اگر زباله طلای کثیف و خاویار طلای سیاه و زعفران طلای ارغوانی و پنبه طلای سفید است، چرا اسکناس، طلای کاغذی نباشد؟ پس چرا برخی آن را مچاله و لوله و در نهایت پاره میکنند و سپس چسب میزنند و کثیف نگهاش میدارند یا در مقام شهریاری، مُهر شخصی خویش را رویش میکوبند، شعری به دلتنگی و یا جملهای به نصیحت بر گوشهاش مینگارند، یا نقشی به یادگار بر زمینه سفیدش میکشند؟ کمتر کسی اسکناس را در کیف نگه میدارد، و گروهی دیگر اگر بخواهند اسکناسی در کیف بگذارند، نخست آن را تا میکنند که با این کار، گام نخست را برای مرگ زودهنگام اسکناس رقم میزند.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی اعتدال ، اینگونه است که 150 میلیون قطعه اسکناس 10 هزار تومانی -که قرار بود جایگزین ایرانچکهای 50 و 100 هزار تومانی شوند- هنوز یک سالی از رونمایی آنها نگذشته است که به سرگذشت دیگر اسکناسهاس فرسوده دچار میشود ، و احتمالا اسکناس های 20 هزارتومانی نیز هیمن سرنوشت را خواهند داشت ، البته بیشتر افراد ارزش اسکناس را در شماره آن میبینند، هر چه شماره اسکناس درشتر باشد، نزد دارنده، عزیزتر است، از این رو شاید فقط در نگهداری چکهای مسافرتی کمی وسواس بیشتر به خرج دهند، در حالی که سایه درختی را که برای چاپ اسکناسها سرنگون شده است، هم میتوان در بطن یک چک مسافرتی 50 هزارتومانی دید و هم در بطن یک اسکناس 50 تومانی که امروز با آن یک آدامس ناقابل هم نمیدهند.
با مروری بر رفتار ایرانیان ، فرهنگ نگهداری از اسکناس معنایی ندارد و جایش را «فرهنگ اسکناسنویسی» گرفته است. در حقیقت فرهنگ چیره در کشور ما، فرهنگ اسکناسنویسی است. نزد برخی افراد، اسکناس وسیلهای چندمنظوره است و تنها به درد خرید نمیخورد. به سخن دیگر هم دفترچه یادداشت است و هم دستمال کاغذی و هم وسیله بازی کودکان و نیز برگی برای خاطره نویسی و هم وسیلهای برای خریدهای روزانه! از این رو یک فراموشکار رویش مینویسد:«یادم باشد فردا کبریت بخرم.» یک باذوق رویش مینویسد:«شعری مینویسم به دلتنگی...» ...
داستان کیف پول نیز نزد ما بهتر از این نیست. بسیاری از مردم گرایشی به استفاده از کیف پول ندارند و برای همین، اسکناس را به بدترین شکل ممکن مچاله میکنند و در جیبهایشان میچپانند. گروه دیگر از مردم نیز به خیال خود اسکناسها را دسته میکنند و سپس میپیچانند و گلویشان را محکم با چند کش میبندند و به هلاکت میرسانند.
این اسکناسی که از آن اینهمه خوشمان میآید، کثیفترین چیز ممکنی است که با خود میگردانیم و آلودهترین چیزی است که به عنوان پاداش به دست کودکان خود میدهیم، سخن ازفرهنگسازی و راهکار هم بسیار و بسیار برایمان تکرار شده است ، پس بهتر است یک بار از خودمان بپرسیم چرا ...