ملت آنلاین: در گذشته هاي نه چندان دور اگر كسي از نزديكان و اهالي محل از دنيا ميرفت ولولهاي به پا ميشد. همه نزديكان و دوستان كار و زندگيشان را رها ميكردند تا گوشهاي از برگزاري مراسم را در روزهاي مختلف عزا كنار خانواده آنها به دست بگيرند اين همكاري بدون هيچ چشمداشتي انجام ميشد و خيلي از ناراحتي آن روزها از دوش خانوادهها سبك ميشد.
اما امروز با تغيير سبك زندگي مردم و وجود سختيها و مشكلات زندگي رفته رفته ضمن كم رنگ شدن رابطه اعضاي خانواده با يكديگر ارتباط با فاميل و دوست و آشنا به حداقل خود رسيده است تا جايي كه ديگر خبري از همراهي صميمانه دوستان و آشنايان در برگزاري مراسم مختلف به چشم نميآيد و در برخي موارد به ميزان كمي ديده ميشود.
اما چه چيز باعث ميشود كه اين گسستگي به وجود ميآيد. تغيير شيوه زندگي و گذار از زندگي سنتي به شهرنشينيهاي صنعتي چنان دگرگوني در زندگي بشر به وجود آورده است كه علاوه بر سست شدن پايههاي دوستي و فاميلي شاهد برخي بياحتراميها در مراسمهاي مختلف از جمله مراسم عزا هستيم.
امروز در شرايطي قرار گرفتهايم كه برگزاري مراسم فوت و عزاداري اقوام و دوستان شكل و شمـايل ديـگري گرفتـه است بهطـوري كـه شركتكنندگان در اين مراسم به جاي توجه به ابعاد معنوي مراسم و تسكين خانوادههاي داغدار به موضوع شكل و ظاهر حضور خود در اين مراسم بيشتر اهميت داده تا جايي كه رفتن به آرايشگاه و در نظر گرفتن آرايشهاي ويژه اين مراسم از ويژگيهاي مهم حاضرين به حساب ميآيد. اين موضوع گاهي در بيشترين حد خود ميان خانوادههاي نزديك به فرد فوت شده نيز ديده ميشود.
وجود آرايشهاي مخصوص اين روز با ميزان هزينههاي مختلف خود گوياي تغيير اهميت، ارزش و احترام اين روزها و شركت در اين مراسم شده است. در سالهاي اخير حضور در مراسم مختلف از شكل سنتي خود خارج شده و به همراه بيم و اميدها و دلواپسيها شكلهاي مدرني را جايگزين كرده است اگرچه آرايشگاهها رسما آرايش عزا نميكنند، اما مشتريان خاص خود را دارند.
به گفته آرايشگران نحوه آرايش فرد عزادار هم در مجالس گوناگون تفاوت ميكند، براي مثال براي مجلس سوم، آرايش بايد فرد را پريشانتر نشان دهد و به همين دليل مدل موهاي باز توصيه شده است، در عوض در مجالس هفت يا چهلم موهاي بسته و رنگ پريده توصيه ميشود كه البته آرايش و گريم افراد براي عزا از گرانقيمتترين گريمهاست. اگرچه هنوز اينگونه آرايشها در كشورمان رسوخ كامل پيدا نكرده، اما نحوه ديگري از پوشش شامل كلاه و عينك آفتابي و دستكش تور مشكي و... به تدريج در برخي از مراسم عزاداري ديده ميشود.
به گفته كارشناسان در صورتي كه خود افراد جامعه مانع افزايش چنين رسمهايي نشوند در آينده ميتوانيم مانع آن شويم در غير اين صورت بايد خود را با پديدههاي نوظهور كه به عنوان هنجار شناخته ميشوند آماده كنيم. خيلي از كارشناسان و رفتارشناسان اجتماعي ريشه بروز اين رفتارها و تغيير در شيوههاي زندگي را علاوه بر ماهيت گذشت زمان در خود انسانها ميدانند.
آنها با اهميت دادن به موضوع فرهنگ در جامعه همه تحولات رفتاري افراد جامعه را معلول تغييرات ناشي از فرهنگ دانسته و لزوم حمايت از فرهنگ بومي را تنها راه چاره براي ممانعت از گسترش اين نوع رفتارها ميدانند. به هر شكل زمان به اندازه خود تغييراتي در شيوه زندگي به وجود ميآورد اما ارزشمندي سنتهايي كه وابستگي زيادي به دين دارد بر هيچكس پوشيده نيست. در جامعهاي كه برپايه دين شكل گرفته است تغيير سبك زندگي نبايد به قدري عميق باشد كه ارزشهاي اصولي را از بين برده و جاي خود را به رفتارهاي نوظهور دهد.
خرجهاي ميليوني براي مراسم عزا
يكي از آرايشگران خانم كه آرايشگاهي در يكي از مناطق شمال تهران دارد در گفتوگو با «ملت ما» در رابطه با افزايش مراجعه براي آرايش روز عزا و مراسم فوت ميگويد: تا حدود 5 سال قبل خبري از اين نوع مراجعين نبود و تنها با مراجعين براي درست كردن موها براي شركت در مراسم چهلم و گاهي شب هفت روبهرو بوديم اما چند سالي است كه آرايش ويژه شب عزا و شركت در مراسم ناراحتي و غم اقوام به يكي از آرايشهاي ويژه ما تبديل شده است و افراد معمولا پول خوبي در اين مراسم خرج ميكنند او ميافزايد:
آرايشهاي ويژه اين مراسم با وسايل گريم انجام ميشود بنابراين هزينههاي زيادي را بايد براي اين نوع آرايشها در نظر گرفت. اين آرايشگر در رابطه با ميزان هزينههاي اين نوع آرايش ميگويد: پولي كه از مراجعين بابت اين نوع آرايشها دريافت ميشود متغير است و با توجه به ميزان نسبت فرد مراجعهكننده با كسي كه فوت شده است يا روز اول تا چهلم متفاوت است اما معمولا از 40 هزارتومان تا 500 هزارتومان تغيير ميكند و حتي گاهي به اندازه آرايش ويژه يك عروس به يك ميليون تومان هم ميرسد.
تظاهر به غم در چهره شركتكنندگان
اين آرايشگر با اشاره به نوع آرايش اين روزها ميگويد: خيلي از مراجعهكنندگان با گمان اينكه آرايش براي روز عزا ممكن است شبيه آرايشهاي عروسي باشد با شك و ترديد ميآيند اما هنگامي كه كار را ميبينند براي مراسمهاي بعدي انگيزه بيشتري دارند چراكه تفاوتي از زمين تا آسمان در آرايش روز عزا با عروسي وجود دارد. براي روزهايي كه فرد به مراسم غم ميرود معمولا از رنگهاي مرده و بيروح در چهره استفاده ميشود. براي نشان دادن غم و اندوه مهمترين عضو بدن چشمها است بنابراين بيشترين كار روي اين نقطع از صورت انجام ميشود.
اين آرايشگر معتقد است: استفاده از سايههاي تيره كه به افتادگي چشمها در زمان ناراحتي كمك ميكند يكي از اصول كار است بهطوريكه متناسب با روز عزا كه روز اول خاكسپاري است تا روز چهلم ميزان اين افتادگي متفاوت ميشود تا جايي كه در روز چهلم سايههاي تيره كه به سياهي ميزند در زير چشمها نشان از ناراحتي چهل روزه فرد عزادار دارد. او با اشاره به اينكه معمولا مراجعين ما افراد نزديك به فرد فوت شدهاند ميافزايد: همسر فرد فوت شده يا فرزند از نزديكترين مراجعين ما به فرد از دنيا رفتهاند.
عقدههاي رواني از زمان كودكي
سعيد مرادبيگي، روانشناس اجتماعي در رابطه با ريشه رواني افزايش چنين رسمهايي به«ملت ما» ميگويد: اين خود انسان است كه گاهي موجب ميشود برخي از انسانيتها به زير سوال برود. او ميافزايد: خطرناكترين رسم و رسوم ميان جامعه انساني آنهايي است كه افراد را از يكديگر دور كرده و محبت را به ميزان زيادي در بين انسانها به حداقل ميرساند.
اين روانشناس معتقد است: اينچنين آدابي كه نه ريشه در فرهنگ دارد و نه در اعتقادات جامعه، ساخته دست خود افراد است كه به مرور زمان به ميزان آن افزوده ميشود. رفتن به آرايشگاه و نشان دادن ظاهري غمگين از سوي نزديكان فرد از دنيا رفته نشان از كمبودي است كه ميتواند ريشه در دوران كودكي آنها داشته باشد. تظاهر و تفاخر در ميان اقوام و خويشاوندان بدون در نظر داشتن شرايط موجودي كه در آن قرار دارند از اصول مهم مراجعين است.
وجود عقدههاي رواني براي نشان دادن خود مراسم و مكان نميشناسد و افراد با اين ويژگيها همواره سعي در خالي كردن ذهن خود از اين نوع فكرها دارند. مرادبيگي در رابطه با اثرات رواني اين نو گرايشها ميگويد: اثر اين تغيير سبك حضور در مراسم اينچنين را ميتوان در آينده فرزندان ديد كودكاني كه در اين مراسم به همراه والدين خود به آرايشگاه ميروند درآينده خودشان نيز چنين رفتار خواهند كرد و به مرور زمان اين موضوعي دروني در جامعه ميشود كه در افكار مردم جامعه به عنوان هنجار شناخته شده و همگان ملزم به رعايت آن هستند.
رفتارهاي نوظهور نوكيسه ها
افزايش چنين گرايشهايي در جامعه كه روز به روز بر تعداد آن افزوده ميشود ميتواند بر آينده اجتماعي جامعه اثرات منفي داشته باشد. مجيد ابهري جامعه شناس و رفتار شناس اجتماعي در اين رابطه به«ملتما» ميگويد: به وجود آمدن خرده فرهنگهاي مختلف در دراز مدت ارزشهاي جامعه را از بين ميبرد. افراد تازه به دوران رسيده و به اصطلاح نوكيسه در همه موارد اقدام به حركاتي ميكنند كه در رديف رفتارهاي نوظهور قرار ميگيرد و در بايگاني حافظه جامعه سوابقي از آنها وجود ندارد.
او ميافزايد: بنابراين در برخي از موارد شاهد رفتارهاي آزاردهنده و تعجبانگيزي هستيم كه انسان را به تفكر وا ميدارد يكي از اين نمونههاي رفتاري برگزاري مجالس عزا توسط نوكيسه هایی است كه در هيچكدام از پايگاههاي طبقات اجتماعي مانند آن ديده نميشود اين رفتارشناس ادامه ميدهد:
عزيمت به آرايشگاهها و انجام آرايشهاي ويژه عزاداري در برخي از خانمهاي وابسته به اين طبقه اقتصادي و اجتماعي يكي از رفتارهاي نوظهور اجتماعي در زمان كنوني است كه متاسفانه موجب ايجاد الگوي منفي رفتاري در جامعه شده است و گروه ديگر افراد جامعه كه بيخبر از تبعات اين رفتارها هستند اقدام به پيروي ميكنند. ابهري با بيان اينكه مجالس سوگواري كه تا امروز باعث بيداري، دلسوزي و همدردي بوده است به مجالس رقابت رفتار تبديل شده است ميگويد: تحميل هزينههاي آرايشي همراه با لباسهاي مربوطه و مهمانيهاي آنچناني مجالس عزاداري را تبديل به ميدان مسابقه ظاهر آرايش و پيرايش كرده است.
متوفي فراموش شده است
مجيد ابهري ادامه ميدهد: آنچنان شده است كه ديگر موضوع فرد در گذشته و متوفي فراموش شده است و تنها ارايه زيباييهاي خود و نمايش زيورآلات از اصول شركت در مراسم عزاداري برشمرده ميشود، اين جامعه شناس هدف از برگزاري مراسم عزاداري را بر پايه دو محور اساسي برشمرده و ميگويد: يكي همدردي و دلداري با خانوادهاي است كه عزيزي را از دست دادهاند و در فقدان او به عزا نشستهاند بنابراين وقتي ميبينند كه دوستان، اقوام و همسايهها او را درك كرده و در كنار او هستند آرامش بيشتري ميگيرند.
دومين هدف از برگزاري اين مجالس تذكر و يادآوري مرگ به خود ما است يعني كساني كه زنده هستيم و عزيزي را از دست دادهايم بايد مطمئن باشيم كه چند روز و سال و ماه ديگر ما نيز بايد خودمان را براي اين سفر بايد حاضر كنيم. او ميافزايد: يكي از حكمتهاي شركت در مراسم عزاداري آن است كه انسان را به ياد خدا و قيامت انداخته و او را از دلبستگي به دنيا بازدارد، حال اگر مراسم ختم، مانند ميهماني باشكوهي برگزار شود كه در آن غذاهاي رنگارنگ تهيه شده و در اختيار ميهماناني قرار گيرد كه خود را آنچنان آراستهاند كه گويا به جشن پا ميگذارند، آيا ميتوان آن را يادآور آخرت دانست؟
هشدار مرگ را جدي بگيريم
ابهري ميافزايد: اين موضوع و اهداف اين روزها كمرنگ شده و گاهي به دست فراموشي سپرده شده است و نوكيسه ها نه توجهي به داغداري و عزادار بودن صاحب عزا دارند و نه خودشان هشدار مرگ را جدي قلمداد ميكنند وگرنه آرايش مخصوص عزا حتي در كشورهاي اروپايي كه فاقد دين و مذهب و پايبندي به اصول هستند رايج نيست چراكه در فيلمها و سريالها بهراحتي حضور در مرگ براي آنها ديده ميشود.
او با اشاره به آسيبهايي كه در گرو افزايش اين عادت غلط است ميگويد: تا اين رفتار ناپسند بيشتر از اينها گسترش پيدا نكرده است رسانهها و خانواده بايد در مقابل اين حركت غير اخلاقي و رفتار غير متعارف ايستادگي كرده واجازه ندهند سنت زيباي همدردي جاي خود را به مسابقه و سالن مد بدهد.
به وجود آمدن سنتهاي نا درست ارزشهايي را هدف قرار ميدهند كه ميتواند آينده يك فرهنگ را نشانه گرفته و يك جامعه را با آسيبهايي مواجه كند. به نظر در اين شرايط وظيفه افراد با ايمان سنگينتر ميشود تا در بين اقوام و اطرافيان مانع افزايش چنين گرايشهايي شوند.