آدرس پست الکترونيک [email protected]









چهارشنبه، 11 اردیبهشت ماه 1392 = 01-05 2013

از خون جوانان وطن لاله دمیده - شاهین فاطمی

همه میپرسند چرا یکباردیگرماشین آدمکشی جمهوری اسلامی سرعت گرفته است وهرروزوهرساعت از اعدام "بیگناه" دیگری به دست جلادان نظام خبر می رسد؟ تاکید ما روی بیگناهی است زیرا همه کس بیگناه است مگر خلاف آن در یک دادگاه قانونی، یعنی جائیکه همه قواعد واصول ضامن حقوق انسانی رعایت میشود، به ثبوت رسیده باشد.

از آنجا که اکثر موازین،مقررات و قوانین جمهوری اسلامی فرسنگ ها با حد اقل شرایط متعارف درجهان آزاد فاصله دارند، باید همه آنهائی راکه در این محاکم قرون وسطائی محاکمه،محکوم واعدام می شوند بی گناه دانست واین نوع اعدام های خودسرانه را جنایت نامید. این اعدام ها چهره دیگری از تروریسم است زیرا هدف از تروریسم نیز ارعاب و ایجاد وحشت است برای دستیابی به اهداف غیر مشروع.

اگر دركشورهای دمكراتیك حكومت ناشی از اراده ملت است، درمورد گذشته و حال جمهوری اسلامی باید گفت تداوم حکومت این قبیله مرهون اِعمال ترور وایجاد ترس و وحشت است. با تروریسم، خشونت و ایجاد وحشت قدرت را قبضه كردند و سپس با اعدام و كشتار و مجازاتهای وحشیانه قرون وسطایی و ایجاد محیط ترس و ارعاب زیر پای خود را محكم ساختند و هنوز هم پس از گذشت سی وچهار سال حاكمیتشان را با همین افزار بر ملت تحمیل می كنند. اعمال مجازاتهای وحشیانه و بازگشت به دوران توحش در هرجامعه‌ای ایجاد ترس و وحشت می‌كند.جمهوری اسلامی نیز همانند رژیم فاشیستی هیتلر وامپراتوری کمونیستی استالین، با اعمال خشونت بی حد و حصر به قدرت رسید و با استفاده از همان وسائل به حكومت نامشروع خود تداوم بخشیده است.

پس ازماجرای تروریستی ماراتن بوستن، همانند پیآمد جنایت شرم آور یازده سپتامبر سال دوهزار ویک، بار دیگر مسأله تروریسم و رفتار تروریستی به عنوان مهمترین مسأله جهانی مطرح شده است. این رویداد همچنین فرصت مناسبی ایجاد کرده است كه بتوانیم یکبار دیگر نقش ترور و وحشت را درایجاد و تداوم جمهوری اسلامی مورد مطالعه قرار دهیم. تروریسم همانند یك غده سرطانی است كه اگر با آن مقابله نشود همچنان به رشد خود ادامه خواهد داد و هر آنچه در مسیر آن قرار گیرد را آلوده و سپس نابود خواهد كرد. با آن كه هنوزدر مورد تعریفی جامع و مانع برای این هیولای ضد بشری توافق نشده است، درسازمان ملل برای نخستین بار در سال های اخیرسعی كرده‌اند برای این آفت نوین بشریت تعریفی مورد قبول همگان پیشنهاد كنند. برمبنای یكی از تعاریف پیشنهادشده تروریسم عبارتست از استفاده غیرقانونی و یا تهدید به استفاده از خشونت، بوسیله یك فرد و یا یك گروه علیه افراد و یا گروههای دیگر، و یا علیه اموال آنها(ضبط و مُصادره)، با نیت ارعاب و اجبار برای پیشبرد اهداف سیاسی یا مسلكی ویژه. به صورت ساده‌ترمی‌توان گفت هرنوع استفاده نامشروع از خشونت برای پیشبرد مقاصد سیاسی، مسلكی، مذهبی و غیره را می‌توان تروریسم نامید. استفاده از كلمات «استفاده نامشروع» و نظائر آن دقیقاً به این دلیل است كه در نظام های قانونی و دمكراتیك استفاده ازخشونت فقط در انحصار حكومت قراردارد آنهم در چارچوب قوانین و مقرراتی كه با ضوابط صحیح قانونگذاری وبر مبنای معاهدات مرتبط با مفاد اعلامیه جهانی حقوق بشر وضع شده باشد.

بر مبنای ماده 9 اعلامیه جهانی حقوق بشر: «احدی را نمی‌توان خودسرانه توقیف، حبس یا تبعید نمود.» ماده 17 این اعلامیه می‌افزاید:«هر شخصی منفردا یا بطور اجتماع حق مالكیت دارد. هیچكس را نمی‌توان بدون مجوز قانونی از مالكیت محروم كرد.» انحصار قوای قهریه واعمال خشونت دردست حكومتهای دمكراتیك و قانونی راه را برای هر فرد یا گروه دیگری كه بخواهد اعمال خشونت كند بسته است. بنا بر این تعریف تروریسم را به عنوان «استفاده غیرقانونی از خشونت» باید دراین مبحث مطرح كرد. قانونی که دراین مفاهیم به آن اشاره میشود عبارتند از قوانینی که بامفاد اعلامیه جهانی حقوق بشر وملحقات آن درتباین وتضاد نباشد.

صرف نظر از آنكه چگونه تعریفی برای تروریسم مورد توافق قرارگیرد، یك مرور كلی در مورد تاریخچه ایجاد و تداوم نظام جمهوری اسلامی بخوبی نشان می دهد كه استفاده نامشروع از خشونت یكی از مبانی اصلی این نظام است. زمانیکه غربی ها و به ویژه آمریكائی ها راجع به تروریسم جمهوری اسلامی سخن می‌گویند بدون استثناء به حوادث 4 نوامبر 1979میلادی برمی‌گردند و اشغال سفارت آمریكا درتهران و گروگانگیری دیپلمات ها را به عنوان اولین عمل تروریستی این رژیم معرفی می‌كنند. اما برای ایرانی ها تاریخچه اعمال و رفتار تروریستی این نظام به دوران قبل از انقلاب اسلامی 1357 معطوف می شود. حادثه سینما ركس در آبادان كه در آن بیش از 400 انسان بی‌گناه زنده‌سوز شدند یكی از مخوفترین خاطرات تروریستی این نظام است. با آنكه هرگز نگذاشتند مردم همه حقایق راكشف كنند قضاوت نهایی جامعه در مورد مرتكبین آن جنایت لااقل در افكار عمومی، جای شكی باقی نگذاشته است و آنقدر اسناد و مدارك هنوز وجود دارد كه قطعا روزی عاملان واقعی در یك دادگاه قانونی معرفی خواهند شد. اگر كسی هنوز نتواند به علت وسواس های ضروری قانونمداری و عدالتخواهی رسماً سران نظام جمهوری اسلامی را به ارتكاب آن جنایت محكوم كند، چنین شكی درمورد رفتار آنها پس از پیروزی انقلاب وجود ندارد. به تیرباران های روی بام مسجد رفاه و هزاران كشتار دیگر با احكام قرون وسطایی دیوانه‌هایی ازنوع شیخ صادق خلخالی هیچگونه نامی جز رفتار تروریستی نمی‌توان اطلاق كرد. همه آن اتهامات واهی مانند «مفسدفی‌الارض» و «محارب با خدا» لاطائلاتی بود كه دقیقاً برای ارعاب جامعه و اجبار مردم به تمكین اعمال می شد. با هر اعدامی برمیزان ترور و وحشت در جامعه می افزودند و امكان هرگونه مقاومتی را تضعیف می‌كردند. متأسفانه استفاده ازاین شیوه تروریستی به سود نظام تمام شد و آنها توانستند در مدت كوتاهی براوضاع مسلط شوند. ازآن پس هربار كه با مشكلی برخورد می‌كردند جمعی را به جوخه‌های تیرباران می‌سپردند. كشتارهزاران جوان زندانی پس از «نوشیدن جام زهر» و قبول آتش بس در جنگ با عراق نمونه‌ای از این رفتار تروریستی و سوءاستفاده ازآن برای ارعاب جامعه و پیشگیری از هرنوع عكس‌العمل احتمالی بود.

موفقیت ظاهری این نحوه عمل در صحنه داخلی موجب آن شد كه به صدور انقلاب (بخوانید صدور تروریسم) به منطقه وكشورهای دیگر بپردازند. ایجاد حزب الله در لبنان، حملات انتحاری سال 1982 در بیروت علیه قوای آمریكایی و فرانسوی، بمبگذاری در مركز فرهنگی كلیمیان در بوینس آیرس پایتخت آرژانتین، فتوای قتل سلمان رشدی نویسنده انگلیسی ، ترور ده‌ها نفر از مخالفان سیاسی نظام در اروپا و سایر نقاط جهان، قتل های زنجیره‌ای در دوران حكومت اصلاحات خاتمی و بسیار دیگر از اعمال تروریستی منتسب به جمهوری اسلامی ازنوع کشتار وحشیانه توریست های اسرائیلی سال پیش در بلغارستان همه شواهدی هستند گواه برطینت پلید این نظام و عوامل آن.

این اعدامهای پیاپی در تهران وشهرستان ها نوع دیگری از تروریسم است. بدارآویختن جوانان کشوردر معابر عمومی وحتی میدان های ورزشی نمایانگر میزان ترس و وحشت حکومت ازقیام مردم است. هرچه بر میزان ترس و وحشت رژیم افزوده میشود، تعداد بیشتری ازمردم را به دارمی آویزند. کمتر دیده شده است که حتی قوای بیگانه در زمان جنگ تا این حد نسبت به حقوق انسانی،عزت و جان جوانان کشوراشغال شده بیرحمانه تجاوزکنند. هر بارکه چهره کینه توز وعبوس خامنه ای درتلویزیون ظاهر می شود در اذهان مردم داستان ضحاک ماردوش راتداعی می کند. باید ازمدافعان و جیره خواران و مشاطه گران جمهوری اسلامی درامریکا واروپا که هنوز بی شرمانه برای این رژیم جنایتکار لابی می کنند پرسید چگونه این اعدامهای ضد انسانی وغیرقانونی را امروز برای مخاطبان خود وفردا دربرابر دادگاه های ملی توجیه خواهید کرد؟

پاریس: چهارشنبه یازدهم اردیبهشت 139



Translate by Google: English | Français | Deutsch | Español
به اشتراک بگذارید: