به ایران پرس نیوز بپیوندید

آدرس پست الکترونيک [email protected]

ایران‌پرس‌نیوز به هیچ گروه سیاسی وابسته نیست و از هیچ کجا حمایت مالی دریافت نمی‌کند.







خلاصه انگلیسی این خبر را می توانید در زیر ببینید

چهارشنبه، 1 خرداد ماه 1392 = 22-05 2013

سن رفسنجانی؛ پیشنهاد برگزاری مسابقه دو صد متر

رییس ستاد اصولگرایان حامی آیت الله هاشمی رفسنجانی در واکنش به رد صلاحیت این کاندیدای انتخابات گفت: رویکرد شورای نگهبان بیشتر سیاسی بود تا اعتقادی. پیشنهاد می کنم برای ارزیابی توان جسمی آقای هاشمی، یک مسابقه دو صدمتر برگزار کنند.

علی مطهری در گفتگو با مهر، در واکنش به رد صلاحیت آیت الله هاشمی رفسنجانی گفت: به عنوان مقدمه عرض می کنم که تمکین به قانون منافاتی با انتقاد به مجری قانون ندارد. یعنی ممکن است شما به نظر شورای نگهبان درباره صلاحیت کاندیداها انتقاد داشته باشید و این انتقاد خود را هم بیان کنید تا آن روش تکرار نشود اما در عمل تابع باشید.

وی با بیان اینکه به نظر من رد صلاحیت آقای هاشمی رفسنجانی و افرادی مانند آقای پزشکیان درست نبود، همان طور که تأیید صلاحیت آقای جلیلی درست نبود، ادامه داد: این امر نشان می دهد که رویکرد شورای نگهبان بیشتر سیاسی بوده تا اعتقادی و قانونی.

رییس ستاد اصولگرایان حامی هاشمی، در جواب این سوال که دلیل این ادعای شما چیست؟ گفت: ببینید، درباره رد صلاحیت آقای هاشمی دو دلیل آورده اند که هر دو باطل است. یکی ناتوانی جسمی و دوم نقش داشتن در فتنه سال 88.

مطهری ادامه داد: بنده پیشنهاد می کنم برای ارزیابی توان جسمی آقای هاشمی، یک مسابقه دو صدمتر بین ایشان و آقای جلیلی و یک مسابقه کشتی بین آقای هاشمی و آقای حداد برگزار کنند.

وی همچنین با اشاره به عملکرد هاشمی در فتنه 88 گفت: در مورد فتنه 88 هم در آن مناظره کذایی به آقای هاشمی و خانواده اش تهمت هایی زدند و وقتی ایشان درخواست وقت از صدا و سیما برای دفاع کرد به او وقت ندادند و طبعاً ایشان اعتراض داشت. آیا این می تواند مجوز رد صلاحیت باشد با وجود آن همه سابقه و تجربه؟

نماینده مجلس شورای اسلامی، با طرح این سوال که پزشکیان با دو دوره نمایندگی مجلس و یک دوره وزارت چرا رد صلاحیت شد؟ گفت : از آن طرف آقای جلیلی با کمترین تجربه چرا تأیید صلاحیت شد؟ آیا با چهار تا ملاقات و مذاکره با خانم اشتون کسی می تواند رئیس جمهور شود؟

وی در پاسخ به این سوال که انتخابات را چگونه پیش بینی می کنید؟ گفت: با این وضعیت فکر نمی کنم آن حماسه سیاسی مورد نظر رهبر انقلاب اتفاق بیفتد، چون حماسه و مشارکت بالا و شور و هیجان زمانی رخ می دهد که کاندیداهای حداکثری از طرف های حاضر در انتخابات حضور داشته باشند ولی وقتی کاندیدای حداکثری یک طرف یا دو طرف حضور نداشته باشند چنین اتفاقی نمی افتد.

وی در جواب این سوال که به نظر شما راه حل چیست؟ خاطرنشان کرد: به نظر من تنها راه حل این است که رهبر انقلاب با حکم حکومتی آقای هاشمی را تایید صلاحیت کنند و این دور از ذهن نیست چون آقای هاشمی پس از ثبت نام به ایشان گفته بودند اگر شما مخالف هستید من انصراف می دهم و ایشان گفته بودند من مخالف نیستم.



nazi May 22, 2013 01:58 PM

Rasol Rezaei کله‌ی تاس ما و پس-گردنیِ انتخابات!

در روزگاری نه چندان دور و نه چندان دیر دو دوست و یار قدیمی در سینما مشغول دیدن فیلمی کسل کننده و یکنواخت بودند.یکی از آن دو با اشاره به کله ی تاس مردی که در ردیف جلوی آنها نشسته بود،گفت:" اگر ده هزارتومن بدهی محکم پسِ کله‌ی این مرد می زنم". دوستش شرط را قبول کرد و مرد اول پس-گردنیِ محکمی به مرد تاس زد و به او گفت: " غضنفر جان کجایی؟ بی معرفت دلم برات تنگ شده بود"! مرد تاس با ناراحتی و در حالی که پس کله‌اش را گرفته بودگفت: آقا اشتباه گرفته‌ای من غضنفر نیستم!
مرد پس-گردنی زننده پوزش خواست وباردیگر در سکوت مشغول تماشای فیلم شدند. پس از چند دقیقه دوباره حوصله‌ی آن دو سر رفت. باز با هم شرط بندی کردند و قرار شد این‌بار در قبالِ گرفتن صد هزار تومان پس-گردنیِ دیگری به آن مرد بزند. دوباره صدای برخورد دست و گردن در فضا پیچید ومرد تاس با عصبانیت برخاست و اعتراض کرد. مرد ضارب با لبخند و خونسرد گفت: غضنفر جان مطمئن‌ام خودتی، سرکارم نذار...
مرد تاس با خود فکر کرد این داستان ممکن است ادامه یابد پس جای خود را عوض کرده و به ردیف جلوی سینما رفت و تا جای ممکن از آن دو-به گمان خود- دیوانه فاصله گرفت.
آن دو سرشار از خوشحالی و شعف، به تماشای فیلم مشغول شدند ولی باز بعد از چند دقیقه، ضارب روبه دوستش کرده و گفت: "یک ملیون می‌گیرم و دوباره یک پس-گردنی به او میزنم"؛دوستش با ناباوری گفت: باشه شرط رو قبول دارم ولی عمرن اگه بتونی!
مرد آهسته به مرد تاس نزدیک شد و محکم تر از پیش پسِ گردنِ مرد تاس را نواخت.
مرد تاس با فریاد از جای برخاست و گریبان ضارب را گرفت. مرد ضارب با هیجان و حق به جانب به او گفت: غضنفر جان! بی معرفت تو اینجا نشسته بودی و من بیخودی یک نفر دیگر رو که پس کله اش شبیه تو بود می‌زدم؟ کجایی؟ چطوری رفیق؟ خوبی؟!

مرد بی‌چاره مانده بود چه کند! یا باید قبول می کرد که غضنفر است و یا سینما را ترک می کرد!

سید علی و اکبر هم مانند آن دو دوست و یار قدیمی، هر چهار سال یک بار حوصله‌شان سر رفته و محض تفنن، با هم برای کشاندن ما پای صندوق رای شرط بندی کرده و پس کله‌ی ما می زنندکه: غضنفر جان بیا رای بده این‌بار فرق دارد"!
....و باز تکرار ماجرا!

ما ملت هم با پسِ گردنِ متورم و قرمز شده، یا باید قبول کنیم که غضنفر هستیم و رای دهیم یا سینما را ترک گفته و در افق سیاسی ناپدید شویم.

گزارش یا اعتراض به این نظر


Translate by Google: English | Français | Deutsch | Español
به اشتراک بگذارید: