به ایران پرس نیوز بپیوندید

آدرس پست الکترونيک [email protected]

ایران‌پرس‌نیوز به هیچ گروه سیاسی وابسته نیست و از هیچ کجا حمایت مالی دریافت نمی‌کند.







خلاصه انگلیسی این خبر را می توانید در زیر ببینید

شنبه، 7 دی ماه 1392 = 28-12 2013

نگاهی به وضعيت ارکستر سمفونيک تهران

نگاهي به وضعيت ارکستر سمفونيک تهران و خاموشي دوساله آن
صدايي که همچنان خاموش باقي مانده

روزنامه مردمسالاری: بيش‌از يک سال از تعطيلي و سکوت ارکستر‌سمفونيک تهران مي‌گذرد و اگرچه مسوولان وزارت ارشاد سابق از هرگونه پاسخگويي مستقيم و روشن به خبرنگاران خودداري کرده و منکر تعطيلي اين ارکستر شدند و مسئولان ارشاد کنوني نيز با اگرو اما وبهانه‌هايي چون بدهي دولت قبل و صحبت‌هايي اين چنين از پاسخگويي دقيق به رسانه‌ها خودداري کردند اما کم‌کم اين صداي هنرمندان است که بلند شده و تعطيلي کامل اين ارکستر را اعلام مي‌کنند. اما اهميت اين ارکستر چيست و پيشينه آن چگونه است‌؟

در سرآغاز قرن جاري خورشيدي، حضور دو تن از موسيقيدانان تحصيل کرده و تازه از اروپا بازگشته، در عرصه موسيقي پيشرو نياز به کار گروهي و ارکستر را افزايش داد: علينقي وزيري و غلامحسين مين‌باشيان، هر دو، در انديشه بنياد ارکسترهاي ورزيده‌اي بودند که بتواند آفريده‌هاي خود آن‌ها و نيز آثاري از موسيقي بين‌المللي را به اجرا درآورد. وزيري يک سال پس از تاسيس مدرسه موسيقي خود، در سال 1303 ارکستري با شرکت هنرآموزان مدرسه به وجود آورد که همان ارکستر مدرسه موسيقي ناميده شد و پس از چند سال يک پسوند دولتي نيز بر آن افزوده گرديد.

اما ارکستري که غلامحسين مين‌باشيان بنياد کرد، نخستين ارکستر بزرگ غير‌نظامي در معناي بين‌المللي آن بود. مين باشيان در سال 1313 به رياست هنرستان عالي موسيقي برگزيده شد و نخستين کار او آن بود که با همکاري هنرجويان و هنرآموزان هنرستان و نيز تعدادي از نوازندگان خارجي يک ارکستر 40 نفره به وجود آورد و نام آن را «ارکستر سمفونيک بلديه» گذاشت. نخستين کنسرت اين ارکستر، در سيزدهم مهر ماه 1313 به مناسبت جشن هزاره فردوسي در تهران و به رهبري مين‌باشيان برگزار شد. مين‌باشيان براي اين کنسرت از يک گروه آواز جمعي ارمني به سرپرستي نيکل قلندريان ياري گرفت تا آفريده او را بر روي نوشته‌اي از خود او، با عنوان «سه داستان شاهنامه» به اجرا درآورند. اين ارکستر در 1324 به وسيله پرويز محمود تجديد سازمان و به شکل کنوني‌اش درآمد. پرويز محمود در آن زمان رئيس هنرستان عالي موسيقي (کنسرواتوار تهران) بود و چند تن از همکاران و دوستانش مانند غلامحسين غريب گرگاني (نوازنده کلارينت) و روبيک گريگوريان (نوازنده ويلن و رهبر آواز گروهي) در اين کار با او همکاري داشتند، اين ارکستر تا اوايل دهه 50 از کمک‌هاي دولتي به صورت محدود برخوردار بود و از اين زمان داراي بودجه مستقل و قابل توجه شد. در سال 1369 فريدون ناصري (نوازنده سازهاي کوبه‌اي) رهبر ارکستر شد. پس از کناره‌گيري و سپس درگذشت وي، ثبات رهبري در ارکستر سمفونيک کاهش قابل ملاحظه‌اي نشان داد‌، چنان که پس از او نادر مشايخي، ايرج صهبايي و علي رهبري هر يک به مدت حدود يک سال رهبري ارکستر را در دست داشتند. پس از آن به مدت دو سال ارکستر سمفونيک تهران بدون رهبر ثابت باقي ماند و با رهبر مهمان برنامه‌هاي خود را در پيش گرفت اما به دنبال اعتراض گسترده خبرنگاران و هنرمندان به اين عدم ثبات نادر مرتضي‌پور به عنوان رهبر ثابت انتخاب شد . اما در طول همين زمان‌، وي به جز چند برنامه مناسبتي درهيچ برنامه ديگردر ارکستر ديده نشد. زمان گذشت و از ابتداي سال 1391 آرام آرام اخباري مبني بر اخراج نيروهاي با سابقه اين ارکستر قديمي به گوش رسيد تا در نيمه دوم سال‌، پس از هشت ماه سکوت، اين ارکستر به طور کلي از هم پاشيده شد و ديگر چيزي به عنوان ارکستر سمفونيک وجود خارجي نداشت . اگرچه تعطيلي اين ارکستر از سوي مقام‌هاي بالاتر تکذيب شد. اما پس از مدتي مسئله تکذيب تعطيلي اين ارکستر قديمي از سوي مسوولان و خبرهايي که تعطيلي اين ارکستر را تأييد مي‌کرد با خبر تشکيل موسسه ارکستر ايران به پايان رسيد. خبر امتحان گرفتن از نوازندگان و جذب نيروهاي جديد تا حدي شايعه تعطيلي ارکستر را تقويت مي‌کرد. هرچند که مسوولان وعده داده بودند که ارکستر ملي و سمفونيک تهران اجراهاي مستقلي در بيست و هشتمين جشنواره موسيقي فجر تجربه خواهند کرد، اما اجراهاي ارکستر سمفونيک تهران در آخرين روز جشنواره موسيقي فجر نشان داد که همه ارکستر در هم ادغام شده‌اند تا اين دوره خالي از اجراي ارکستر نباشد. اگرچه آن اجرا نيز چندان مورد توجه مخاطبان قرار نگرفت و علي‌رغم پخش بليت‌هاي رايگان بين ارگان‌ها‌ي دولتي استقبال مناسبي از آن به عمل نيامد‌. مسوولان هم مدعي شدند که موسسه‌اي مشترک براي راه‌اندازي دوباره ارکستر ملي و گروه کر تشکيل داده و مشکلات را حل مي‌کنند اما همان زمان يکي از نوازندگان قديم ارکستر سمفونيک تهران در گفت‌وگو با فريادگر گفت: برخلاف ادعاي مسوولان درباره تشکيل دوباره اکستر سمفونيک زير نظر موسسه‌اي مشترک با ارکستر ملي و گروه کر، نه موسسه‌اي واقعي تشکيل شده و نه ارکستري دوباره راه‌اندازي شده است. مگر ارکستر بدون نوازنده مي‌تواند کار کند که ما نوازنده‌ها از راه‌اندازي آن بي‌خبريم اما مديران خبر از راه‌اندازي مجدد آن مي‌دهند؟ اين نوازنده قديمي ارکستر سمفونيک تهران که از ترس ممنوع‌الکار شدن توسط مسوولان موسيقي کشور نخواست نامش فاش شود، با بيان اين که صحبت‌هاي موجود درباره راه‌اندازي ارکستر سمفونيک زير نظر موسسه ارکستر واقعيت ندارد، افزود: اين چه موسسه خصوصي است که تمامي مديرانش‌، همان مديران رسمي موسيقي کشور در وزارت ارشاد هستند؛ اگر ارشاد بودجه ندارد که خرج ارکسترهايش کند چگونه است که مي‌تواند بودجه کلان خود را به حساب به اصطلاح يک موسسه خصوصي بريزد و بعد هم ارکستري تشکيل نشود؟

درهر حال، سال 91 با تمام کاستي‌ها گذشت و ارکستر تشکيل نشد که نشد تا در ابتداي سال 92 با پذيرش ناگهاني استعفاي مدير کل دفتر موسيقي وضعيت اين ارکستر بدتر شود. در27 ارديبهشت 92 يکي از نوازندگان باسابقه ارکستر سمفونيک تهران گفت: ارکستر سمفونيک وجود خارجي ندارد‌، مُرده و تنها بايد برايش فاتحه خواند.

وي درباره صحبت‌هاي مديران درباره حيات ارکستر و برنامه‌هاي مقطعي و مناسبتي اي که ارکستر اجرا کرده است، افزود: اين حرف‌ها هيچ کدام واقعيت ندارد. اين اجراهاي مقطعي و مناسبتي نيز به اين شکل صورت مي‌گيرد که يک يا دو روز پيش از اجراي برنامه با بچه‌هاي ارکستر تماس گرفته مي‌شود و از آن‌ها مي‌خواهند که فلان سرود يا فلان آهنگ خاص را سه روز تمرين کرده و براي مراسم مورد نظر بنوازند. سخنان اين نوازنده در حالي منتشر شد که مديران سر سختانه مدعي شدند اين تعطيلي واقعيت ندارد و همچنان پس از يک سال در حال برگزاري آزمون از نوازندگان هستند . آزموني که اگرچه برگزار شد اما هرگز نتيجه‌اي اعلام نشد تا اين فرضيه به وجود آيد آيا تمامي اين صحبت‌ها براي خاموش کردن صداي خبرنگاران نبود . آرمين قيطاسي نوازنده بادي ارکسترسمفونيک تهران چندي پيش در اين باره گفت: وضعيت ارکستر سمفونيک و ارکستر ملي ايران فاجعه‌بار است و از طرفي ارکسترهايي که سمبل فرهنگ اين مملکت هستند، تقريبا منحل شده‌اند. پس اينقدر اداي بودن در نياوريد.

در هرحال هفت ماه ديگر هم گذشت و بازهم صداي ارکستر در نيامد تا آن جا که « کاميار ماندگاريان»روز گذشته از اعضا و نوازنده‌هاي اين ارکستر در گفت و گو با «موسيقي ما» در اين باره گفت: «ارکستر سمفونيک ما از شهريور 1391 تا به امروز کاملا تعطيل است. اينقدر در سه چهار سال گذشته حقوق‌هاي ما عقب افتاد که نهايتا فعاليت‌هاي ارکستر به صورت کامل متوقف شد. ما حدود شش ماه صبر کرديم و سپس شکايت کرديم. آنها وکيل گرفتند و عنوان کردند که قراردادهاي جديد مي‌آوريم تا ثبت شود. پس از اين ادعا که هيچ زمان هم عملي نشد ، تعدادي از دوستان شکايت خود را پس گرفتند. چند نفر انگشت شمار هم در اين جمع شکايت خود را پس نگرفتند اما همچنان همان قول‌ها و وعده‌ها پا بر جا است و ما هم هيچ قدم مثبتي را نديده‌ايم»!

وي افزود: «تابستان امسال يک تجمعي در بنياد «رودکي» انجام شد. ما با آقاي «لطيف» صحبت کرديم و ايشان يک سري نمونه قرارداد براي ما آوردند. قراردادها را نشان دادند تا ما شکايت‌ها را پس بگيريم و اعلام شد که در مورد قرارداد جديد، نحوه پرداخت حقوق و بيمه نوازنده‌ها صحبت مي‌شود. طبق معمول بارها ثبت قرارداد جديد به تاخير افتاد و هيچ اتفاق خاصي رخ نداد. ما هيچ وقت در ارکستر سمفونيک نماينده اي نداشتيم و هر اتفاقي که افتاده است بچه‌ها با هم عمل کرده‌اند. در آن تجمع تابستان نيز همگي با معاونت هنري وقت و ساير مسوولان صحبت داشتند. در طول اين اعتراضات بچه‌ها از سوي مسئولين حرف خاص يا تهديدي مطرح نشد. اما يک بار وکيلي که در کنار وزارت ارشاد حضور داشت به ما عنوان کرد که در صورت عدم صرف‌نظر از شکايت خودمان با مشکل رو به رو مي‌شويم و او اسامي‌ ما را به مقامات بالاتر ارجاع مي‌دهد. البته با پيگيري‌هايي که از حراست و معاونت هنري داشتيم به کذب بودن اين صحبت‌ها پي برديم. روزي که آقاي «علي مرادخاني» حکم معاونت هنري خود را دريافت کردند‌، ما نامه‌اي نوشتيم و شرايط را به صورت کامل براي ايشان شرح داديم. درخواست ما اين بود که هرچه سريع‌تر قراري تعيين شود تا بتوانيم صحبت‌هاي خودمان را مطرح کنيم و نامه را به آقاي مرادخاني ارائه کرديم. اما هنوز هم هيچ تغييري حاصل نشده است. من حدود سه سال و نيم يا چهار سال است که با ارکستر سمفونيک به صورت قراردادي کار مي‌کنم و در گذشته حضور من موردي بود. از زماني که در اين ارکستر حضور دارم اين مشکلات پرداخت حقوق ، قراردادها و بيمه‌ها وجود داشته است».

اين نوازنده در انتهاي صحبت ‌هايش نيز گفت: «ببينيد اگر اين ارکستر مجددا تشکيل شود و روي صحنه برود قطعا براي وزارت ارشاد نيز مفيد خواهد بود. يعني ارکستر سمفونيک ما مي‌تواند با اجراهايي که دارد هزينه خودش را تامين کند. به عنوان مثال براي يکي از برنامه‌هاي آقاي «مجيد انتظامي» ما از يک مبلغ خوبي مطلع شديم که خود ايشان دريافت کردند اما به نوازنده‌ها نيز چيزي تعلق نگرفت. يا يک اجراي ديگر براي پزشکان بود که باز هم بابت آن حق‌الزحمه‌اي پرداخت نکردند».

در هرحال ارکستر سمفونيک تهران با هفتاد سال سابقه درحال تعطيلي است و ظاهرا هيچ مسوولي نيست که بخواهد براي نجات اين ارکستر حرکتي انجام دهد‌. زندگي ارکستر‌سمفونيک تهران تاکنون فرود و فرازهاي بسيار داشته است ولي اين بار به نظر مي‌رسد از آخرين فرود به سادگي برنخواهد خاست. حال تنها بايد صبرکرد و ديد آيا بالاخره دولت يازدهم و معاون فرهنگي اش که خود از دل اهالي موسيقي بيرون آمده‌، براي نجات اين ارکستر قد علم خواهد کرد يا خير‌؟ قدر مسلم اين است که مخاطبان علاقه‌مند به موسيقي ارکسترال در جشنواره فجر امسال، بازهم صداي ارکستر سمفونيک تهران را به معني واقعي‌اش نخواهند شنيد‌.



Translate by Google: English | Français | Deutsch | Español
به اشتراک بگذارید: