به ایران پرس نیوز بپیوندید

آدرس پست الکترونيک [email protected]

ایران‌پرس‌نیوز به هیچ گروه سیاسی وابسته نیست و از هیچ کجا حمایت مالی دریافت نمی‌کند.







خلاصه انگلیسی این خبر را می توانید در زیر ببینید

شنبه، 26 مهر ماه 1393 = 18-10 2014

گریه وزیر کار در اختتامیه یک برنامه هنری

علی ربیعی، وزیر کار و رفاه امور اجتماعی پنجشنبه ۲۴مهر به فرهنگسرای نیاوران رفت تا در مراسم اختتامیه جشنواره تئاتر خیابانی بهزیستی شرکت کند.در این مراسم که با اجرای علیرضا خمسه همراه بود از یک دهه تلاش قطب‌الدین صادقی برای تئاتر بهزیستی تقدیر شد. او نیز گفت که ۱۳ سال تلاش برای خانواده بهزیستی بهترین زمان عمرش بوده است.

به گزارش خبرآنلاین، اما علی ربیعی، وزیر کار در این مراسم گفت که هنرمند بودن کار سختی است: «هنرمندان افرادی خلاق، هوشمند، متفکر و دارای ظرفیت‌های متمایز از دیگران تلقی می‌شوند. وقتی معلولی هنرمند می‌شود جامعه بیشتر به توانمندی معلولان ایمان می‌آورد.

او از این که جشنواره تئاتر خیابانی برای بازنمایی مسائل سازمان بهزیستی به کار گرفته شده ابراز خوشحالی کرد و افزود: « ما به شدت نیازمند ان هستیم که با رویکردی انسانی، به مسالی همچون کودکان کار، معلولیت، زنان سرپرست خانوار و... بپردازیم.»

وزیرکار، رفاه و امور اجتماعی تاکید کرد: «این جشنواره با نگاهی عام تر و گسترده تر نسبت به افراد تحت حمایت این سازمان، کوشیده تا ابزار هنر در خدمت بازنمایی مسائل مختلفی قرار دهد که هریک به نحوی جامعه را تحت تاثیر قرار می دهند و اتفاقا پیدایش آنها تا حد زیادی معلو خود جامعه است و راه حل آنها نیز باید با تلاش جمعی و گفت گو کردن درباره آنها پیداکرد.»

ربیعی تئاتر خیابانی را نوعی گفت وگوی اجتماعی دانست و افزود: «تئاتر خیابانی نوعی گفت وگوی اجتماعی در قالب هنر درباره مساله آسیب پذیری است. جامعه ما امروز به شدت به گفت وگو نیاز دارد. درواقع در جامعه ای که عمده مسائل سیاسی می شوند و موضوع منازعه سیاسی قرار می گیرند گفت وگو در قالب‌های مختلف درباره مسائل اجتماعی اقدام بسیار مهمی است.»

وزیر کار، رفاه و امور اجتماعی در پایان ابراز ارادت کرد به همه بازیگران تئاتر زندگی و گفت: «از خدا می خواهم به امثال من که در لحظاتی از تاریخ امکان کار پیدا می کنیم کمک کند تا در خدمت آنها باشیم.»

ربیعی درحالی که اشک در چشم داشت و بغض کرده بود، گفت: «می خواهم ارادت خود را ابراز کنم، به پدری کارگر که هر روز با تنی رنجور و خسته و سفره‌ای ناچیز صورت خود را با سیلی سرخ می کند، به زنی بی سرپرست که به من گفت چگونه از گرگ‌های جامعه خود را در امان نگه داشته است، به معلولی که می‌خواهد روی پای خود بایستد و کودکی که کودکی نمی کند و در کوره پزخانه کار می کند فقط به این خاطر که پدرش دیگر توان کار کردن ندارد.»

وی افزود: «من که خود از کارگری ساختمان تا جنگ و دانشگاه و وزارت آمده‌ام، از خدا می خواهم به همه ما کمک کند تا اندازه ای از آلام این افراد بکاهیم.»



masoud October 18, 2014 06:52 PM

این آقا خوبه دو باره تعریف کنه کسانی را که در سالهای اول نکبت خمینی چطور فرزندان ایران را به علت نداشتن دستبند در تابوت گذاشته تا از اردبیل به تهران منتقل کنه وقتی رسیدن تهران همه کشته شدن حال اشک تمساح میریزن بهتر بود میفرمودن من از کشتار بهترین جوانان شروح کردم آقا چندین سال معاون وزارت بد نام اطلاعات بودن شرم بر شما که راست راست راه میرین و دروغ میگین به امید آنروز که به پای میز محاکمه کشیده بشین شاگردان دجال بزرگ حالا پزاصلاحات میگرن مثل حسن کلید ساز

گزارش یا اعتراض به این نظر


Translate by Google: English | Français | Deutsch | Español
به اشتراک بگذارید: