بختک تعليق روی سر ورزش ایران

جام جم آنلاين: عجب ورزشي داريم خداييش... 20 روز ديگر رقابت‌هاي المپيك شروع مي‌شود، اما فعلا دلمشغولي‌هاي ما شده همين اخبار تعليق كه هر روز دامن يكي از رشته‌هاي ورزشي‌مان را مي‌گيرد.

بعداز آن‌كه تعليق قايقراني ايران كلي جاروجنجال در محافل خبري به‌وجود آورد و دست آخر هم كسي نفهميد كه چه سرنوشتي در انتظار قايقرانان المپيكي ايران است، ديروز خبر رسيد كه فدراسيون‌هاي دوچرخه‌سواري و تيروكمان هم با خطر تعليق روبه‌رو هستند.

در مورد اين دو فدراسيون، درست شبيه فرآيندي كه به تعليق قايقراني ايران انجاميد، فدراسيون‌هاي جهاني تيروكمان و دوچرخه‌سواري در نامه‌هايي جداگانه، از مسوولان ورزش ايران دلايل بركناري روساي قبلي اين فدراسيون‌ها را جويا شده‌اند.

از آنجا كه حدس مي‌زنيم مسوولان ورزش كشورمان همچون نامه‌نگاري‌هاي قبلي‌اش با فدراسيون جهاني قايقراني و كميته بين‌المللي المپيك، اين بار هم دليل قانع‌كننده‌اي براي پاسخ ندارد، پس بايد از هم‌اكنون نگران اين باشيم كه مبادا طي يكي از همين روزها خبر تعليق دوچرخه‌سواري، تيراندازي با كمان يا كل كاروان ورزشي كشورمان از حضور در رقابت‌هاي المپيك را بشنويم. البته از آنجا كه هميشه ايراد از خودمان است، حالا يك نگراني ديگر هم داريم؛ تعليق فوتسال ايران.

وقتي تيمي را به تباني محكوم مي‌كنيم و از قهرماني ساقط، اما چند روز بعد از صدور اين حكم، همان تيم را به‌عنوان نماينده ايران به جام باشگاه‌هاي آسيا مي‌فرستيم، بايد هم تنمان بلرزد كه مبادا، يكي از همين خودي‌ها راپورت اين تخلف را به كنفدراسيون آسيا بدهد.

هرچند اهالي فدراسيون فوتبال عنوان كرده بودند عدم اعزام گيتي‌پسند به جام باشگاه‌هاي آسيا پيامدهاي بدي براي فوتسال ما خواهد داشت، اما اين‌كه آنها تيم دوم ليگ فوتسال ايران را به جاي قهرمان، براي حضور در جام باشگاه‌هاي آسيا، به AFC معرفي كردند هم خود تخلفي است كه مي‌تواند پيامدي چون تعليق فوتسال ايران را همراه داشته باشد.

پس تا اينجاي كار قايقراني ايران تعليق شده و دوچرخه‌سواري و تيروكمان و فوتسال هم در خطر تعليق قرار دارند. چه برسر آينده اين ورزش خواهد آمد، خدا مي‌داند.