به ایران پرس نیوز بپیوندید

آدرس پست الکترونيک [email protected]

ایران‌پرس‌نیوز به هیچ گروه سیاسی وابسته نیست و از هیچ کجا حمایت مالی دریافت نمی‌کند.







خلاصه انگلیسی این خبر را می توانید در زیر ببینید

دوشنبه، 15 اردیبهشت ماه 1393 = 05-05 2014

آب‌ تمام می‌شود؛ بزودی بايد فاضلاب را تصفيه کنيم و بخوريم

روزنامه مردمسالاری: بحران آب، وعده تابستان امسال است. از زمستان گذشته و در اوج بارندگي‌ها وزارت نيرو از مردم مي‌خواهد صرفه‌جويي کنند، فقط 20 درصد. اين درحالي است که تا همين الان تهران نسبت به دوره مشابه، 44 درصد کمتر بارندگي داشته است. يعني بحران جدي است. دکتر پرويز کردواني، جغرافيدان برجسته ايراني، مي‌گويد اگر روند مصرف آب به همين منوال ادامه داشته باشد، بايد به فکر تصفيه کردن فاضلاب افتاد؛ ابتدا براي آبياري‌هاي درختان شهري و مصرف در صنايع و در مراحل بالاتر، نوشيدن. گفت‌وگوي خبرآنلاين با دکتر پرويز کردواني جغرافي‌شناس را مي‌خوانيد:

آقاي دکتر، از زمستان سال گذشته تاکنون، هشدارها درباره کمبود آب داده شده است. بحران آب تا چقدر جدي است؟

وزارت نيرو تاکنون نمي‌گفت. اما از وقتي که اين همه کشاورزي تعطيل شد،‌تالاب‌ها خشک شدند، اين همه شهرها آب ندارند، مثل کرمان که از 64 شهر، 62 تا آب ندارند،‌ هر روز از مردم مي‌خواهند کمتر مصرف کنند و هر روز هم مي‌گويند بايد صرفه‌جويي کنيد که اگر نکنيد فشار آب کم مي‌شود، قطع مي‌شود، گران مي‌شود و اينها. اوضاع تهران از همه هم بدتر است. تهران بسياري از استان‌ها و شهرستان‌ها را از لحاظ آب نابود کرد تا مشکل خودش را حل کند، اما هنوز هم تشنه است.

چرا؟

دو دليل دارد، مصرف زياد آب و آلوده کردن همه آنها.

آب تهران از قبل همين قدر مشکل داشت؟

اول بايد يک تاريخچه از آب تهران بگويم؛ تهران از قديم از آب قنات استفاده مي‌کرد. همان موقع که روستا بود و يواش يواش توسعه پيدا مي‌کرد. تهران رود ندارد. يعني آبي سطحي از اول نداشت. از قنات استفاده مي‌کرد. آب جوي‌ها هم آلوده نبود، پس آب جوي را مي‌بستند در آب انبارهايشان. بعد که جوي‌ها آلوده شد، چاه زدند سر حوض در خانه‌ها. بعد تلنبه فشاري گذاشتند. از سال 1328 هم شروع کردند به لوله‌کشي. اما سال 1309 نخستين آب را به تهران انتقال داده بودند؛ آب کرج، همين بلوار کشاورز فعلي. اين آب باعث شد سال 1312 دانشگاه تهران در همان محدوده ساخته شود. بعد که جمعيت زيادتر شد، سد ساختند. سد لار را ساختند که آب رودخانه هراز را که مي‌رفت براي برنج کاري شمال، ‌گرفتند. بعد هم سد لتيان را زدند روي رودخانه جاجرود. پس از کودتاي 28 مرداد، آمريکايي‌ها دشت ورامين را انتخاب کردند براي توسعه کشاورزي. تصميم گرفتند براي آبياري زمين‌هاي کشاورزي 360 پارچه آبادي ورامين، سد بسازند. گفتند يک دهم از اين آب را هم مي‌دهند به تهران. تهران که بزرگتر شد، يک دهم يک دهم به سهم آب تهران اضافه کردند تا اينکه الان چند سال است يک قطره آب به ورامين نداده‌اند. به همين دليل تصميم گرفتند سد ماملو را بسازند در جنوب دماوند. اين سد هم ساخته شد، اما 70 درصد آب آن را براي تهران مي‌برند. 20 درصد براي پرند و 10 درصد هم براي شهرهاي ورامين و پاکدشت. آن را به شهر مي‌دهند و نه به کشاورزي. اما من پيش‌بيني مي‌کنم به زودي تمام اين آب را تهران بگيرد. اين را تهران قبلا ثابت کرده. آب سد کرج را هم به تهران مي‌دهند و هيچ آبي براي کرج وجود ندارد. تمام استان البرز همه از آب چاه استفاده مي‌کنند. فاجعه اينجاست که اين سدها هم کم کم پر مي‌شود و امکان خارج کردن گل و لاي اين سد‌ها را هم ندارند. ضمن اينکه کارهايي که براي پر نشدن سد لازم است را انجام نداده‌اند. 40 درصد از سد کرج گل و لاي است. بعد رفتند از سرشاخه‌هاي سفيد‌رود آب آوردند.

الان طرحي وجود دارد که از ارتفاعات قله دو هزار و سه هزار براي تهران آب بياورند.

اين آب را هم بياورند، ديگر اطراف تهران آب سطحي وجود ندارد. هرچه بود را گرفته است. با اين روند توسعه، مجبور شدند بروند به سمت آب زير زميني. همين الان 40 درصد آب مصرفي تهران از چاه‌هاست. اين درحالي است که آب زيرزميني پس انداز آبي هر منطقه است. اين چاه زدن بسيار مضر است. مثلا درياچه اروميه را همين چاه خشک کرد. تعداد چاه‌هاي تهران خيلي زياد شده است. قنات‌ها را خشک کرده است. کشيدن آب چاه‌ها موجب نشست زمين مي‌شود. همين الان مي‌گويند هر سال 36 سانتيمتر و به روايتي تا يک متر تهران نشست مي‌کند. با نشست زمين چند اتفاق بد مي‌افتد؛ احتمال شکستن تاسيسات زيرزمين مثل لوله‌هاي انتقال گاز و آب بالا مي‌رود. اين فاجعه است. ضمن اينکه به دليل فشردگي لايه‌هاي زمين، ذخيره آب در سفره‌هاي زيرزميني هم از بين مي‌رود. علاوه بر اين روز به روز به جمعيت تهران افزوده مي‌شود. خانه‌هاي يک طبقه همه خراب مي‌شوند و حداقل 5 واحدي ساخته مي‌شود. همه اينها آب مي‌خواهند. شهرک‌هاي اطراف تهران هم آب زير زميني پايين دست تهران را که آلوده است، مصرف مي‌کنند و آب مناسبي ندارند. ضمن اينکه مصرف آب هم بسيار بالاست. مردم در خانه‌ها هم صرفه‌جويي نمي‌کنند. شهرداري هم بي رويه چمن کاري مي‌کند. چمن چند ضرر دارد؛ اول اينکه آب زياد مي‌خواهد. دوم اينکه به گرم شدن زمين کمک مي‌کند. سرطان‌زا هم هست. چون کود شيميايي زيادي براي سبز شدن چمن استفاده مي‌شود و همين موجب افزايش نيترات آب‌هاي زيرزميني مي‌شود. در يک مدت کوتاه هم به زباله بدل مي‌شود. سال به سال نياز آب تهران بيشتر مي‌شود. ضمن اينکه سال به سال امکان ذخيره آب کمتر مي‌شود.

يکي از معضلات تهران،‌ فاضلاب و پساب است که به جنوب شهر مي‌رود و اتفاقا با آنها زمين‌هاي کشاورزي هم آبياري مي‌شود. براي کنترل فاضلاب هم کاري نمي‌شود.

تهران همه آب‌ها را هم آلوده مي‌کند. چون دشت تهران آلوده است. طبق قانون آب زيرزميني اول دشت همين تجريش، آب کربناته دارد که خوب است. وسط دشت آب سولفاته است و به درد شرب نمي‌خورد. آخر دشت آب شور شور است. هر دشتي همين است. همين الان سمت بهشت زهرا آب شور است. پساب شهروندان تهراني هم اين شوري را تشديد مي‌کند. از يک طرف ديگر تهران سه تا رود فاضلاب دارد؛ تمام چشمه‌ها که از باغات شميران و مناطق ديگر شمال شهر بيرون مي‌آيند، تا به جوي خيابان مي‌رسند،‌ آلوده مي‌شود. فاضلاب شهري و خانگي هم که بماند. عمده اين فاضلاب تصفيه هم نمي‌شود و امکان تصفيه شدن هم ندارد.

براي مقابله با بحران آب چه کار بايد کرد؟

وزارت نيرو فقط مي‌گويد صرفه‌جويي. اما قبل از آن بايد آب را گران کنند. همين آبي که در بطري مردم مي‌خرند، ليتري 500 تومان است. يک متر مکعب آب مي‌شود هزار ليتر، يعني 500 هزار تومان. در حالي که گران‌ترين آب در ايران هر مترمکعب 3 هزار تومان است. نبايد فقط بگويند صرفه‌جويي کنيد. بايد مردم را آگاه کنند. بايد به مردم بگويند که آب نيست و از مردم بخواهند که همکاري کنند تا آب قطع نشود. کم کردن فشار آب و قطع کردن آب اتفاق خيلي بدي است. قطع کردن آب مهمترين ضرر را براي لوله‌هاي انتقال آب دارد و موجب ترکيدگي لوله‌ها مي‌شود و همين موجب هدررفت بيشتر آب مي‌شود. به هرحال بايد مردم را آگاه کرد. آگاه کردن اين نيست که وزارت نيرو از مردم بخواهد صرفه‌جويي کنند. بايد از طرق رسانه‌ها و حتي خطبه‌هاي نماز جمعه و جماعات و بزرگان ديني مردم را آگاه کنند. ما براي همه چيز آب احتياج داريم. کشاورزي بدون خاک مي‌شود،‌ اما بدون آب امکان‌پذير نيست. مردم بايد بفهمند هر فرد بايد به صرفه‌جويي کمک کند. نه اينکه بگويد به من چه، دولت انجام دهد. هر کسي اگر در زندگي خودش درست مصرف کند، جامعه درست مي‌شود.

براي اينکه تهران و شهرهاي بزرگ همه منابع بکر آبي را هدر ندهد، چه راهکاري وجود دارد که البته طولاني‌مدت هم بتوان از آن استفاده کرد؟

بايد برويم سراغ آب‌هاي غيرمتعارف. درست است که آب زيرزميني از آب سطحي مهمتر است، اما پس‌اندازي بود که تمام شد و رفت. يکسري کشورها آب زيرزميني و سطحي برايشان مهم نيست، چون بارندگي زيادي دارند و يا آب سطحي زيادي دارند و با سدسازي مديريت مي‌کنند. اما در ايران آب زيرزميني مهم است. چون بارندگي در ايران زياد نيست. حتي در شمال هم حساب بکنيد، در تابستان براي برنج بايد آبياري انجام شود. به همين خاطر در شمال هم چاه زياد زده‌اند. آنقدر چاه زده‌اند که يا آب چاه شور شده و يا سرطان‌زا شده به خاطر مصرف زياد کود شيميايي. مناطق مرکزي ايران مثل يزد اوضاع بدتري دارند. نه رود دارند و نه بارندگي. همه مصرف آب در ايران از پس‌انداز است. پس‌انداز را غارت کرديم؛ حواسمان نبوده، همين‌جور آب را از زمين کشيديم و شهرها را توسعه داديم. ضمن اينکه با وجود اين همه توسعه کشاورزي، هنوز هم مواد غذايي را وارد مي‌کنيم. چون سطح کشت را بالا برديم. بهره‌وري را بالا نبرديم. اين همه سد ساختيم، که کشاورزي را توسعه بدهيم، عمر سدها تمام شد،‌ اما الان اول تشنگي هستيم. چون درست استفاده نکرديم. آن همه چاه زديم، آب چاه هم تمام شد، باز هم اول تشنگي ماست. با وجود اين همه سازمان و اداره براي محيط زيست و جنگل و مرتع، تالاب‌ها بيشتر خشک شده، جنگل‌ها از بين رفته. الان بايد صنايع را در خيلي شهرها کم کنند. بايد سطح کشت را پايين بياورند.

سدسازي مخالفان بسياري دارد. مي‌شود از سدسازي چشم‌پوشي کرد؟

دولت بايد آب‌هاي سطحي را مديريت کند تا آب هدر نرود. همين سدسازي بخشي از مديريت آب است. علاوه بر اين بايد در انتقال آب هم مديريت داشته باشند. در همين تهران 30 تا 40 درصد آب به دليل فرسودگي لوله‌ها هدر مي‌رود. مديريت در مصرف آب هم بايد در کشاورزي، صنعت، خانه‌ها، شهرداري‌ها و ادارات انجام شود.‌ سدها مشکل نيستند. اگر درست مصرف کنيم، حالا حالاها آب داريم. حتي سمنان و قم و هم آب دارند. گذشت آن روزهايي که با شيلنگ ماشين مي‌شستيم و يا آنقدر آب به صورت مي‌ريختيم که تا چند دقيقه آب چکه مي‌کرد. آبهايي که در اختيار داريم را بايد درست مصرف کنيم. آب را چهار جور مي‌شود مصرف کرد. يکي اسراف در مصرف، بيش از نياز مصرف کردن. يکي ديگر امساک در مصرف، خسيسي کردن. راه سوم مصرف استفاده بهينه از آب است. نه کم و نه زياد. همه چيز به اندازه. همينجاست که مي‌گويند اگر 20 درصد کمتر مصرف کنيد، آب جيره بندي نمي‌شود. به نظر من تا 50 درصد هم مي‌شود در مصرف آب صرفه‌جويي کرد. چهارمين شيوه مصرف آب هم، هدر دادن است؛ اينکه شير آب چکه کند. نوع شستن ظرف و لباس و نظافت شخصي و ...

براي صرفه‌جويي بايد وسايلي باشد که کم مصرف کند. اما همه مردم که امکان خريد وسايل کم مصرف را ندارند.

دولت بايد کمک کند، مثلا شير و دوش کم مصرف به مردم بدهد. در کشاورزي هم بايد دولت سيستم آبياري قطره‌اي را توسعه دهد. اما اين کارها را نمي‌کنند. به کشاورز بگوييم فلان قدر حقابه‌ داري، با همين قدر آب بايد در نصف مساحت قبلي، بيشتر از قبل، محصول داشته باشي. علاوه بر اين بايد کنتورها آب هم مجزا باشد. اما چون هزينه‌اش بالاست، اين کار را نمي‌کنند. نه دولت و نه مردم.

شما در گفت‌وگوهاي مختلفي که داشته ايد پيشنهاد داده ايد دولت بايد برود به سمت استفاده از آب‌هاي غير متعارف. اين آب‌ها چيست؟

استفاده از فاضلاب. برخي کشورهاي دنيا خوشحالند که زباله و فاضلاب زياد دارند، چون منبع درآمدشان است. اما ما فاضلاب را به وزارت نيرو داديم. از زباله هم استفاده نمي‌کنيم. زماني که من در آلمان درس مي‌خواندم، حتي يک ماهي هم در رود راين آلمان نبود، حيات در آن نبود از بس فاضلاب در آن ريخته مي‌شد. اما 25 سال است که ريختن فاضلاب به راين ممنوع شده. حيات برگشته. فاضلاب را تصفيه مي‌کنند. مصرف اول فاضلاب تصفيه شده براي فضاي سبز و مصارف صنعتي، در مرحله بعد و بي‌آبي هم براي خوردن. من پيش بيني مي‌کنم در آينده نزديک آب فاضلاب را تصفيه مي‌کنند و مي‌خورند. بيچاره آنهايي که 30 -40 سال بعد به دنيا مي‌آيند؛ نه آب زيرزميني هست و نه آب سطحي. همه سدها را ساخته‌ايم. مجبورند فاضلاب را تصفيه کنند و بخورند. مثل فضانوردان امروزي که ادرارشان را تصفيه مي‌کنند و مي‌خورند. يکي از آب‌هاي غيرمتعارف، فاضلاب است. سه تا رود فاضلاب در تهران داريم، برگردانيم تصفيه کنيم و سپس استفاده کنيم، دو تا رود کرج و لتيان آب مي‌شود.

غير از فاضلاب چه آب‌هايي را مي‌شود استفاده کرد؟

آب غيرمتعارف بعدي، جمع‌آوري از پشت بام خانه‌هاست. اين همه در سطح تهران و شهرهاي ديگر بارندگي مي‌شود، مي‌ريزد روي آسفالت و سنگ فرش، استفاده نمي‌کنيم، آب پاک باران، فاضلاب مي‌شود. در کشورهاي ديگر آب باران را جمع‌آوري مي‌کنند از پشت بام خانه‌ها. مي‌گويند هر خانواده اي بايد مشکل خودش را خودش حل کند. در همدان که سالي 300 ميليمتر بارندگي دارد مي‌توانند اين کار را بکنند. هر يک ميليمتر بارندگي مي‌شود يک ليتر آب در مترمربع. يک خانه با 200 متر مربع مساحت در همدان در سال 60 هزار ليتر آب ذخيره مي‌کند، يعني 60 مترمکعب آب. مخزن کوچکي هم مي‌خواهد؛ يعني مخزني با ابعاد 4 متر در 5 متر در 3 متر نياز دارد. در همان پشت‌بام فقيرانه 200 مترمربعي در همدان، مي‌تواند اينقدر آب ذخيره کند و آب سال را داشته باشد. ‌سومين راه شيرين کردن آب شور است.

اما اين طرح شکست نخورده است؟

در گرمسار، قم و سمنان آب شور است، بايد استفاده کنند. بايد بخورند. کارخانه و دستگاه آب شيرين کن بگذارند و استفاده کنند. نه اينکه از کوه‌هاي غرب کشور برايشان آب بياورند. البته نه اينکه آب دريا را بياورند در کوير و شيرين کنند. آب دريا را شيرين کنند و در لوله بياورند براي قم و گرمسار و سمنان، مردم را بد عادت مي‌کنند، چون فکر مي‌کنند آب دارند و بي اندازه مصرف مي‌کنند. اوضاع آب آنقدر بد مي‌شود که در آينده به جاي تانکر نفت و بنزين، تانکر آب بين شهرها حرکت مي‌کند. راه چهارم هم جذب رطوبت هواست. در بندرعباس و چابهار مي‌توانند از رطوبت هوا براي تامين آب کشاورزي استفاده کنند.

در چابهار، تابستان رطوبت هوا بالاست. رطوبت صد در صد است. کار خيلي ساده اي است؛ يک صفحه فلزي به طور عمودي مي‌گذارند، رطوبت را جذب مي‌کند و بعد هم روانه مخزن زيرش مي‌شود. ضمن اينکه بايد کشاورزي منطقه اي داشته باشند. هندوانه را در قم نکارند. موز را در شمال نکارند. ضمن اينکه کشاورز نمونه کشاورزي است که با کمترين آب، بيشترين و بهترين محصول را داشته باشد. به اين مي‌گويند. آب مجازي. گندم‌کاران ما نبايد چغندر بکارند.



Translate by Google: English | Français | Deutsch | Español
به اشتراک بگذارید: