روزنامه جوان: آخر هفته ميتوان برگشت و به عقب نگاه كرد، ميتوان ديد كه در طول يك هفته گذشته در ورزش كشور چه اتفاقاتي افتاده، ميتوان ديد كه ما هيچ پيشرفتي نسبت به هفته گذشته نداشتهايم و اين شايد نگاهي بسيار بدبينانه باشد به ورزشي كه حالا در آستانه المپيك حتي خطر تعليق را هم احساس ميكند.
باور كنيد نگاهمان منفي نيست و قصد تخريب هم نداريم اما وقتي در طول يك هفته هر چه نگاه ميكني حاشيه است و فوتبال و پول و در پايان هفته هم يك نامه تعليق ميگذارند پيش چشمانت كه شايد به واسطه آن مجبور باشي قيد المپيك را بزني و بزرگترين رويداد ورزشي دنيا را بدون حضور كشورت به تماشا بنشيني آن وقت چه ميتوان گفت يا چه ميتوان نوشت.
در هفتهاي كه گذشت فقط نوشتيم كه حقوق ميلياردي بازيكنان فوتبال چندين ۱۰ برابر حقوق كارگران و كارمندان است به اين اميد كه شايد اتفاقي خاص روي دهد اما كك كسي هم نگزيد و فوتباليستها خوشحال و خندان پاي ميز قرارداد نشستند و قرارداد امضا كردند و به ريش همه خنديدند، در هفتهاي كه گذشت بارها نوشتيم كه با سرعت سرسامآوري به المپيك نزديك ميشويم اما حال و هواي ورزش كشور المپيكي نيست ولي گوش شنوايي پيدا نشد و المپيك همچنان نزديك ميشود.
ميتوان، به عقب برگشت و به گذشته نگاه كرد، همين هفتهاي كه امروز پنجشنبه آن است آموختهايم كه بايد از گذشت زمان درس گرفت حتي اگر يك هفته باشد، حتي اگر به سرعت چشم بر هم زدني بگذرد، اما آيا اين اتفاق در ورزش ما رخ ميدهد؟ از هفتهاي كه گذشت چه درسهايي گرفتهايم؟ آيا هفته پيشرو تفاوتي با هفته گذشته دارد؟ ميتوان از همين حالا پاسخ داد، ميتوان به جرئت گفت كه پنجشنبه هفته آينده هم ميتوان اين يادداشت را عيناً در صفحه ۱۷ روزنامه جوان كار كرد چون قرار نيست اتفاق خاصي روي دهد، قرار نيست پيشرفتي حاصل شود، ميگويند يكشنبه آينده عباسي، وزير ورزش بايد به مجلس برود تا پاسخگوي تعليق فدراسيون قايقراني باشد، تعليقي كه خود پايهگذار آن بوده اما آيا ميتوان منتظر پاسخي قانعكننده از سوي اولين وزير ورزش كشور به بهارستاننشينان بود؟ پاسخي كه نمايندگان مردم را راضي و به تبع آن بتواند IOC را هم بيخيال تعليق ورزش ايران كند؟
اين هفته هم تمام شد و فضاي ورزش كشور بيشتر به زمان شروع رقابتهاي ليگبرتر نزديك است اصلاً هر چه جلو ميرويم بيشتر فوتبالي ميشويم. ۲۹ تيرماه ليگ دوازدهم استارت ميخورد و المپيك از ۶ مرداد آغاز ميشود ميتوان كلاً بيخيال المپيك شد و فقط فوتبال را چسبيد ظاهراً مقرون به صرفهتر است براي آقايان مسئول ورزش به هر حال هر چه باشد المپيك خرج دارد بايد تقدير كرد، بايد پاداش داد و بايد پاسخگو بود. اما فوتبال نه، حق دلالي كه سر جايش است و شكست هم كه پشت شكست و البته نبايد هم برايش پاسخي گفت، چون كسي درست و حسابي در پي جستوجوي علل باختها نيست.
بگذريم. اين هفته تمام شد، هفته آينده هم ميآيد و تمام ميشود و هفتههاي ديگر هم همينطور. قديميها درست ميگفتند كه عمر ماست كه سپري ميشود و از آن درس نميگيريم، ورزش كشور همچنان درجا ميزند و قهرمانان واقعي چشم انتظار اين هستند كه المپيك بيايد و برود تا حداقل بتوانند به كار و زندگي اصلي و واقعي خود برسند و اين قصه تلخي است براي ورزش كشور كه تمام هفتههايش مشابه و حتي بدتر از هفتههاي قبل است.