارد دست به عمل ميزند.
مرجع: اعتماد
شنبه، 9 دی ماه 1391 برابر با 2012-12-29 ساعت 10:122004- 2025 IranPressNews.com -