در 50 سال گذشته افزايش مهاجرت و نرخ زاد و ولد منجر به افزايش جمعيت شهرها و كاهش فضاي مورد نياز براي سكونت و زندگي شدهاند
در 50 سال گذشته افزايش مهاجرت و نرخ زاد و ولد منجر به افزايش جمعيت شهرها و كاهش فضاي مورد نياز براي سكونت و زندگي شدهاند؛ يعني همان وضعيتي كه از مديران و مسئولان از آن با اصطلاح «كمبود مسكن» ياد ميكنند. از اين مرحله به بعد اقداماتي براي حل مشكل كمبود مسكن شكل گرفت كه نه تنها اين مشكل را حل نكرد بلكه موجب تشديد آن شد! شايد بپرسيد چگونه؟ كمبود مسكن از يك طرف افزايش قيمت زمين را به دنبال داشت و از طرف ديگر سياستگذاران و مسئولان را وادار به چارهانديشي كرد. راهحل ارائه شده اين بود؛ رشد عمودي شهر يا به عبارت ديگر آپارتمانسازي. براين اساس، فروش تراكم در دهه 60 افزايش يافت و همين امر باعث فراهم شدن فرصتي مناسب براي فعالان بخش خصوصي در ساخت و ساز مسكن شد كه ضمن افزايش توسعه عمودي شهر، پيامدهاي اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي زيادي بهدنبال داشت. براي نمونه در بعد اقتصادي، فرصتي مناسب براي مالكان خانههاي ويلايي براي به دست آوردن منافع مالي فراهم شد يا در بعد فرهنگي- اجتماعي، آپارتماننشيني به ويژه در اوايل شكلگيري، بهعنوان يكي از شاخصهاي ثروت و پايگاه اجتماعي اهميت زيادي پيدا كرد و... در هرحال، تمامي موارد يادشده دست به دست هم داد و به توسعه عمودي شهر يا همان آپارتماننشيني انجاميد.
آسيبهاي آپارتماننشيني
در يك نگاه كلي، ميتوان مسائل و مشكلات آپارتماننشيني را به دو بخش ساختاري و رفتاري تقسيم كرد. مسائل ساختاري مسائلي هستند كه ريشه در قوانين و مقررات دارند درحاليكه ريشه مسائل رفتاري را بايد در انسانها جستوجو كرد. البته در عمل، اين دو بخش جداي از هم نيستند و با يكديگر پيوندي ناگسستني دارند بنابراين ارائه راهكار براي حل مسائل و مشكلات آپارتماننشيني، نيازمند توجه به هر دو بخش است. براي نمونه، يكي از مشكلات فراگير در آپارتمانها، آلودگي صوتي يا به تعبير ديگر سروصدايي است كه نامتعارف بوده و براي همسايگان مزاحمت ايجاد ميكند؛ مانند دويدن بچهها در داخل آپارتمان يا صداي بلند لوازم صوتي و تصويري كه ريشه آن رفتاري است. ولي در بسياري از آپارتمانها، به دليل طراحي نامناسب يا عدماستفاده از مصالح ساختماني مناسب، حتي صداي گفتوگوي معمولي افراد نيز توسط همسايهها شنيده ميشود كه يك مشكل ساختاري به شمار ميآيد. بر اين اساس براي كاهش و حل مشكلات نيز بايد راهكارها را در دو گروه ساختاري و رفتاري ارائه داد. آپارتماننشيني، در مقايسه با زندگي در خانههاي ويلايي داراي حياط، باغچه و حوضي كه چند عدد ماهي هم در آن شنا ميكنند و ساكنان آزادي بيشتري دارند يك سبك زندگي جديد بهشمار ميآيد و اين تغيير سبك زندگي، افراد را با چالشهايي مواجه ميكند. براي مثال، كاهش نسبي ارتباطات و وابستگيهاي اجتماعي، كمشدن حمايت و پشتيباني اجتماعي از سوي آشنايان و همسايگان در مجتمعها، عدمدسترسي به اقوام و فاميل در مواقع ضروري، احساس بيپناهي رواني و اضطراب و تنش ناشي از سازگاري با شرايط تازه همه و همه از جمله چالشهاي زندگي در مجتمعهاي مسكوني هستند كه موجب نگراني و دلواپسي در مورد آينده زندگي آپارتماني شدهاند. در همين رابطه مطالعات و بررسيها نشان ميدهد توافق نداشتن ساكنان در مورد استفاده از بخشهاي مشترك ساختمان، وجود خردهفرهنگها و سليقههاي گوناگون و تفاوتهاي زباني، قومي و اجتماعي ميان ساكنان، نبودن ضوابط و مقررات بهروز براي طراحي و ساخت و بهرهبرداري از مجتمعها از جمله مشكلات مهم آپارتماننشيني هستند. همچنين ميتوان از عدمپرداخت حق شارژ و هزينههاي مشترك از قبيل آب، برق، گاز يا نظافت، در مجتمعهاي بزر گ و بحث و جدل در رابطه با مالكيت حياط يا پشتبام در ساختمانهاي كوچكتر، به عنوان برخي ديگر از مشكلات و مسائل زندگي در آپارتمان نام برد.
نقش مديريت شهري در رفع مشكلات آپارتماننشيني
از آنجايي كه عوامل مختلفي در بروز مشكل در آپارتمانها تأثير دارد از جمله ناآگاهي نسبت به حقوق همسايگان و بياطلاعي از قوانين و مقررات زندگي در آپارتمان و عواقب عدم رعايت آنها و ناكافي بودن ضمانت اجرايي قوانين و مقررات آپارتماننشيني؛ بنابراين علاوهبر مديريت شهري كه شامل شهرداريها، شوراي اسلامي شهر و شوراياريها ميشوند، ضرورت دارد ساير سازمانهاي دولتي به ويژه آموزش و پرورش، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي و رسانههاي مختلف از جمله صدا و سيما و روزنامهها و حتي قوه قضائيه نيز در اين حوزه فعاليت كنند. اين سازمانها ميتوانند با اقداماتي متناسب با وظايف و مأموريتهاي خود از قبيل فعاليتهاي آموزشي، فرهنگي، اطلاعرساني قوانين و مقررات و مجازاتهاي مربوط به عدم رعايت آنها، در كاهش بسياري از ناهنجاريها در اين حوزه نقش سازندهاي ايفا كنند. البته بهترين اقدام در اين زمينه، آگاه كردن افراد نسبت به حقوق و تكاليفي است كه در شرع و قانون ذكر شده و با بهكارگيري آنها همسايگان از آزار يكديگر در امان خواهند ماند. همچنين اين وظيفه سياستگذاران، مسئولان و مديران اجرايي است كه نقص در قوانين را برطرف كنند.
نقش شهروندان در فرهنگ آپارتماننشيني
در دنياي امروز، شهروندان از منابع بسيار مهم مديريت شهري بهشمار ميآيند و مديران و مسئولان شهري براي حفظ ثبات و تحقق اهداف تعيين شده در جهت جلب مشاركت شهروندان تلاشهاي زيادي را بهكار ميگيرند. شهرداري تهران و سازمانهاي زيرمجموعه آن نيز به اين ضرورت پي بردهاند و ميتوان گفت از سال 1384به بعد، جهتگيريهاي اساسي اين سازمان بر جنبههاي فرهنگي و اجتماعي شهر متمركز شده است كه نتايج عملكردي آن در مباحثي از قبيل محلهمحوري، آموزشهاي شهروندي، ايجاد شوراياريها و سراي محلات، برگزاري جشنواره چهل خانه و موارد مشابه قابل مشاهده است. البته لازم است شهرداري تهران و سازمانهاي زيرمجموعه آن به ويژه «سازمان فرهنگي هنري شهرداري تهران» كه ماهيت فعاليتهاي آن مشاركتي است، براي ادامه موفقيتها و پيشرفت در اين مسير از افكار عمومي و توان مردم و مشاركت آنها بيشتر استفاده كنند. همچنين نكته مهم و قابل توجه در اين حوزه، تلاش براي جلب مشاركت حداكثري جامعه هدف است. اصولاً هنگامي كه در مرحله برنامهريزي، مشاركت افراد ذينفع و درگير در موضوع، جلب شود، مسئوليتپذيري و تعهد نسبت به اجراي برنامه افزايش پيدا ميكند بنابراين لحاظكردن رويكرد مشاركتجويانه در اين عرصه از عوامل مؤثر در موفقيت برنامههاست. در اين رابطه، به ويژه آگاهي از نظرات، خواستها و نيازهاي ساكنان مجتمعهاي مسكوني و مديران آپارتمانها از اهميت قابل توجهي برخوردار است كه راهاندازي باشگاه مديران ميتواند بستر مناسب براي تبادل دانش و تجربه ميان مديران مجتمعهاي مسكوني و دريافت نظرات و پيشنهادات ساكنان آپارتمانها را فراهم كند.
كاركرد محصولات فرهنگي در حوزه آپارتماننشيني
صاحبنظران، بر اين باورند پيشنياز تغيير در رفتار، تغيير در دانش و نگرش است و در صورتي كه اين فرآيند طي شود، شاهد نهادينه شدن رفتار جديد خواهيم بود. بر اين اساس ميتوان گفت توليد و عرضه محصولات فرهنگي در حوزه آپارتماننشيني، از يكسو رفتارهاي نامناسب و ناشايست در مجتمعهاي مسكوني را كاهش ميدهد و از سوي ديگر سبب توسعه، ترويج و تثبيت رفتارهاي متناسب با فرهنگ آپارتماننشيني ميشود. با توجه به روند رو به رشد آپارتماننشيني در سالهاي اخير، اهميت توجه به فرهنگ آپارتماننشيني، به معناي چگونگي رفتار و برخورد ساكنان مجتمعهاي مسكوني با يكديگر، دو چندان شده است. در واقع زندگي تنگاتنگ با ديگر شهروندان، نيازمند ادبيات و فرهنگ ويژهاي است كه آشنا نبودن افراد با اين نوع زندگي و كمتوجهي به حقوق جمعي و رعايت نكردن آن موجب بروز مسائل و مشكلات، كدورتها و اختلافهاي فراوان بين افراد ميشود. مطالعات نيز نشان ميدهد مهمترين عامل بروز اختلاف در ميان ساكنان مجتمعهاي مسكوني عبارتند از: فقدان فرهنگ مناسب آپارتماننشيني، عدمآگاهي از قوانين و مقررات سكونت در مجتمعهاي مسكوني و آشنا نبودن بيشتر افراد با حقوق و تكاليف خود، از اينرو هرگونه تلاش در جهت آموزش و فرهنگسازي در اين حوزه موجب بهبود روابط ساكنان و كاهش مشكلات و نارساييها در مجتمعهاي مسكوني ميشود.
2004- 2025 IranPressNews.com -