سایت تابناک: چند درصد خانوارهای ایرانی به اینترنت دسترسی دارند؟ برای پاسخ به این پرسش بد نیست کمی در آمار کنکاش کنیم تا نخست دریابیم که از میان بیست میلیون خانوار ایرانی، تنها نزدیک هفت میلیون آنها رایانه دارند؛ یعنی ۳۵ درصد خانوارها ابزار اولیه اتصال به دنیای جهانی را در اختیار دارند و به عبارت بهتر، ضریب نفوذ رایانه در کل جمعیت کشور (نه در خانوارها) کمی بیش از ۲۴ درصد خواهد شد و ناگفته پیداست که ضریب نفوذ اینترنت (شمار کاربران اینترنت به ازای هر صد نفر) که یکی از شاخصهای توسعه یافتگی است، در چه وضعیتی به سر میبرد.
بر پایه آمار اعلام شده مرکز آمار کشور در سال ۸۹، ضریب نفوذ اینترنت در کشور، نزدیک ۱۵ درصد است که از میانگین ۴ درصد در مناطق روستایی و ۱۹ درصد در مناطق شهری به دست میآید. در حالی که مرکز مدیریت توسعه ملی اینترنت وابسته به وزارت ارتباطات، شمار مشترکان اینترنت کشور را تا پایان سال ۸۹ بالغ بر ۲۴ میلیون نفر و ضریب نفوذ این پروتکل ارتباطی را ۳۲ درصد اعلام کرده است.
بدین ترتیب با تناقضی روبهرو هستیم که در بهترین حالت هم قابل چشم پوشی نیست؛ ماجرا هنگامی جالبتر میشود که با دقت در آمار تفکیکی مرکز آمار ایران که قطعا دقیق و بر پایه محاسبات علمی است، درمییابیم که استان تهران با ضریب نفوذ ۲۳ درصد و استان سیستان و بلوچستان با ضریب نفوذ ۱۰ درصد، به ترتیب بیشترین و کمترین ضریب نفوذ اینترنت در نقاط شهری کشور را در اختیار دارند.
این در حالی است که وب سایت Internet World Stats شق سومی از آمار کاربران اینترنت در ایران را ارائه میدهد که بر مبنای آن، کشورمان با بیش از ۳۶ میلیون کاربر اینترنت (در سال ۲۰۱۱)، نیمی از کاربران دنیای مجازی در خاورمیانه را از آن خود میکند و در رتبه نخست این منطقه تکیه میزند!
آماری که احتمالا خالی از اغراق نیست، چرا که ایران را در رتبه سیزدهم دنیا از نظر شمار کاربران اینترنت قرار میدهد!
این اختلاف آمارها از کجاست؟
برای بررسی تفاوت معنادار این آمار و ارقام، بد نیست که تعریف «کاربر اینترنت» را مورد توجه قرار دهیم:
تعاریف رسمی در کشورمان، کاربر اینترنت را فردی دانسته که در دوازده ماه گذشته با اتصال به شبکه اینترنت از یکی از خدمات اینترنتی استفاده کرده باشد؛ یعنی در زمان آمارگیری (یک سال) یک بار از اینترنت استفاده کرده باشد؛ با این توجه مدت استفاده فرد از اینترنت مهم نیست و کسانی که یک بار در سال از خدمات اینترنتی مثل مراجعه به سایت رفاهی دات آی آر و ثبت عدم انصرافشان استفاده کرده باشند هم کاربر اینترنت محسوب میشوند، مشروط به اینکه در داخل کشور از اینترنت استفاده کرده باشند!
در ادامه این تعریف، کاربر معمول اینترنت کسی خوانده شده که در هر ماه یک بار از اینترنت استفاده کرده و البته فارغ از اینکه چه مدت از آن بهره برده باشد.
این در حالی است که هم مرکز آمار و هم مرکز مدیریت توسعه ملی اینترنت این شاخص را در تأیید میکنند و بر مبنای همین تعریف به دو عددی برای ضریب نفوذ اینترنت میرسند که تفاوتشان آسمان و زمین است.
با نگاهی دقیقتر به آمار ارائه شده توسط دو مرکز، ریشه این اختلاف آمار را در تعداد افرادی مییابیم که با استفاده از GPRS به اینترنت متصل میشوند؛ بیش از ده میلیون کاربری که این خدمات را روی تلفن همراهشان فعال کردهاند و اگر یک بار در سال هم از آن استفاده کنند، با توجه به تعریف خاص مسئولان از کاربر اینترنتی، در صف کاربران اینترنت قرار خواهند گرفت و ویژه بودن این تعریف را به رخ خواهند کشید!
رسیدن به یک اختلافات مناقشه آفرین از یک تعریف مشترک!
اختلافاتی از این دست کافی است تا به دنبال ریشه یابی تعریف جامع تری از کاربر اینترنتی در سطح جهانی نرویم چرا که در باور عامه، کسی کاربر اینترنت محسوب میشود که دست کم در هفته چند روز از امکانات این دنیای مجازی بهرهمند شود؛ فارغ از اینکه زمان استفاده وی از اینترنت هم بسیار اهمیت دارد چرا که با توجه به سرعت بسیار محدود اینترنت در کشورمان بعید به نظر میرسد که در زمانی کوتاه بتوان استفاده زیادی از اینترنت داشت.
به عبارتی بهتر، هنگامی که اینترنت در کشورهای پیش رفته تبدیل به زیر ساخت شده و در صف امکانات اساسی مثل آب و برق قرار گرفته و حتی برخی تلاش میکنند که آن را در زمره حقوق بشر بگنجانند، همان گونه که میزان سرانه مطالعه کتاب قابل بحث و بررسی است، جا دارد که یک بار استفاده از اینترنت در سال را مانند عدم مطالعه دانسته و وضعیت فعلی را فاجعه بخوانیم؛ حال آنکه فاجعه به اندازهای گسترده است که با رعایت این شاخص عجیب هم ضریب نفوذ اینترنت در کشورمان از ۱۴. ۷ درصد در آمار مرکز آمار و ۳۲ درصد وزارتخانه فراتر نمیرود!
بدین ترتیب، فارغ از اینکه به رغم اتکای دو سازمان دولتی به یک تعریف واحد، ریشه تناقضهای آماریشان از کجاست و مثلا چرا شاخص کاربر اینترنت بودن را بر مبنای بازه زمانی کوچکتر از یک سال فرض نکردهاند، به این نتیجه خواهیم رسید که در یکی از مهمترین شاخص حوزه فناوری و توسعه، گرفتار چنان درد عمیقی هستیم که حتی با تعریف سلیقهای شاخص هم، جدای چالشهایی که ممکن است در بین مسئولان بیافریند، بهبود نخواهد یافت.
و تلختر اینجاست که به رغم کمبودهایی که در این زمینه شاهد آن هستیم و همه آمارها بر آن صحه میگذارند، برنامه خاصی برای بهبود اوضاع این زیرساخت توسعه در دست نداریم در حالی که مدتی است همین زیر ساخت فعلی نیز با چالشهای بسیاری مواجه میشود و گاه کاربران با قطعی اینترنت روبهرو میشوند و گاه حتی دسترسی به رایانامهها (معادل فارسی ایمیل که خواندنش راحت نیست) نیز غیر ممکن میشود و هر بار عده زیادی پای اینترنت ملی را به میان میکشند.
انگار نه انگار که 30 درصد کاربران فعلی با اتصال دیال آپ که منسوخ شده پا به دنیای مجازی میگذارند و تنها نزدیک 6 شش درصد کاربران به اینترنت سریع (از نوع اسمی ۱۲۸!) دسترسی دارند!
براستی در شرایطی که خیلیها از داشتن اینترنت معمولی (البته در مقیاس داخلی) محروم هستند و به کل رایانه دسترسی ندارند، مشکلات اینترنت اینقدر گسترده بوده که با جدیت به فکر پاکسازی آن و نوع ملیاش افتادهاید یا راه راحتتر را انتخاب کردهاید تا نسبت به عمل نکردن به قانون برنامه پنجم توسعه از خودتان سلب مسئولیت کنید؟!