مرد جوان که پس از سرقت برای شکایت از دزدان به کلانتری رفته بود در تشریح ماجرا گفت: وقتی سوار خودروی پراید شدم، به غیراز راننده، 3جوان دیگر هم داخل ماشین نشسته بودند و وانمود می‌کردند که مسافرند. یکی از آنها به بهانه اینکه زودتر پیاده می‌شود، از من خواست بین او و مسافر دیگر بنشینم و من هم قبول کردم.

در بین راه یکی از آنهایی که روی صندلی عقب و کنار من نشسته بود چاقویی از جیبش در آورد و تیغه آن را روی پهلویم گذاشت. او تهدید کرد که اگر حرفی بزنم مرا می‌کشد. من که وحشت کرده بودم به آنها التماس کردم که رهایم کنند اما مرد سارق با چاقو ضربه‌ای به دستم زد و لباسم غرق خون شد. من که ترسیده بودم، سکوت کردم و ماشین وارد بیابان‌های اطراف اسلامشهر شد. دزدان کیف پول و موبایلم را به سرقت بردند و با تهدید رمز عابربانکم را هم گرفتند. سپس دست و پایم را با طناب بستند و کنار جاده رهایم کردند. در همان لحظه یکی از دزدان به همدستش گفت: لباس و کفش‌هایش مارک دار و گرانقیمت هستند.

همدستش نیز به طرف من آمد و به زور لباس‌ها و کفش‌هایم را درآورد و با خودش برد. دزدان پس از سرقت پا به فرار گذاشتند و من که در وضعیت بدی بودم با داد و فریاد از راننده یکی از خودروهای عبوری کمک خواستم. وی نیز مرا به بیمارستان رساند و بعد از اینکه دستم را پانسمان کردم، تصمیم گرفتم به طرح شکایت از دزدان بپردازم.

یک سرنخ

با شکایت این مرد، تیمی از مأموران اداره آگاهی پایتخت با دستور قاضی بخشوده، بازپرس شعبه هشتم دادسرای جنایی تهران رسیدگی به این پرونده را آغاز کردند. آنها خیلی زود دریافتند که دزدان به شکل سریالی دست به سرقت‌های خشن از مسافران می‌زنند. درحالی‌که تجسس‌ها در این پرونده ادامه داشت، چند وقت پیش آخرین شاکی نزد پلیس رفت و سرنخی را پیش روی پلیس قرار داد. وی که با ضربه چاقوی دزدان مجروح شده بود به مأموران گفت: زمانی که سارقان دست و پای مرا بستند و در بیابان‌های اطراف تهران رهایم کردند، موفق شدم شماره پلاک خودروی آنها را به‌خاطر بسپارم.

عملیات دستگیری

با این سرنخ کارآگاهان به ردیابی‌های تخصصی دست زدند و صاحب خودروی پراید را شناسایی کردند. وی کسی جز سردسته باند زورگیران خشن نبود که بررسی سوابقش نشان می‌داد، پیش از این نیز به اتهام جرائم مختلف دستگیر شده و به زندان افتاده بود. کارآگاهان پاتوق این متهم سابقه دار را زیرنظر گرفتند تا اینکه سرانجام وی را دستگیر کردند. این مرد در تحقیقات به سرقت‌های سریالی با 3همدستش اعتراف کرد و گفت: مدتی قبل از زندان آزاد شدم و با 3نفر از بچه محل‌هایم که آنها هم به تازگی از زندان آزاد شده بودند تصمیم گرفتیم باند سرقت تشکیل دهیم.