سایت موسوم به "دیپلماسی ایرانی": مقاله روزنامه لبنانی النهار: غرب برای یک جنگ تمام عیار آماده می شود
یک پژوهشگر غربی معتقد است که فضای سیاسی آمریکا خود را برای یک جنگ نظامی مستقیم با ایران اسلامی یا از طریق سوریه خاندان اسد، همپیمان با ایران یا با هر دو به طور همزمان آماده میکند. آنچه بیش از همه باعث میشود که آمریکا ایران و سوریه را مورد حمله نظامی قرار دهد به اعتقاد این محقق غربی این است که با خروج نیروهای آمریکایی از عراق ممکن است کوریدور یا نوعی راهرو میان لبنان، سوریه و ایران ایجاد شود که این مساله کابوسی برای واشنگتن و همزمان برای اسرائیل محسوب میشود. چرا که بدین ترتیب جبهه مقاومت به ویژه از لحاظ نظامی قوی میشود و جبهه آمریکا و اسرائیل که پیش از این تسلط کاملی بر منطقه داشت، ضعیف خواهد شد.
از این رو به اعتقاد این پژوهشگر غربی و برخی افراد همعقیده با او آمریکاییها زمانی تصمیم گرفتند که به سوریه فشار بیشتری بیاورند که از عراق عقبنشینی نظامی کردند و برای این کار نیز مشکلات داخلی سوریه را بهانه کردند و الا مشکلات سوریه قبل از آغاز ناآرامیها نیز وجود داشت. به اعتقاد آنها بدین ترتیب همچنین میتوانند به لبنان هم فشار بیاورند تا همپیمانان میدانیاش را نیز تضعیف کرده باشند. آمریکاییها معتقدند ناآرامیهای اخیر سوریه این فرصت را به آنها داد تا به بهانه کمک به مردم سوریه و تحقق اصلاحات و دموکراسی در آن دخالت مستقیم کنند تا همزمان هم مصالح آمریکا و غرب تامین شود و هم پیمان استراتژیک دمشق و تهران از بین برود و طبیعی است که بدین ترتیب جایگاه ژئواستراتژی مهم ایران نیز پایان میگیرد.
هر آنچه آمریکا در حال حاضر انجام میدهد برای رسیدن به این هدف است که یک ژئوپولتیک جدید در منطقه شکل بگیرد که در آن خود موقعیت و نفوذ استثنایی داشته باشد تا به وسیله آن موقعیت و نفوذ استثناییاش در ایران و همپیمان سوری آن که سالها از بین رفته بود مجددا احیا شود. هدف نهایی نیز کاملا روشن است، رسیدن به قلب منطقه عربی و توقف تهدید اسرائیل از جانب مرزهای لبنان، سوریه و فلسطین و همچنین توقف تهدید آمریکا از جانبهای مرزهایش در خلیج فارس. در همین چارچوب است که اکثر نیروهای رزمی ارتش آمریکا از عراق خارج شدند و به کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس انتقال یافتند که در این میان سهم کویت سهم مهمی بود چرا که به محض این که اوضاع در عراق نابهسامان شود و مرز خطر برسد یا اوضاع منطقه بحرانی شود و کشورهای بزرگ منطقه در راس آنها ایران وارد یک نبرد منطقهای شوند، میتوانند نیروهای مستقر در آن فورا وارد میدان شوند. به این معنا باراک اوباما، رئیس جمهوری امریکا در حال تدارک "همپیمانی معتدلین" در جهان عربی و اسلامی است که پیش از او خلفش جورج بوش پسر ایجاد کرده بود که هدف از تاسیس آن هدف قرار دادن ایران و سوریه و همپیمانان آنان بود. شاید لازم باشد برای معتدلین صفت اسلامگرایان معتدل را نیز بیفزاییم.
خلاصه این که حوادثی که در سوریه و محیط پیرامون آن و دیگر کشورهای همسایهاش رخ میدهد بیش از آن که به سوریه تعلق داشته باشد به ژئوپولتیک خاورمیانه تعلق دارد. برای همین آمادگی برای سوء استفاده از آن برای رسیدن به مصالح کشورهایی خاص به ویژه کشورهای غربی و در راس آنها آمریکا و همزمان تحقق مصالح مردم سوریه که به وضع کشورشان معترض هستند مورد توجه ویژه برخی کشورها است.
آمریکا سالها است که در حال تدارک یک قلعه نظامی مهم در منطقه و خارج از آن برای رویارویی با ایران است و به همین دلیل است که جنگافزارهای نظامی متعدد به اسرائیل و دیگر کشورهای خلیج فارس میفرستد. همچنین به همین دلیل است که همپیمانان آمریکا در منطقه مثل ترکیه و در جهان مثل کانادا و بریتانیا خود را برای حمایت از آن برای مواجهه احتمالی با ایران در صورتی که ببینند وقوع آن اجتنابناپذیر است، آماده میکنند.
اما آنچه پژوهشگر غربی از آن بسیار میترسد این است که مرزهای این رویارویی به خارج از منطقه کشیده شود یعنی شامل روسیه و چین همپیمانان ایران و سوریه هم بشود. در آن صورت ممکن است آنها ببینند که اگر خارج از این معادله بنشینند آمریکا به قطب مفرد جهان تبدیل شود و بخواهد ضمن رهبری جهان حساب خود را با آنها برای همیشه تصفیه کند.