![]()
- این زن شجاع ایرانی خدای رنگینکمان را در دامان خود پرورانده است+فیلم
- روز جهانی کارگر در ایرانِ مصیبت زده؛ از معدن تا بندر، محل قتل کارگر - خطاب به پرزیدنت ترامپ؛ پیامتان به مردم ایران ۶سال پیش یادتان هست؟! - ترامپ در موضوع ایران به کدام مقامات دولت خود گوش میدهد؟ - شاخه زیتون ترامپ در سایه تهدید نظامی؛ اینهمه تهدید برای چیست؟! - تحلیل؛ گفتگو با آمریکا: چرا عراقچی این هفته سراسیمه به مسکو میرود؟ - منبع داخلی: چرا ترامپ نمیتواند خواستههای جمهوری اسلامی را بپذیرد؟ - چرا "عزیزم" اد شیرن مهم است؟ بازخوانی یک واژه در بستر جهانی+فیلم - از رقص نوروز تا تجمع قومگرایانه؛ ریشه تنشهای ارومیه کجاست؟ - ایران ۱۴۰۴؛ منبع داخلی: تولد بحرانی از بحرانی دیگر؛ هشدار پزشکیان
- آتشبس ترامپ با حوثیها در هالهای از ابهام است؛ شاید فقط تا یکشنبه
- خبر مهمی که بزودی ترامپ اعلام خواهد کرد خبر خوبی برای خامنهای نیست - دیپلمات سابق رژیم: تمامی مسیرهای آشتی احتمالی در حال بسته شدن هستند - مذاکرات؛ اظهارات فرستاده ترامپ درباره غنیسازی و هشدار به خامنهای - احتمال گسترش تنشهای نظامی میان هند و پاکستان؛ تاریخچه خصومت - پژوهشگر زندانی در اوین دچار حملهٔ قلبی شده و جانش در خطر فوری است
- پژوهشگر زندانی در اوین دچار حملهٔ قلبی شده و جانش در خطر فوری است
- خامنهای جنایت پیشه ظرف یکماه دستکم ۱۱۰ نفر را اعدام کرد - جوان نخبه ایرانی را با اعتراف اجباری به اتهام جاسوسی اعدام کردند+فیلم - زاهدان؛ ششمین اعدام یک زندانی سیاسی و عقیدتی بلوچ در دو هفته اخیر - خشم و انزجار از اعدام جنایتکارانه کولبر محروم پدر سه فرزند
- مذاکرات؛ اظهارات فرستاده ترامپ درباره غنیسازی و هشدار به خامنهای
- دیپلمات سابق رژیم: تمامی مسیرهای آشتی احتمالی در حال بسته شدن هستند - آتشبس ترامپ با حوثیها در هالهای از ابهام است؛ شاید فقط تا یکشنبه - خبر مهمی که بزودی ترامپ اعلام خواهد کرد خبر خوبی برای خامنهای نیست - جزئیات تازه در باره عملیات تروریستی سپاه در انگلیس که لو رفت
- رکورد طولانی ترین مکالمه تلفنی جهان واقعا باورکردنی نیست
- قتل فجیج مجری زن شبکه شیطانی متعلق به سپاه پاسداران در منزلش - جنگ هند و پاکستان؛ مسیر پروازهای جهانی طولانیتر شد - بیل گیتس: هوش مصنوعی کلید پیشرفت در حوزه سلامت و آموزش است - رمزگشایی از معمای ۲۰۰ ساله جبر؛ دانشمندان معادلات را حل کردند
- اینهم شب یلدای قسطی در حاکمیت سیاه ملایان؛ پایان شب سیه سیپد است
- فیلم؛ خواننده اپرا که مجذوب موسیقی محلی ایران بود: ویدئو را ببینید - نسخه بدون سانسور فیلمی که کارگردانان آن به اشاعه فساد متهم شدند - سرود "ای ایران ای مرز پر گهر" ۸۰ ساله شد؛ ویدئو با صدای بنان - نوبل ادبیات؛ نثر شاعرانهاش که شکنندگی زندگی انسان را آشکار میکند
- برادر بانوی ورزشکاری که حجاب را برداشت: بالهای خواهرم را چیدند!
- کاریکاتور اسرائیلی؛ حزبالله در بخش مراقبتهای ویژه بستری شده است - کاریکاتور؛ هر موقع این عصا را دست آقا دیدید یعنی بدجوری ترسیده - کاریکاتور فعال ضد اسرائیلی: گنبد آهنین عربی برای حمایت از اسرائیل - کاریکاتور انتخاباتی؛ در جمهوری اسلامی جایی برای انتخاب نیست ایرانپرسنیوز به هیچ گروه سیاسی وابسته نیست و از هیچ کجا حمایت مالی دریافت نمیکند. ![]() ![]() یکشنبه، 12 مرداد ماه 1393 = 03-08 2014خط فقر در تهران: بیش از 2 میلیون تومانروزنامه شرق: فقر و نابرابری دو وزنه سنگینی هستند که وضعیت وخیم اقتصادی در کشورها را نشان میدهند. در چند سال اخیر صحبتهایی درباره فقیرترشدن مردم ایران و ریزش طبقه متوسط رو به پایین به زیر خط فقر به گوش میرسد؛ سخنان نگرانکنندهای که ما را بر آن داشت برای بررسی این مساله به سراغ دکتر حسین راغفر که درباره مساله فقر مطالعات گستردهای را انجام داده است، برویم. راغفر بر این عقیده است فقر و نابرابری در ایران به حدی افزایش یافته که منجر به شکلگیری مادون طبقه (under class) در مناطق برخوردار شده است و در این زمینه به دولت هشدار میدهد که به این مساله توجه بیشتری داشته باشد. از سویی این اقتصاددان، نبود آمار قابل اتکا از سوی منابع رسمی را یکی از معضلاتی میداند که مسوولان را به گمراهی برده و به نادیدهشدن وضعیت واقعی فقر و نابرابری در کشور منجر شده است. راغفر میگوید: «من مطمئنم بسیاری از افراد داخل کابینه، هیچ تصویر روشن یا حتی مبهمی از وضعیت فقر و نابرابری در کشور ندارند چون اگر این تصویر وجود داشت باید حداقل در سیاستهای آنها منعکس میشد.» از سویی این کارشناس اقتصادی با اشاره به رفتارهای اقتصادی دولتهای نهم و دهم برای فراهمآوردن زمینهها برای تحریمهای آمریکا با تخریب ظرفیتهای تولید در داخل و وابستهشدن اقتصاد ایران به خارج میگوید: «من فکر نمیکنم این عملکرد ناآگاهانه بوده باشد بلکه در انجام آن کاملا تعمدی در کار بوده است و به عقیده من باید مقامات مربوطه بررسیهایی را در این زمینه صورت دهند و علت آن را دریابند. شواهد دیگری نیز وجود دارد که نشان میدهد تلاشی برای تخریب اقتصاد ملی و زمینهسازی برای فروپاشیهای سیاسی در کشور وجود داشته است.» گفتوگوی «شرق» را با این اقتصاددان در ادامه میخوانید: آقای دکتر! برای آغاز بحث، لطفا خط فقر را تعریف کنید. خط فقر به چه معناست و فقیر کیست؟ خط فقر در ایران چقدر است؟ اما با وجودی که چنین طرحی به تصویب رسیده، اما اشکالات زیادی به آن وارد است. برای اینکه تفاوت بسیار فاحشی در سطح زندگی کشورها وجود دارد و با توجه به تنوع آب و هوایی و جغرافیایی آنها که روی کیفیت فرهنگها نیز تاثیرگذار است، تعیین خط فقر برای همه اینها ممکن نیست. به همین دلیل مقایسههای بینکشوری خیلی محاسبه دقیقی نیست و همیشه با اما و اگرهایی روبهروست. یکی از پیشنهادهایی که در آن نشست مطرح شد، این بود که بیاییم و بر اساس قدرت خرید «یکدلار در روز» خط فقر سرانه یک فرد را در نظر بگیریم. یک گروه از فعالان اجتماعی که در رابطه با مساله فقر و نابرابریهای بینالمللی تلاشهایی را برای مقابله با نابرابریهای فاحش و فقر کمرشکن در مناطق محروم جهان دنبال میکردند و در آن طیف وسیعی از هنرمندان و فعالان اجتماعی و تشکلهای غیردولتی حضور داشتند، مبنای یکدلار را مطرح کردند. آنها بر این عقیده بودند درصدی از هزینههای نظامی در دنیا میتواند فقر را در جهان ریشهکن کند. طبق محاسبات تقریبیای که داشتند، چیزی حدود یکمیلیاردو200میلیون نفر از جمعیت جهان حتی روزی یکدلار درآمد را نیز نداشتند. در حالی که اگر درصد ناچیزی از هزینههای نظامی کشورهای بزرگ برای کمک به این گروه از جمعیت جهان اختصاص مییافت در سراسر جهان توزیع میکردند، میتوانستند افرادی که زیر یکدلار درآمد دارند را به یکدلار درآمد روزانه برسانند. بنابراین این یکدلار مبنای سیاسی و مقایسهای داشت و مبنای علمی نداشت و در واقع نوعی اخطار به کشورهای بزرگ دنیا بود که شما یک مسوولیت اخلاقی در قبال فقر در جهان دارید و چون منابع اولیه خود را از کشورهای جنوب به دست میآورید، نوعی تعهد هم نسبت به مردم این مناطق دارید. سپس این سوال به وجود آمد که دلار در چه سالی مطرح است؟ بر این اساس قدرت خرید یک دلار آمریکا در سال 1990 در نظر گرفته شد. این میزان سالبهسال تعدیل و بهروز شد. حال مرکز آمار نیز بر مبنای همان یکدلار خط فقر را محاسبه کرده و میزانی نیز برای آن به دست آورده است مثلا اگر روزانه کسی کمتر از یکدلار سال 1990 که ظاهرا بر مبنای محاسبه مرکز آمار امروز معادل 2/5دلار است، درآمد داشته باشد، فقیر محسوب میشود. در واقع خط فقر در این آمار ماهیتی سیاسی داشته و مبنای علمی ندارد زیرا در علم اقتصاد، پایه و اساس تعیین خط فقر بر مبنای شاخصهای رفاهی تعیین میشود که با توجه به تفاوتهای جغرافیایی و فرهنگی و نیز سطح زندگی و نیز سبک زندگی در کشورهای مختلف نمیتوان تعیین خط فقر را به یک خط فقر مشترک یکدلار در روز تقلیل داد. در علم اقتصاد، خط فقر چگونه محاسبه میشود؟ برای تعیین این دوهزارو80کیلوکالری متخصصان تغذیه تعیین میکنند که این میزان از چه ترکیبهایی باید تامین شود. به نحوی که هم تغذیه شکمی تامین شده باشد و گرسنگی مرتفع شود و هم تغذیه سلولی از طریق تامین ریزمغذیهای مورد نیاز بدن برای رشد ذهنی و فکری و ویتامینها تامین شود. در ایران انستیتو تغذیه فهرستی از کالاهای موردنیاز به این منظور را تهیه کرده که در واقع برای افراد بزرگسال میانگین کشوری است. این میزان در عرف جهانی برای تعیین خط فقر مطلق دوهزارکیلوکالری تعیین شده و اگر میزان آن کمتر از این رقم باشد، فرد دچار فقر تغذیه میشود. سپس ارزش پولی این دوهزارکیلوکالری مورد محاسبه قرار میگیرد و سپس نسبت هزینههای غذا به کل مخارج خانوار محاسبه میشود که نشان میدهد اگر غذا به عنوان مثال یکسوم مخارج کل خانوار را تشکیل میدهد میزان به دستآمده را باید در سه ضرب کنیم. به این روش تعیین خط فقر روش کالری گفته میشود. این میزان در ایران از سال63 برای خانوارهای یکنفره تا بالای 13نفره محاسبه شده است. البته هزینه خانوارها با افزایش تعدادشان لزوما به همان میزان افزایش نمییابد به عنوان مثال در یک خانواده دونفره هزینهها حتما دوبرابر یک خانوار یکنفره نیست بلکه دونوع صرفهجویی نیز اتفاق میافتد که به آنها صرفهجویی در مقیاس و صرفهجویی در ترکیب خانوار گفته میشود. محاسبات نشان میدهد هزینهها برای یک خانواده با دو بزرگسال معادل 7/1 یک بزرگسال است که این تفاوت در نتیجه صرفهجویی در مقیاس یا بعد خانوار حاصل شده است. آن چیزی که معمولا به عنوان خط فقر اعلام میشود، خانوارهایی هستند که از لحاظ بعد یا تعداد اعضا بیشترین فراوانی را در توزیعها دارند و آن، خانوارهای بین 6/4 جمعیت به بالا هستند. در این میان البته کاستیهای آماری نیز داریم زیرا دادههایی که مرکز آمار منتشر میکند در سطح شهری و روستایی کشور معنادار هستند اما در سطح استانها و شهرهای خاص خیلی معنی نمیدهند. با وجود این برای استانها و نقاط شهری و روستاها خط فقر را محاسبه کردیم. برای شهر تهران که جمعیت قابل توجهی از کشور را دربر میگیرد، برای خانواده پنجنفره آماری که وجود دارد آمار سال 1391 است، در حالی که در سال 1393 بر حسب سبد تورم خانوارها این خط فقر را تعدیل میکنیم که احتمالا خط فقر چقدر میتواند باشد اما مادامی که آمارهای تهران اعلام نشده باشد، نمیتوان درصد خانوادههای فقیر را محاسبه کرد اما میتوانیم حدودا بگوییم خط فقر چقدر است. بر همین اساس در سطح کشوری برای مناطق مختلف این رقم به کل کشور حدود یکمیلیونو500هزارتومان محاسبه میشود. به این معنا که اگر تمام درآمدهای خود را صرف غذا میکردند باز هم حداقل سبد غذایی آنها تامین نمیشد و این در حالی است که این مبلغ را خرج همه نیازها اعم از مسکن، سلامت، آموزش، حملونقل، ارتباطات و... میکنند. متاسفانه محاسبات ما نشان میدهد 10درصد جمعیت کشور زیر خط فقر شدید به سر میبرند و این رقم بزرگی است. به این خط فقر خط فقر گرسنگی نیز میگویند. این میزان به این معناست که بسیاری از افراد با تغذیه ناکافی و گرسنگی در ایران مواجهند. آمارهایی که مراکز بهداشتی کشور هم محاسبه میکنند آمار ما را تایید میکند. همین نرخ برای مناطق روستایی بالای 14درصد است و برای مناطق شهری حدود هفتدرصد و میانگین آن 10درصدی است که بیان شد و این خود توجیهی است برای اینکه چرا افراد از مناطق محرومتر به مناطق برخوردارتر مهاجرت میکنند. این مهاجرتها خود منشأ بسیاری از نابسامانیهای دیگر هستند که از آنها به عنوان تلههای فقر نام میبریم که موجب مهاجرتهای گسترده میشود. این افراد اسکان غیررسمی یا مناطق غیررسمی را به خصوص در مناطق برخوردار شهری تشکیل میدهند. اتفاقی که میافتد این است که این افراد در حاشیه کلانشهرها یا در درون آنها، مناطق محرومی را که مناطق اسکان غیررسمی نامیده میشود، تشکیل میدهند. حضور در این مناطق یا حتی در همسایگی این مناطق میتواند یک تلهفقر باشد. به این معنا که افراد وقتی در درون آنها بهسر میبرند بهسادگی نمیتوانند از آن خارج شوند و نیازمند مساعدتهای بیرونی هستند. از ویژگیهای این مناطق میتوان به فقدان زیرساختهای یک زندگی مدنی، از جمله فقدان زیرساختهای مناسب آموزشوپرورش، مدرسه کافی و مناسب یا حتی فرهنگ مدنی مسلط اشاره کرد. در این مناطق دسترسی به خدمات سلامت نیز ضعیف است. از سویی رشد جرایم در این مناطق بسیار بالاست بنابراین افراد در بستر جرم قرار میگیرند و این خود رواجدهنده روابطی است که به تولید فقر کمک میکند و فقر را بازتولید میکند. فرزندان خانوادههایی که در این مناطق زندگی میکنند به سختیمیتوانند از این تلهفقر خارج شوند. آیا میتوان از افرادی که در اسکان غیررسمی حضور دارند، به عنوان یک طبقه یاد کرد؟ این افراد از خیلی از زیرساختهای مدنی و شهری محروم هستند. خدمات شهرداری در این مناطق ارایه نمیشود یا بسیار محدود است زیرا این افراد پولی ندارند که به شهرداری بپردازند. جوانان آنها نیز درگیر مناسبات ناسالم درون خود هستند که این مساله به نوبه خود به رشد فحشا و جرایم میانجامد تا پیش از انقلاب، فرهنگ مهاجرنشین فرهنگ شهرنشینی را میپذیرفت و با هنجارهای شهرنشینی همسو میشد. اما در حال حاضر دهها منطقه حاشیهنشینی یا اسکان غیررسمی داریم که شهرکهای کوچک و جداجدا از شهر هستند. این مناطق اصلیترین مناطق رشد جرایم و صادرات جرم به درون شهرها هستند. طبق آخرین آمار در مورد مشهد، جمعیت این شهر قبل از انقلاب 800هزارنفر بود اما در حال حاضر فقط 800هزارنفر از افراد مهاجر با اسکان غیررسمی در مناطق مختلف شهر زندگی میکنند و تامین نیازهای این افراد بسیار جدی است. ضمن اینکه این افراد یکسری نیازهای اساسی مانند آب، برق، گاز و... دارند و عدم دسترسی به این حداقلها میتواند عاملی برای اعتراضات شهری باشد و این مسالهای است که بارها در کشور ما اتفاق افتاده است. با وجود تذکراتی که داده شده اما این مساله به اندازه کافی مورد توجه واقع نشده و کماکان شاهد رشد بیرویه اسکان غیررسمی در کلانشهرها هستیم. البته شاید نیات دیگری نیز در آن وجود دارد. اگر دقت کنید در بسیاری از این مناطق غیررسمی که فقیر نیز هستند، بیشترین تعداد صفحات دریافت برنامههای ماهوارهها را مشاهده میکنیم. به این معنا که این افراد بیشتر از سایرین به فرهنگ ماهوارهای آلوده شدهاند و علت آن نبود تفریح دیگر برای جایگزینی با این فرهنگ است. در بین آنها افرادی هستند که مشاغل غیررسمی دارند. مشاغلی که مرتبط با جرایم و مشاغل زیرزمینی هستند. بارها شاهد بودیم که در این مناطق نیروی انتظامی از میزان بالایی از فروش مواد مخدر حکایت کرده و از این مناطق به عنوان مناطق جرمخیز یاد شده است. این جرم مختص به این منطقه نیست. این جرایم کمتر در خود مناطق اسکان غیررسمی صورت میگیرند و بیشتر به مناطق برخوردارتر منتقل میشود؛ اقداماتی همچون زورگیری، سرقت، تجاوز و مواد مخدر. اینها محصول فقری است که در مناطق شهری شکل گرفته که ریشه اصلی آن فقر روستایی است. به سبب اینکه به مناطق محروم توجهی نکردهایم مهاجرتهای گستردهای شکل گرفتهاند و این مساله بسترهای لازم را برای رشد جرایم در شهرهای برخوردار فراهم کرده است. به این خاطر است که تاکید میکنم حل فقر شهری بدون حل فقر روستایی امکانپذیر نیست. با این اوصاف در حال حاضر چه باید کرد؟ اما در دولتهای نهم و دهم که 56درصد از کل درآمدهای ارزی کشور از 1338 تا پایان 1391 در دوره هشتساله این دو دولت اتفاق افتاد، باوجود این درآمدهای بزرگ که انتظار میرفت در روند تاریخی گذشته یک رونق نسبی را شاهد باشیم، نهتنها رونق نمیگرفت بلکه رکود بسیار شدیدی را شاهدیم و در ادامه آن رشد فقر و نابرابری را نیز میبینیم و این مساله را حتی دادههایی که با عنوان آمارهای منتشره از سوی منابع رسمی اعلام شدهاند و اعتبار کیفی کافی نیز ندارند هم تایید میکنند. از سال 1388 به بعد نیز به دلیل سیاسیترشدن آمارها نابرابریها در کشور کمتر شده است اما این رقم اصلا قابل پذیرش نیست و شواهد نظری و متعددی برای آن وجود دارد که کاهش نابرابریها را رد میکند. با توجه به بررسیهایی که انجام دادهایم، فقر افزایش پیدا کرده که این مساله خود معنای خاصی دارد. روند کلی فقر و نابرابری از سال 63 که آمارهای آن موجود است تا سال 84 روندی کاهشی است. اما از سال 84 تا پایان 91 فقر و نابرابری افزایش یافته است. دولت نهم و دهم برای نشاندادن وضعیت توزیع درآمد بر تغییرات ضریب جینی تاکید داشت که نابرابری را منعکس میکند. اما این ضریب به تنهایی نشان نمیدهد چه تحولاتی در حوزه توزیع درآمد پدید آمده است، عمدتا تاکید بر ضریب جینی داشت که انعکاسی از نابرابری درآمدی است اما به تنهایی نمیتواند نشان دهد که آیا نابرابری کم شده یا ویژگیهای دیگری نیز اتفاق افتاده است. وقتی در کنار شاخصها ضریب شاخصهای فقر را نیز قرار میدهیم، مشخص میشود این طبقه متوسط بود که فقیر شده و تجمع بزرگی از جمعیت طبقه متوسط به طرف پایین آمدهاند و فقیرشدن آنها موجب شده است جمعیت بالایی در طبقات متوسط به طبقات پایین سقوط کنند گواینکه درآمدهای گروههای بالا با توجه به کاستیهای آماری افزایش یافته است، ولی در مجموع به دلیل فراوانی بزرگی که در گروههای متوسط پایین و پاییندرآمدی داریم، میتوانیم توضیح دهیم که چرا نابرابری افزایش داشته است. اما با توجه به توضیحاتی که گفتم هنوز عوامل دیگری وجود دارند که نشان میدهند این آمارها و دادهها منعکسکننده واقعیتهای توزیع درآمد در کشور نیستند. چطور ممکن است ما رشد اقتصادی منفی5/8 درصد را در سال 1391 و منهای2/5 را در سال 1392 تجربه کرده باشیم و هنوز از بهبود وضعیت توزیع درآمد در کشور سخن بگوییم. بنابراین نمیشود که ما هم فقیرشدن مردم به حالت کلی را داشته باشیم و همزمان هم از نابرابری کمتر حرف بزنیم. این امکانپذیر نیست. ضمن آنکه تورمی که در این سالها داشتیم بینظیر بوده است. تورم 35درصدی طی این سالها خود یکی از اصلیترین عوامل افزایش نابرابری است که این مساله هم تایید نظری و هم پشتیبانی عملی دارد. این روند بهطور عملی و نظری نشان میدهد افرادی که برخوردار هستند و درآمدهای بالایی دارند، ارزش داراییهایشان با تورم تعدیل میشود و از آنهایی که دارایی ندارند فاصله بیشتری پیدا میکنند. به عنوان مثال وقتی نرخ ارز به یکباره سهبرابر میشود قیمت خودرو نیز به همین نسبت افزایش پیدا میکند. کسی که برای خرید پراید یکمیلیونتومان کم داشت تا پراید هشتمیلیونی را خریداری کند به یکباره پراید 18میلیون میشود و حالا 11میلیون کسری دارد در حالی که ارزش خودرو 50میلیونتومانی به 150میلیونتومان افزایش یافت. حال وقتی گروه عظیمی از افراد جامعه در دسته پایین قرار دارند، این تورم سبب میشود به طور خیلی منطقی نابرابری افزایش پیدا کند. تورم به تنهایی نابرابری را افزایش میدهد و به ضرر افرادی است که در پایین جامعه قرار دارند و فاقد دارایی هستند. در کنار رشد منفی اقتصادی، اگر اختلاسهای بزرگی که در کشور اتفاق افتاده را نیز به این تصویر بیفزاییم، از علت نابرابریهای کریه در جامعه پرده برداشته میشود. از سویی کماکان رشد بیکاری را نیز شاهدیم که خود بیکاری یکی از شاخصههای اصلی فقر در جامعه است. با وجود این عوامل، وقتی ادعا میشود که نابرابری کاهش یافته است به هیچوجه پذیرفتنی نیست مگر اینکه جمعیت قابل توجهی از طبقه متوسط ثروتمندتر شده باشند که بر اساس آمارها، نابرابری کاهش یافته است. این مساله تنها میتواند گویای این مساله باشد که طبقه متوسط به پایین ریزش کرده است. اما به عقیده من این دلیل کافی نیست و در دادههای آماری نیز شک و تردیدهای جدی وجود دارد. به عقیده من هر دولتی باید یک نظام اطلاعاتی و دادههای پردازششده قابل اتکا داشته باشد که بشود بر اساس آن روندها را پیشبینی کرد. آیا آمارهای فقر و نابرابری در کشور محرمانه است که اعلام میزان واقعی آن اتفاق نیفتاده است؟ خیلی از کارخانهها و واحدهای تولیدی تعطیل شد. این افراد کجا میروند؟ درصد قلیلی از این افراد ممکن است از کشور مهاجرت کنند، اما باقی یا وارد مشاغل غیررسمی اما قانونی میشوند مانند دستفروشی و مسافرکشی، اما عدهای نیز وارد کارهای غیرقانونی میشوند. رابطه تنگاتنگی بین فقر و نابرابری و اخلاق وجود دارد. وقتی کسی احساس کند کسی در جامعه به فکر او نیست، او چرا باید به فکر باقی جامعه باشد؟ بنابراین به توزیع مواد مخدر، تولید کالاهای قاچاق و... روی میآورد. به عقیده من ریشه فقر در نابرابری است. در واقع ریشه تمام مفاسد در نابرابریهاست؛ نابرابری در دسترسی به امکانات عمومی، نابرابریهای جنسیتی و... . افرادی در جامعه وجود دارند که برخوردارترند و علت آن به سبب رابطه سیاسی آنها و اتصال به منابع قدرت است. این افراد از امتیازهایی برخوردارند که افراد دیگر برخوردار نیستند. عملا این نابرابریها در سهحوزه درآمد و ثروت، قدرت و منزلت دیده میشود. برخی افرادی که در هرم مدیریت قرار میگیرند صلاحیت کسب این موقعیتها را ندارند و به واسطه رابطههای سهگانهای که مطرح شد به این فرصتها دست یافتهاند. نابرابریهای دسترسی به شغل، خود یکی از دلایل فرار مغزها به نحو بیسابقهای در تاریخ کشورها برشمرده میشود. این موارد منجر به گسترش فقر شده و پس از آن فقر منجر به رشد فساد و انواع مختلف جرایم اجتماعی میشود. در واقع دور تسلسل نابرابری و فقر، فساد و جرایم اجتماعی، تلههای فقر و نابرابری بعدی را شکل میدهند و سبب میشوند که فقر و نابرابری در بین گروههای مختلف جامعه بازتولید شود. اگر بخواهید خط فقر را در دولتهای مختلف طبقهبندی کنید، روند خط فقر در هر دوره به چه نحو بوده است؟ البته علل دیگری نیز دارد که یکی از آنها جنگ در این دوره است و وجود فضای همدلی و همبستگی اجتماعی در جامعه که تظاهر به مصرفگرایی را کاهش میدهد. ضمن اینکه شاخصهای دسترسی به خدمات سلامت در این دوره بالاست، زیرا خدمات بیمارستانی و درمانی در این دوره رایگان بود و بعد از جنگ است که آزادسازی قیمتها اتفاق میافتد. در این زمان باوجود نابسامانیهایی که وجود دارد، ما شاهد یک نوع همبستگی اجتماعی و امنیت بالاتر اجتماعی هستیم. پس از جنگ، با افزایش درآمدهای نفتی و استقراض ایران از بانک جهانی و نهادهای بینالمللی، نوساناتی در فقر و نابرابری را شاهدیم اما در کل روند نزولی است. این روند در دوره بعدی یعنی دوره اصلاحات ادامه مییابد و شاهد کاهش شاخصهای فقر و نابرابری با سرعت اندکی بیشتر هستیم. اما متاسفانه از سال 84 با ورود دولت نهم، ما شاهد رشد این شاخصها هستیم. شاخص فلاکت در ایران بر اساس بررسیهای نشریه اکونومیست، 44درصد شده است. یعنی ایران در رتبه سوم جهانی و اول منطقهای قرار دارد. بر اساس بررسیهایی که در داخل کشور صورت گرفته این شاخص به 50/5درصد نیز رسیده است. حال اگر بخواهیم مقایسهای داشته باشیم، از نظر جهانی وضع تا این میزان نامناسب است؟ بنابراین خیلی از این آمارها دستکاریشده است. آنچه در ایران وجود دارد وجود نرخ بالای بیکاری و تورم در اقتصاد کشور است که عملا رکود تورمی را در کشور تعریف میکند. اینها مصایب به ارثرسیدهای است که میتوانست تصویر کاملا وارونهای را برای آن داشته باشیم. در هشت سال گذشته ما میتوانستیم الگوی رشد اقتصادی در دنیا باشیم، اگر منابعی که وارد اقتصاد ایران شده بود در داخل ایران سرمایهگذاری میشد. متاسفانه تنها 115میلیارددلار از این منابع به ترکیه رفت که در اینجا به عنوان رسوایی مالی در ترکیه از آن یاد شد! در حالی که این منابع از ایران به آنجا رفته بود. 22میلیارددلار دیگر نیز از اواسط سال 90 تا پایان سال 91 به اسم تنظیم بازار ارز به کشورهای دوبی و ترکیه و... برای فروش ارز رفت. این ارقام، بسیار تکاندهنده هستند. در کنار آن ارقام نجومی فساد اقتصادی که در کشور وجود دارد و بسیاری از آنها هنوز طرح نشدهاند نیز وجود دارد. اینها همه نشان میدهد اقتصاد بیمار ما تا چه حد ناکارآمد است. در حالی که اگر این منابع در ایران سرمایهگذاری شده بود نهتنها کسی به این فکر نمیکرد که ایران را تحریم کند برای اینکه تحریمها قطعا جواب نمیداد کمااینکه ما 35سال است که تحریم هستیم اما فقط در سهسال اخیر است که برای تحریمها یک ائتلاف جهانی علیه ایران شکل گرفت. علت آن نیز این مساله است که دولتهای نهم و دهم زمینهها را برای تحریم آمریکا با تخریب ظرفیتهای تولید در داخل و وابستهشدن اقتصاد ایران به خارج تسهیل کرد. من فکر نمیکنم این عملکرد ناآگاهانه بوده باشد بلکه در انجام آن احتمالا تعمدی در کار بوده است و به عقیده من باید مقامات مربوطه بررسیهایی را در این زمینه صورت دهند و علت آن را دریابند. شواهد دیگری نیز وجود دارد که نشان میدهد تلاشی برای تخریب اقتصاد ملی وجود داشته است. |