همزمان:
-آقای اوباما دریک مصاحبه مطبوعاتی در پاسخ به حریفان جمهوری خواه خود ازادامه تلاش دیپلماتیک و امید به مذاکره با جمهوری اسلامی سخن میگوید.
- خانم اَشتُن رئیس سیاست خارجی اتحادیه اروپا به سعید جلیلی دبیر شورای عالی امنیت جمهوری اسلامی پاسخ مثبت می دهد و دعوت ایران را برای ادامه گفتگو ها درباره برنامه اتمی اش می پذیردو به اهمیت این مذاکرات تکیه می کند:" با در نظر گرفتن شرایط و مقتضیات بهتر است در اولین فرصت ممکن دیدار کرده و دور اول گفتگو ها را برگذار کنیم"-همان روز سه شنبه ششم مارس جمهوری اسلامی اعلام آمادگی می کند که امکان بازرسی از تأسیسات نظامی در پارچین برای بازرسان سازمان بین المللی انرژی اتمی فراهم است. پارچین همان منطقه نظامی بسیار حساس است که جمهوری اسلامی ظاهرا برای تولید مهمات، موشک و مواد منفجره قوی از آن استفاده می کند، همان مکانی که ماه پیش اجازه بازرسی از آن به هیأت بازرسی که از سوی آژانس بین المللی انرژی اتمی از وین به تهران فرستاده شده بود داده نشد.
-آقای نتانیاهو پس از ملاقات با پرزیدنت اوباماظاهرا راضی به نظر میرسد اما به مهماندار خود یادآور میشود که در مورد ایران تحریم ها و دیپلماسی تاکنون کارآمد نبوده است.
-آقای خامنه ای پس از انجام انتخابات نمایشی مجلس، حذف تدریجی احمدی نژاد،رفسنجانی، اصلاح طلبان ودیگر مدعیان مشارکت درقدرت، برای اولین بار خود را قادر مطلق درایران معرفی میکند.
آغاز دور جدید مذاکرات میان گروه پنج به اضافه یک و جمهوری اسلامی را باید در ارتباط با رویدادهائی که به آنها اشاره شد مورد تحلیل وتفسیر قرار داد. در غیر این صورت عکس العمل طبیعی به خبر تجدید مذاکرات یادآوری همان صحنه های تکراری گذشته است. این اولین بار نیست که جمهوری اسلامی برای سرگرمی و وقت کشی با حضرات پشت میز مذاکره می نشیند در حالی که هیچگونه قصد و نیتی در مورد ترک برنامه تسلیحاتی خود ندارد. بنابراین در اولین برخورد چنین به نظر می رسد که یکبار دیگر به قول آقای خمینی غربی ها را بازی خواهند داد. اما بعید به نظر می رسد که آمریکا و کشورهای غربی تا این حد ساده لوح باشند که بدون داشتن هیچگونه دست آویزی برای موفقیت به این دوره از مذاکرات تن در دهند. احتمالاً هشدار همزمان چین به جمهوری اسلامی علیه استفاده از انرژی هسته ای برای تسلیحات یکی از شرایطی است که به موجب آن آمریکا، فرانسه، آلمان و انگلستان حاضر به تجدید مذاکرات شده اند. همچنین بعید به نظر می رسد که آقای اوباما بدون دلیلی ظاهرا موجه در برابر حریفان جمهوری خواه خود از دیپلماسی و مذاکره با ایران این چنین بی باکانه دفاع کند. باید در نظر داشت که برای او شکست در این دور از مذاکرات بدون هیچگونه شک و تردید حربه ای مؤثرخواهد بود در دست حریفان جمهوری خواهش. از سوی دیگر نباید فراموش کنیم که نتانیاهو در سخنرانی خود در همایش آیپک (AIPAC) (تشکل آمریکایی های دوستدار اسرائیل) یادآور شد که جهان حق دفاع از خود در برابر تهدید های جمهوری اسلامی را نباید معامله کند. در همان گردهمائی پرهیجان که بیش از پانزده هزار نفر شرکت داشتند وی دو سند تاریخی در ارتباط با کشتار یهودی ها مربوط به سال هزارو نهصدو چهل و چهار که در آن از آمریکا تقاضای کمک شده بود ودر نیجه بی اعتنایی به این درخواست، شش ملیون یهودی قربانی شدند را نشان داد و گفت این بار یهودیان سرزمین خود را دارند، دیگر تنها نیستند و کسی نخواهد توانست فاجعه هولوکاست را تکرار کند.
خامنه ای قادر مطلق
بنابراین باید پرسید آیا اکنون که آقای خامنه ای بیش از همیشه احساس اقتدار می کند زمان را برای نوعی سازش مناسب می داند؟ آیا سرنوشت محتوم متحد سیاسی او در سوریه وی را نگران آینده اش کرده است و از این رو می خواهد با نشان دادن اندکی انعطاف یکبار دیگر خود را از مهلکه نجات دهد؟ شرایط این قمار سیاسی برای هردو طرف آن قدر سنگین است و هزینه شکست آنقدر سهمناک که نمی توان به سهولت از کنار آن گذشت. نقش روسیه را نیز در این معرکه نباید نایده گرفت. آقای پوتین که اکنون خیالش از انتصاب مجدد آسوده شده نیازمند بازسازی روسیه است. اقتصاد روسیه به طرز خطرناکی تنها به صادرات نفت متکی شده است. هرنوع تقویت اقتصادی روسیه نیازمند کمک کشورهای غربی است از این رو آقای پوتین سعی خواهد کرد تا حدودی روابط خود را با غرب بهبود بخشد. مسأله برنامه هسته ای جمهوری اسلامی یکی از مواردی است که بدون تحمل چندان هزینه ای روسیه می تواند غربی ها را راضی کند. از سوی دیگر چین هم نشان داده است که علاقه مند به بهبود روابطش با غرب است. تصمیم کره شمالی مبنی بر تجدید مذاکرات در عوض ارسال آذوقه از سوی آمریکا یک نشان دیگر از انعطاف پذیری چین است. برای اولین بار رشد اقتصادی چین سقوط کرده است و برای زمامداران فعلی چین این زنگ خطری است که می تواند ثبات سیاسی آن کشور را متزلزل کند، از این رو احتمال همکاری چین با غرب در مورد پیشگیری از تسلیحات هسته ای در جمهوری اسلامی به مراتب بیشتر از روسیه است.
اگر این برخورد با واقعیات سیاسی روز منطبق باشد باید دید چه امکاناتی برای حصول نوعی توافق میان آیت الله و شیطان بزرگ وجود دارد. پاره ای از دست اندرکاران مسائل سیاسی ایران معتقدند که بر خلاف همه تبلیغات و مبالغه گویی ها جمهوری اسلامی دستیابی به بمب اتمی را برای اعتلای اسلام و جنگ با کفار تعقیب نمی کند. با همه نادانی و جهالت منتسب به این نظام نمی توان باور کرد که آن ها آماده انهدام متقابل و خودکشی محتمل باشند. اگر قبول کنیم که آن ها بمب اتم را برای جهان گشایی و سلطه جویی نمی خواهند آنگاه تِز دوم یعنی استفاده از بمب برای حفظ موجودیت نظام مطرح می شود. سال ها است جمهوری اسلامی کره شمالی را نمونه موفقیت در برابر هر نوع تهاجم خارجی ستایش می کند. اخیراً شایع شده است که آقای خامنه ای قذافی را سرمشق خود قرار داده و گفته است که اگر وی تسلیحات هسته ای خود را تسلیم نکرده بود این چنین بی رحمانه مورد تهاجم قرار نمی گرفت. بنابراین باید این سؤال را مطرح کرد که آیا راهی وجود دارد که جمهوری اسلامی و هم غربی ها بدون جنگ و خونریزی به اهداف خود نایل آیند. از نقطه نظر تئوری پاسخ مثبت است یعنی غرب دارای آن امکانات و وسایلی است که چنین تأمینی را به جمهوری اسلامی بدهد و یا حداقل آیت الله را مطمئن کند که اگر دست از بازی با اتم بر دارد غربی ها نیز به نوبه خود رژیم را اندک اندک تطهیر خواهند کرد و بدون هیچگونه توجهی به مسائل حقوق بشر با نظام جمهوری اسلامی کنار خواهند آمد. از سوی دیگر اگر هدف جمهوری اسلامی برای دستیابی به انرژی هسته ای حفظ موجودیت نظام باشد دسترسی به این هدف از مجرای دیپلماسی هم کم خطر تر است هم می توان بدون هیچگونه هزینه نظامی و سیاسی به آن دست یافت.
شاید دور از واقعیت نباشد که خوشبینی طرفین و تجدید مذاکرات بر همین نوع استدلال پایه گذاری شده است. آن چه از احتمال موفقیت چنین طرحی می کاهد واقعیات سیاست و اقتصاد جهانی است. در مرحله اول برنامه به اصطلاح اعتماد سازی(مورد نظر) برای یافتن راه حل مورد قبول هردو طرف کار ساده ای نیست. جمهوری اسلامی در محاسبات خود بدون شک محذورات آقای اوباما را از نظر دور نخواهد داشت. آقای اوباما علاقه مند است که هر نوع حمله نظامی را از سوی اسرائیل و چه از طرف آمریکا به بعد از انتخابات ماه نوامبر محول کند بنابراین جمهوری اسلامی هرنوع کوتاه آمدن در دور جدید مذاکرات را برمبنای این فرض مورد بررسی قرار خواهد داد. متقابلاً غربی ها و به ویژه آمریکایی ها نخواهند توانست طی چند دور مذاکره همه تجارب خود را در داد و ستد با این رژیم به فراموشی بسپارند. این دور مذاکرات انجام خواهد شد زیرا هردو طرف مذاکره به شروع آن نیازمندند. آقای اوباما به دلیل آن که انتخاباتی در پیش رو دارد، نمی تواند متقبل هیچ نوع اقدامی شود که از پیآمد آن مطمئن نباشد. جمهوری اسلامی نیز در برابر فشارهای داخلی، تحریم های به اصطلاح فلج کننده و بحران اقتصادی نیازمند آن است تا دریچه امیدی به روی مردم بگشاید و چند مدتی در انتظار دست یابی به توافق، مردم را سر گرم کند.
در چنین شرایطی این دور جدید مذاکرات برای هردو طرف از اهمیت ویژه برخوردار است. هم برای جمهوری اسلامی و هم برای آقای اوباما فرصتی خواهد بود برای وقت خریدن و در انتظار فرصت نشستن بدون آن که هیچیک از دو طرف امید واقعی و حاصلخیز بودن آن را در خود بپروراند.
پاریس
2012/7/3