مردمسالاری: چين دوم چاي در مزارع گيلان در حالي آغاز شده که چايکاران ديگر انگيزهاي براي ادامه کار ندارد. گويا قيمت 700 توماني چاي درجه يک و 390 توماني چاي درجه دو براي هر کيلو برگ سبز چاي جوابگوي هزينههاي اوليه چايکار هم نيست. رئيس اتحاديه چايکاران کشور نتيجه اين قيمتگذاري را تبديل نيمي از چايکاران به کارگران روزمزد ميداند و معتقد است قيمت مناسب براي هرکيلوگرم چاي درجه يک 1500 تومان و براي هرکيلو چاي درجه دو 1000 تومان است. اين روزها اغلب کشاورزان هنگام مراجعه به کارخانههاي چاي با درهاي بسته مواجه ميشوند. کارخانهداران نيز به انبارهاي پر از چاي خشک اشاره ميکنند و اين در حاليست که هنوز قرارداد خريد چاي تضميني با کارخانهدار بسته نشده. چايکار و کارخانهدار هردو بلاتکليفاند. يک کارخانهدار با سابقه که پيشتر در صنعت ابريشم فعال بوده با لبخندي تلخ ميگويد اين روزها خيلي برايش آشناست. اين روزها چاي ايراني خيلي شبيه روزهاي آخر ابريشم ايرانيست. صنعتي که اين روزها خاطره روزهاي پر رونقش فقط در حافظه گيلانيها جاي دارد. صنعت چاي در ايران با توجه به مصرف 120هزار تني کشور صنعت فقير و بيبهرهاي نيست بلکه واردات سالانه 140 هزار تن چاي خارجي با وجود 40هزار تن توليد داخل مطلب عجيب و قابل توجه است. عجيبتر اين که چاي توليد داخل به عقيده اغلب کارشناسان بسيار با کيفيتتر و استانداردتر از چاي خارجي است با اين وجود هرساله برندهاي مختلف چاي خارجي بيش از پيش وارد و عرضه ميشوند. گويا در اين صنعت سه رکن اصلي يعني چايکاران، کارخانهداران و دولت يکديگر را مقصر اين اوضاع نابسامان ميدانند.