به ایران پرس نیوز بپیوندید

آدرس پست الکترونيک [email protected]

ایران‌پرس‌نیوز به هیچ گروه سیاسی وابسته نیست و از هیچ کجا حمایت مالی دریافت نمی‌کند.







خلاصه انگلیسی این خبر را می توانید در زیر ببینید

پنجشنبه، 26 مرداد ماه 1391 برابر با 2012 Thursday 16 August

تخليه ساكنان باغ خيابان سعدآباد

شرق: انتهاي خيابان سعدآباد نرسيده به كاخ موزه، ماشين‌هاي نيروي انتظامي سدي جلوي خيابان ابراهيم‌زاده ايجاد كرده‌اند و جلوي ورود ماشين‌ها را مي‌گيرند. گروه آدم‌ها با وسايلي در دست‌شان از باغ انتهاي خيابان بيرون مي‌آيند و تعدادي كاميون در انتهاي كوچه بارگيري مي‌كنند. بعضي‌ها هم سعي دارند بخشي از وسايل‌شان را خودشان در ماشين‌هايشان جا دهند. جواني كه نزديك در باغ ايستاده به يكي از رهگذران مي‌گويد: «امشب تمامش مي‌كنند. همه را دارند تخليه مي‌كنند.» جلوي در باغ تعدادي سرباز ايستاده و فقط اجازه خروج مي‌دهند. تا انتهاي باغ بزرگي كه به گفته يكي از ساكنان، 80 خانوار را در خانه‌هاي قديمي‌اش جا داده بود چيز زيادي معلوم نيست. فقط درخت است و كاميون‌هاي بزرگي كه ديد را مسدود كرده‌اند. كاميون‌ها يكي يكي پر مي‌شوند و راه مي‌افتند تا كاميون‌هاي ديگري جايشان را بگيرند. هر كس از در باغ انتهاي كوچه بيرون مي‌آيد، عصباني است. بعضي هم با تلفن‌هاي همراه‌شان يك مخاطب پيدا مي‌كنند تا ماجرا را برايش تعريف كنند و چاره‌اي پيدا كنند. اينها كساني هستند كه بايد بعد از 20سال زندگي در اين نقطه از شهر به دليل آنچه مالكيت غيرمجاز خوانده شده است محله را ترك كنند. يكي از خانم‌ها كه دست دو دختر پنج، شش‌ساله را گرفته و با وسايل‌شان از باغ خارج مي‌شوند، مي‌گويد: «مردم از 30سال پيش كه زحمت كشيده بودند و انقلاب كرده بودند با اجازه كاخ سعدآباد اينجا ساكن شده بودند. حالا مي‌گويند بايد بلند شويد. امروز هم كه آمدند و شروع كردند به تخليه همه خانه‌ها.» او اضافه مي‌كند: «مي‌گويند آن سر دنيا در پرند يك خانه به جايش مي‌دهيم.» ديگران هم مي‌گويند قرار است به جاي اين خانه در بالاي خيابان سعدآباد تجريش يك خانه در پرند بگيرند و به آنجا كوچ كنند. اما راضي به نظر نمي‌رسند. يكي از دانشگاه مي‌گويد و يكي از محل كاري كه اگر ساكن پرند شود كيلومترها دور مي‌شود. يكي از خانم‌ها مدعي است كه اسنادي دارد و بايد اينجا بماند. مي‌گويد از ميراث فرهنگي نامه دارد اما همزمان با اصرار و التماس، تخليه خانه‌اش ادامه دارد. يكي از ساكنان مي‌گويد همه خانه‌ها را تا شب تخليه مي‌كنند. مي‌گويد ميراث فرهنگي و كاخ سعدآباد سر مالكيت اين باغ و خانه‌هايش با ارتش اختلاف دارند و هر كدام مدعي مالكيت هستند. يكي از همسايه‌ها صحبت از خلافكاري بعضي ساكنان باغ مي‌كند و چندان از رفتن آنها ناراضي نيست. يكي ديگر با ناراحتي بدون اينكه كسي همراهش باشد بلند بلند گله مي‌كند: «مي‌خواستيد بگيريد چرا داديد؟» بعضي ساكنان باغ مي‌گويند اخطارهايي براي تخليه خانه‌هايشان را از يك هفته قبل دريافت كرده‌اند. بعضي ديگر مي‌گويند از قبل از ماه رمضان اخطاريه‌ها آمده بود اما جايي براي رفتن نداشتند. يكي هم مدعي است كه اولين اخطار 10سال پيش براي ساكنان خانه آمده بود و آنهايي كه توان داشتند از آنجا رفته بودند. دختر جواني كه با دلخوري به سمت خيابان سعدآباد مي‌رود پيرمردي با پشت خميده را نشان مي‌دهد و مي‌گويد: «ببين. همسايه‌مان بود. هيچي ندارد؛ هيچي.» پيرمرد مي‌داند كه اصرار به ماندن فايده‌اي ندارد. با قدم‌هايي سبك دور مي‌شود؛ از خانه‌اي كه تا چند ساعت پيش مال او بود.




Translate by Google: English | Français | Deutsch | Español

به اشتراک بگذارید:






© copyright 2004 - 2025 IranPressNews.com All Rights Reserved