مردمسالاری: کشور ما ظرفيتهاي بسياري دارد که نيازمند توجه و استفاده درست از آن ظرفيتهاست. يکي از اين ظرفيتها صنايعدستي است. امروزه به هر فروشگاه يا کارگاه صنايعدستي که سربزنيم احساس ياس و دلمردگي ميکنيم. کمتر ايراني پيدا ميشود که در خانه اش از صنايعدستي استفاده کند. امروزه ظروف پيرکس و کريستال جاي سفال را گرفته و روميزيهاي آنچناني جايگزين خاتمکاري اصفهان شده است. ديگر ردپايي از صنايع دستي در خانهها ديده نميشود. در کدام خانه يک تابلوي منبت کاري يا مينا کاري ديده ميشود؟ فرش دستباف از خانهها رخت بر بسته و فرش ماشيني با اقتدار جاي آن را گرفته است. از پشتيهاي ترکمن ديگر خبري نيست و بازار پر از انواع بيکيفيت وارداتي شده است. خلاصه آنکه ردپايي از ذوق و سليقه ايراني در چهارديواري يک خانواده ايراني ديده نميشود. در اين رابطه سيدعباس شيردل، نايب رييس اتحاديه صنايع دستي اصفهان و رييس انجمن قلمزني نقره حرفهاي شنيدني بسياري دارد. وي 40 سال است با استفاده از هنر قلم زني زندگي ميگذراند. آنچه در ادامه آمده نتيجه گفت وگو با اين هنرمند صنايع دستي است.
وضعيت صنايع دستي در حال حاضر چگونه است؟
به هيچ عنوان وضعيت خوبي ندارد. براي اثبات اين ادعا همين بس است که بدانيم در کشور 245 نوع صنايع دستي وجود دارد که 145 نوع آن در حال انقراض است و تنها 100 نوع آن به صورت دست و پا شکسته بهرهبرداري ميشود. البته امروزه شرايط اقتصادي و معيشتي مردم به اندازهاي سخت شده که نميتوان انتظار داشت بخشي از درآمدشان را به خريد صنايع دستي اختصاص دهند. اما صنايعدستي يک وجه ديگر هم دارد. صنايعدستي يک نوع هنر است و در طول ساليان گذشته سينه به سينه به ما ارث رسيده و ما هم بايد آنرا به نسلهاي بعدي منتقل کنيم. من اعتقاد دارم که ما بايد سختيها را تحمل کنيم تا اين هنر به نسلهاي بعدي هم ارث برسد. حرفه و هنر تخصصي من، قلم زني است و امروزه وقتي يک قطعه را براي قلم زني به خانه ميبرم اعضاي خانواده ام اعتراض ميکنند که از صداي چکش بر قلم سرمان درد گرفته است اما صداي چکش بر قلم براي من مانند لالايي ميماند. وقتي در مغازه کار ميکنم و ميخواهم يک چرت بخوابم با همين صداي چکش ميخوابم. به ريتم آن عادت کردهام. صداي چکش براي من مانند نغمههاي مادري است که براي فرزندش لالايي ميخواند. بايد مدتها با اين صدا زندگي کرده باشيد تا ارزش ضربههاي مستمر را درک کنيد. اما چه کار کنيم که اکنون مشکلات بسياري صنايع دستي را آزار ميدهد و براي هيچکدام نيز چاره اي انديشيده نميشود.
از وجود مشکلات خبر ميدهيد، اين مشکلات چيست که راهکاري ندارد؟
اول اينکه راهکار دارد اما بايد مسوولان براي آن دل بسوزانند. مشکلات صنايعدستي در 5 بخش مديريت، توليد، مواد اوليه، فروش و قوانين است. مهمترين مشکل حال حاضر کشور ما در انتخاب مدير است. سوال من از شما اين است که مدير براي چه ميآيد؟ آيا به غير از اين است که براي پيشبرد اهداف و برنامههاي همان بخش است؟ تصور کنيد که در سال گذشته سه رييس صنايع دستي عوض شده است! آيا مدير که منصوب ميشود نبايد برنامه داشته باشد و آيا نبايد براي اجراي اين برنامه نيروهاي خودش را به کار بگيرد و آيا نبايد فرصت کافي براي تحقق برنامههايش داشته باشد؟ آيا مديري که 3 ماه بر بخش صنايعدستي کشور مديريت ميکند، اين امکان را داشته تا برنامههايش را به مرحله اجرا بگذارد؟ معضل بزرگتر ما اين است که افرادي که به سمت معاونت صنايع دستي کشور منصوب ميشوند بعضاً تخصص و تجربه اي در مورد صنايعدستي ندارند و انتصابها سياسي صورت ميگيرد. اين افراد براي پيشبرد صنايع دستي کشور برنامه اي ندارند و به همين دليل است که به سرعت عوض ميشوند و هيچ کس هم از اينکه عوض شده اند ناراحت نميشود؟ تاکنون هر گاه که قرار بوده فردي به سمت معاونت صنايعدستي کشور منصوب شود با واکنشهاي بسياري رو به رو شده اما براي برکنار شدن او هيچ اعتراضي نشده و اين بيانگر ناتواني آن فرد بوده است. به جرات ميتوان ادعا کرد که صنايعدستي کشور مانند يک قايق بدون ناخدا، بادبان و پارو است! آيا کسي گمان ميکند که اين قايق بتواند در طوفانهاي امروز اقتصاد جهان سالم به مقصد برسد؟ البته اگر اين قايق برنامه داشت شايد ميتوان پي برد به انحراف ميرود اما چون صنايع دستي کشور برنامه اي ندارد، هيچ کس متوجه نميشود که به انحراف ميرود!
چرا اين همه بر نداشتن برنامه تاکيد داريد؟
به دليل آنکه با مسوولان صنايع دستي کشور در تماس هستم و ميدانم که هيچ کاري انجام نميشود. آقايان يک رقم بزرگي براي صادرات صنايعدستي اعلام کرده و ميخواهند آنرا محقق کنند اما وقتي ميپرسيم بازار هدف شما براي اين حجم بالاي صادرات کجاست پاسخي ندارند! وقتي ميپرسيم راهکارتان چيست بازهم پاسخي ندارند! وقتي ميپرسيم ابزار شما چيست و نقش هنرمند قلم زن، ميناکار، منبت کار، معرق کار، خاتم کار و... در تحقق اين همه صادرات چيست بازهم پاسخي ندارند!
اکنون ميزان صادرات صنايعدستي کشور چقدر است؟
چرا از من ميپرسيد؟ برويد از گمرک بپرسيد تا مبادا صنعتگران به سياسي کاري متهم شوند. اما اگر از من ميپرسيد بايد بگويم که رقم بسيار خنده دار است! اگر قرار بود صادرات صنايع دستي مناسب باشد اين بازار نقش جهان اصفهان اين همه راکد نبود و اين همه هنرمند صنايع دستي بيکار نبودند!
مشکل از مديران ايراني است يا بازارهاي جهاني، صنايع دستي ما را نميخرند؟
هر دو مورد است که البته عملکرد ضعيف مديران دولتي بر بازارهاي جهاني تاثير ميگذارد. بازارهاي هدف صادرات صنايعدستي هر چند سال يک بار بايد به روز بازاريابي و بررسي شود تا متوجه شويم چه اتفاقاتي در جهان رخ داده است. بايد بدانيم ذائقه خريدار خارجي چه تغيير کرده و چه ميخواهد؟ اين نميشود که دايم يک نوع محصول توليد کنيم و انتظار داشته باشيم که بخواهند آن را بخرند. امروزه صنايعدستي ايران کمترين ميزان صادرات را به نسبت سالهاي گذشته دارد زيرا نگاههاي جهاني به همه چيز در حال تغيير است و اين شامل صنايعدستي هم ميشود. بايد نگاه سنتي به صنايعدستي تغيير کند و نگاه سنت و مدرنيزه را با هم ترکيب کنيم و آنچيزي را توليد کنيم که مورد نياز بازارهاي جهان و حتي ايران است.
اين ديگر بحث فروش است و ربطي به صنايع دستي ايران ندارد که بخواهيم از آن منظر نگاه کنيم؟
همين طور است. اينجاست که بايد در بحث فروش و بازار يابي به ابزارهاي روز از جمله فضاي مجازي و سايتهاي مختلف براي معرفي و نظر سنجي در مورد صنايع دستي ايران متوسل شويم اما باز هم به کمک دولت نياز داريم. بايد صنايعدستي ايران به زبانهاي گوناگون و در بازارهاي هدف معرفي شود.
اين که ديگر محدوديت ندارد. اگر سازمان صنايع دستي در اين مورد کمکاري ميکند آيا خود شما نميتوانيد در اين مورد يک سايت راهاندازي کنيد؟
اين درست است و سازمان صنايعدستي سايتي در اين مورد دارد و توليدکنندگان هم سايتهايي دارند اما مشکل يکي دوتا نيست. امروزه در بحث صنعت توريسم محدوديت داريم و آمد و رفت توريسم تابع شرايط خاصي است به همين دليل است که توريستها با تورها به ايران سفر ميکنند. اگر توريستها براي خريد وانتخاب آزاد باشند نتيجه فرق ميکند اما تورها، توريستها را محدود ميکنند و آنها را به يک رستوران مخصوص، به يک فروشگاه صنايعدستي مشخص و حتي يک هتل مشخص ميبرند و اشکال از همين جا شروع ميشود. تعامل بين صنعتگر و خريدار خارجي کاهش مييابد و مغازههايي که با تورها تعامل دارند صنايع دستي خاصي را به توريست تحميل ميکنند و نتيجه آن ميشود که صنايعدستي درجا ميزند.
با وجود اين همه مشکلات، آيا سازمان صنايعدستي از اتحاديه توليدکنندگان صنايعدستي دعوت ميکند تا اين مشکلات منعکس شود؟
متاسفانه برگزاري جلسات و نظر خواهي بسيار کم است. البته با اداره کل صنايعدستي اصفهان تعامل خوبي داريم و مدير فعلي صنايع دستي اصفهان فوق ليسانس صنايع دستي دارد و درد ما را درک ميکند اما مشکل ما از آنجا شروع ميشود که آقايان بالا دستي حاضر نيستند به حرف اتحاديه و حتي مديرکل صنايع دستي اصفهان که تخصص لازم را دارد گوش بدهند. نتيجه آن ميشود که ما در جلسات کارشناسي حرفهايمان را ميزنيم و اين حرفها منتقل ميشود اما گوش شنوايي که تصميم گيرنده نهايي باشد، نيست.
اکنون سال توليد ملي و حمايت از کار و سرمايه ايراني است. چه انتظاري از دولت داريد؟
مشکل صنايع دستي از مدتها قبل آغاز شده اما بدترين آنها، هدفمندي يارانهها بود. امروزه بيش از هميشه به کمک دولت نياز داريم. اکنون که حاملهاي انرژي گران ميشود بايد در زمينه توليد 100 درصد حمايتها افزايش يابد. ما براي کارمان در گذشته کپسول 11 کيلويي گاز را 900 تومان ميخريديم که اکنون به 3500 تومان رسيده و البته در مقطعي به 7000 تومان هم رسيد. براي همين مغازه 6 متري در گذشته براي دو ماه 10 هزار تومان هزينه برق ميآمد اما اکنون 150 هزار تومان بري يک ماه پول برق ميآيد به همين خاطر مجبور شده ايم يک لامپ کم نور بالاي قطعه اي که قلمزني ميکنيم روشن کنيم که هيمن امر باعث شده تا چشمهايم ضعيف شود. هزينههاي ديگر بماند که البته در مورد آنها نيز حرف داريم.
در سفري که به منظور شرکت در يک نمايشگاه به کشور چين داشتيم معناي واقعي هدفمند کردن يارانهها را فهميديم و متوجه شديم که دولت تا چه اندازه در زمين زدن يا بلند کردن يک صنعت نقش دارد. آيا ميدانيد که چه تعداد از همين صنعتگران صنايع دستي اصفهان سرمايه شان را برداشته، به چين رفته و آنجا کار ميکنند؟ اين افراد از هنگامي که به چين رفته اند يک سوله، تعدادي کارگر و دستگاههاي جديد در اختيارشان گذاشتهاند و اين صنعتگري بود که در ايران حمايت نميشد. نقره کار ايراني که حمايت نميشد و براي تهيه مواد اوليه مشکل داشت اکنون به چين رفته و ارتش چين نقره مورد نياز و مواد اوليه اش را تا کارخانه انتقال ميدهد و کالاي نهايي توليد شده را نيز به بنادر براي صادرات حمل ميکند. براي اين توليد کننده بخش حمل و نقل نميتواند ناز کند و يک شبه قيمت حمل و نقل چند برابر شود در حالي که توليد کننده دايم چشم به دست دولت دارد که کي ميخواهد قانون را اجرا کند و سهم توليد را بدهد؟ نتيجه آن ميشود که چين کالايي با همان کيفيت ايراني توليد و به ايران صادر ميکند و پس از مدتي توليد کننده و صنايع دستي ايران را به نابودي ميکشاند.
وضعيت صنعت نقره ما چگونه است که چين به آن دست اندازي کرده است؟
ايران تا 15 سال قبل بزرگترين توليد کننده و صادر کننده زيور آلات نقره در جهان بود اما به جرات ميتوان گفت که امروزه توليد زيورآلات نقره در ايران نابود شده است. براي آنکه به سياه نمايي متهم نشويم کافي است به اداره گمرک ايران سري بزنيد و آماري از صادرات زيورآلات نقره به صورت رسمي، چمداني، مسافري يا هر نوع ديگر را جويا شويد. قول ميدهم که گمرک ايران آماري در اين مورد ندارد.
چرا توليد زيور آلات نقره تا بدين اندازه دچار مشکل شده است؟
به دليل آنکه عرصه توليدات نقره را به روز نکرده ايم. امروزه کيفيت ساخت صنايع نقره بسيار پايين است و نقره ايراني خيلي زود سياه ميشود، زيرا نحوه توليد ما در سالهاي گذشته به روز نشده است. ما هنوز براي ذوب کردن نقره از همان کورههاي دستي که در دوره هخامنشي معمول بود استفاده ميکنيم در حالي که امروزه نقره را با کورههاي الکتريکي ذوب ميکنند. رقباي خارجي ما براي براق کردن نقره از فناوري نانو استفاده ميکنند و براي نورد کردن نقره، دستگاههاي جديد به کار ميگيرند و بسياري موارد ديگر که هر کدام جاي بحث دارد. نتيجه به کارگيري از اين همه تکنولوژي چه ميشود؟ در ايران زيورآلات نقره توليد ميکنيم و پس از چند روز سياه و بي کيفيت ميشود در حالي که نقره چيني وارد ايران ميشود و فروشنده ضمانت ميدهد که تا 10 سال کيفيت آن از بين نميرود! شما باشيد کداميک را ميخريد؟
آيا اين مباحث را با مسوولان هم در ميان گذاشته ايد؟
کدام مسوول را ميگوييد؟ ما به دنبال يک نفر هستيم که حرف ما را گوش بدهد.اکنون مدتي است که مجمع امور صنفي استان اصفهان، توليد کنندگان زيورآلات نقره را از اتحاديه صنايع دستي جدا کرده و به صنف اتحاديه طلا و جواهرساز انتقال داده اند و با اين کار بسياري از مزاياي سازندگان مصنوعات و زيورآلات نقره از بين رفته است. صنف صنايع دستي بخشودگيهايي از جمله در زمينه مالياتي و بيمه اي دارد که با قرار گرفتن زير نظر اتحاديه طلا و جواهر از آن محروم شد و اين نيز يکي ديگر از خيانتهايي است که به صنايع دستي شده است. اکنون 2 سال است که اعضاي اين صنف طوماري تهيه کرده اند و به مجمع امور صنفي داده اند و مجمع نيز پرونده را به اداره کل بازرگاني سابق استان داده که هنوز در حال بررسي است.
شايد دولت نگران اين است که نقره از کشور خارج ميشود و ميخواهد جلوي اين را بگيرد؟
اين ديگر از آن حرفهاست. اکنون يک گلدان نقره حدود 60 هزار تومان نقره ميبرد. در حالي که پس از قلم زني با 40 روز کار، قيمت آن بيش از 700 هزار تومان ميشود. البته اين يک کار متوسط است و اگر همين قلمزني با دست اساتيد مطرح باشد قيمت آن تا 5 ميليون تومان هم ميرسد. اکنون سوال من ازدولت اين است که کدام کاري را سراغ داريد که اين همه ارز آوري براي کشور داشته باشد؟ نکته بعدي اشتغالزايي آن است. اکنون حدود 250 توليد کننده نقره فعال هستند که در زمينههاي ساخت، چرخکاري، پرداختکاري، سوهانکاري و قلم زني کار ميکنند و بيش از يک هزار کارگر دارند که با ادامه کم لطفيهاي دولت، اين افراد به خيل بيکاران اضافه ميشوند.
توليد نقره قلم کار براي يک کارگاه چقدر سرمايه ميخواهد؟
هر توليد کننده نقره آلات به 50 کيلو نقره نياز دارد که با توجه به مسايل روز به 100 ميليون تومان سرمايه درگردش نياز دارد.اين در حالي است که توليدکنندگان در زمينه صنايع دستي از جنس برنج يا مس حدود 10 ميليون تومان سرمايه در گردش برايشان کافي است. البته گراني دلار و بي ثباتي بازار ارز هم بر مشکلات صنايع دستي ميافزايد.
آيا ميتوان به اشتغالزايي در صنعت صنايع دستي پرداخت؟
صنايع دستي به آساني قابليت آموزش دارد و ميتواند بيکاران را اميدوار کند. آموزش صنايع دستي در مدت يک ماه امکان پذير است به نحوي که فرد بتواند از کنار آن امرار معاش کند. وسايل قلم زني بسيار ارزان است و شامل يک چکش و چند قلم ميشود. به کارگاه نيازي ندارد و فرد ميتواند بدون آنکه مزاحم همسايگان شود به کار خود در يک آپارتمان کوچک هم بپردازد. خلاصه اينکه توليد صنايع دستي مشکلي ندارد.
با اين توصيف چرا دولت به صنايع دستي توجه ندارد؟
بهتر است اين را از دولت بپرسيد. جالب توجه است که دولت به صورت مستقيم نسبت به صنايع دستي کشورمان بي توجهي ميکند. امروزه تمامي برنامههايي که دولتمردان برگزار ميکنند از وزيران گرفته تا شخص رييس جمهور به تبليغ کالاي خارجي ميپردازند. درمراسم سخنراني رييس جمهور که نگاه کنيد به جاي روميزي بته جغه اصفهان، روميزي خارجي آن هم از صنايع دستي کشورهاي ديگر پهن ميشود يا گلداني که در کنار فلان وزير يارييس جمهور است کار صنايع دستي فلان کشورخارجي است. البته نميخواهم بگويم که قصدي در کار است اما تاکيد من بر اين است که افراد ناآگاه در بخش صنايع دستي کشور فعاليت ميکنند به اندازه اي که حتي نميتوانند مانع چنين مواردي شوند.