تهران: بازار سرمايه در حال سقوط است
روزنامه اعتماد: واقعيت اين است كه بعد از رونق نسبي بازار در هفتههاي اول سال، عواملي چون رفتار حقوقيها، بياعتمادي به آينده كوتاه و ميانمدت، كمبود نقدينگي، عرضههاي اوليه در زمان نامناسب و همراه با حواشي و... موجب شدند تا با وجود اخبار مثبت سياسي و اقتصادي مانند كاهش نرخ سود بانكي، بازار سهام با ركود فرسايشي همراه شود. پايداري اين شرايط باعث شده تا بسياري از صنايع مهم بورسي از جمله گروههاي بانكي، خودرويي، سرمايهگذاري، پالايشي و شيميايي و... حمايتهاي معتبر ميانمدت و بلندمدت خود را از دست بدهند و شركتهاي مطرح اين گروه به كف قيمتي دور از انتظاري برسند. اين شرايط در بازارسرمايه با توجه به اينكه هيچگونه خبر بد سياسي و اقتصادي در كشور وجود ندارد بسيار جاي تامل دارد
بازار سرمايه در حال سقوط است. قصه بازار سرمايه قصه مبهمي است. اگر رفتار بازار را در 50 روز اخير مرور كنيد متوجه ميشويد كه منظور از ابهام چيست. بازاري كه از فرداي سيزدهمين روز فروردين ماه با هيجاني مثبت جوگير شد، بعد از يك هفته با بحران مواجه شد. اين بحران حدود يك ماه است كه دست از سر بورس برنداشته و اين هفته وارد فاز تازهاي شده است. اين در حالي است كه بعد از بيانيه لوزان اكثر كارشناسان سرشناس روند پيشروي بازار تا سه ماه آينده و توافق هستهاي را مثبت پيشبيني ميكردند و معتقد بودند بعد از چندين ماه قرار است ركود دست از سر بازار بردارد و رونق جايگزين آن شود. در همان هفته نخست بخشي از نقدينگي سرگردان سرمايهگذاران حقيقي راهي بازار سهام شد ولي صفهاي خريد و بازار مثبت تنها يك هفته دوام آورد و بعد از يك هفته ورق برگشت. تغيير روند منفي بازار با پخش شايعات و برخي اظهارنظر مسوولان درباره احتمال به توافق نرسيدن مذاكرات هستهاي كليد خورد.
اين در حالي بود كه مديران بورسي در بازاري كه يك دفعه با هجوم نقدينگي و تقاضا هيجانزده شده بود، اقدام به دو عرضه اوليه كردند كه به دلايل مختلفي اين عرضهها شكست خورد و تنها پيامدي كه براي بازار داشت، بلعيدن بخشي از نقدينگي تازه وارد شده به بازار بود. عرضههاي اوليهاي كه به نظر كارشناسان، هم گران قيمت خورده بودند و هم غير كارشناسانه وارد بازار شده بود. در چنين شرايطي راهحلي تكراري از طرف مديران بورسي و برخي كارشناسان مطرح شد و آن كاهش نرخ سود سپردههاي بانكي بود. اما اين راهحل هم جواب نداد و بورس تهران نيز هيچ واكنشي به كاهش دو درصدي نرخ سود سپردههاي بانكي نشان نداد تا كارشناسان اينبار اين نظريه را مطرح كنند كه دولت با برنامهاي از قبل تعيين شده به دنبال كاهش مجدد نرخ سود بانكي است.
بعد از سود سپردههاي بانكي نوبت سومين عرضه اوليه بود كه تبديل به منجي بازار شود اما پتروشيمي مبين هم نتوانست معادلات را تغيير دهد و با خرابي سيستم معاملات بورس، باطل كردن برخي معاملات «مبين»، محدودكردن حجم تقاضا و برداشتن آن، اين شائبه براي برخي اهالي بازار ايجاد شد كه سهام مذكور قرار است رانتي به برخي افراد خاص عرضه شود. اما اين مساله با تكذيب مسوولان بورس همراه كند. در همين راستا جلسهاي بين مسوولان بورس، حقوقيها و وزير اقتصاد برگزار شد. اما در حالي كه برخي نتيجه اين جلسه را مثبت گزارش دادند، از فرداي اين جلسه پتروشيمي مبين كه تنها راهحل روي ميز براي اميدوار كردن فعالان بازار سهام بود، از يك سو صف خريد ميلياردياش را از دست داد منفي شد و از سوي ديگر با صف فروش مواجه شد.
چند روز پيش همزمان با نشست رييس سازمان بورس بخشي از سهامداران مقابل تالار حافظ تجمع كردند و با صدور بيانيهاي خواستار رسيدگي به اوضاع نابسامان و بحران بازار سرمايه شدند. همچنين در روزهاي اخير برخي شايعات درباره احتمال تغيير مديريتي و بركناري رييس تازهوارد سازمان بورس در تالار حافظ پيچيده است. براساس اين شايعات وزير اقتصاد در جلسهاي كه با حضور شوراي عالي بورس برگزار شده است به فطانتفرد فرجه مشخصي داده كه بازار سهام را از بحران فعلي خارج كند. اين در حالي است كه اطلاعات غيرشفاف، قوانين غيراصولي در معاملات، انفعال حقوقيها، عرضههاي اوليه ناموفق و غيراصولي، توقف بيدليل برخي نمادها در زمان رشد يا سقوط بازار و... بيشترين حجم انتقادات فعالان حقيقي بازار سرمايه را به دنبال داشته و سبب نامهنگاري آنها با رييس كميسيون اصل 90 مجلس و تجمع اعتراضآميز همزمان با نشست خبري سخنگوي سازمان بورس شده است.
اتفاقات مذكور سبب شده است بسياري از فعالان بازار قصه اين روزهاي بازار سرمايه را مبهم ارزيابي كنند.
واقعيت اين است كه بعد از رونق نسبي بازار در هفتههاي اول سال، عواملي چون رفتار حقوقيها، بياعتمادي به آينده كوتاه و ميانمدت، كمبود نقدينگي، عرضههاي اوليه در زمان نامناسب و همراه با حواشي و... موجب شدند تا با وجود اخبار مثبت سياسي و اقتصادي مانند كاهش نرخ سود بانكي، بازار سهام با ركود فرسايشي همراه شود. پايداري اين شرايط باعث شده تا بسياري از صنايع مهم بورسي از جمله گروههاي بانكي، خودرويي، سرمايهگذاري، پالايشي و شيميايي و... حمايتهاي معتبر ميانمدت و بلندمدت خود را از دست بدهند و شركتهاي مطرح اين گروه به كف قيمتي دور از انتظاري برسند. اين شرايط در بازارسرمايه با توجه به اينكه هيچگونه خبر بد سياسي و اقتصادي در كشور وجود ندارد بسيار جاي تامل دارد.
نويد نباتي، فعال بازار سهام با اشاره به نظر تحليلگران تكنيكال درباره بحران تازهاي كه بازار سهام با عبور از كانال 65 هزار واحدي با آن مواجه شده، معتقد است: عرضه اوليه پتروشيمي مبين آن هم در بازار بسيار كم عمق كه داراي حجم معاملات روزانه ۱۰۰ ميليارد توماني نبود، به همراه حواشي بعد از عرضه اوليه كه با واكنش منفي و سلب اعتماد فعالان همراه شد، زمينهساز ريزش دور از انتظار شاخص به كانال ۶۳ هزار واحدي شده است. در اين ميان بايد از مسوولان اين سوال را پرسيد كه چه دليلي براي وجود اين شرايط بازار كه با فشار فروش همراه شده وجود دارد؟ آن هم درحالي كه هفته گذشته نرخ سود بانكي كاهش يافته اما بازار به اين خبر نيز هيچ گونه واكنشي نشان نداد. او معتقد است: در حال حاضر بازار مانند خاكريز جنگي و فروشندگان به مثابه حملهكنندگاني شدهاند كه به محض رويت يك نشانه و رشد يكي دو درصدي قيمت يا تشكيل صف خريد، اقدام به فروش ميكنند و آنقدر رگبار عرضه وارد ميكنند تا سهام حتي شركتهاي كوچك و ارزنده هم با صف فروش همراه شود. با اين همه انتظار ميرود با حمايتهاي عملي دولت و مجلس از بازار سرمايه، روند نزولي طولاني مدت و خسته كننده قيمتها و شاخص بورس قطع شود تا بازار سهام به تعادل نسبي باز گردد.
اسماعيل غلامي هم تقريبا با نباتي هم عقيده است و ميگويد: بعد از جريان تفاهمنامه لوزان، اميدواري و خوشبيني به آينده اقتصاد در جامعه به وجود آمد و با توجه به تبليغات آن دوران همه فكر ميكردند كه توافق تمام شده است. اما وقتي محتويات اين تفاهم روشن شد، معلوم شد كه هنوز اتفاقي نيفتاده است. به همين دليل خوشبيني كه در بورس به وجود آمده بود دچار اما و اگر شد و عدهاي هم در اين شرايط ابهام ترجيح دادهاند فروشنده باشند تا خريدار. اين كارشناس بازار سرمايه با تاكيد براينكه علاوه بر اين موضوع، علت ديگري كه باعث ركود در بورس شده سياستهاي مبهم دولت در قبال شركتهاي بورسي است، گفت: از سوي ديگر سياستهاي دولت در قبال شركتهاي بورسي و معادن سياستهاي حمايتي و شفاف نيست. از آنجا كه در بورس تهران صنايع پالايشي و پتروشيمي، فلزات و معدنيها و خودروييها و قطعهسازان بيش از ۸۰ درصد از ارزش بازار را تشكيل ميدهند، يكي از عواملي كه اين سهام را تحت تاثير قرار ميدهد، قيمتهاي جهاني و تحولات بورسهاي جهاني است، اما علاوه بر آن سياستهاي دولت نيز در اين مقوله تاثيرگذاري بالايي دارد. او به تغييرات پي در پي در نرخ خوراك پتروشيميها و پالايشيها و نرخ بهره مالكانه صنايع معدني اشاره كرد و گفت: دولت بايد حداقل برنامه پنج ساله براي اين صنايع داشته باشد تا كسي كه ميخواهد در اين صنايع سرمايهگذاري كند، تكليفش روشن باشد. اين كارشناس بازار سرمايه درباره شايعاتي كه درباره وجود رانت در عرضه سهم «مبين» بين فعالان بازار سرمايه شايع شده، گفت: در مورد شايعه فسادي كه اين روزها رواج دارد دستگاه قضايي بايد نظر بدهد. هيات داوري سازمان بورس بايد اين موضوع را پيگيري كند و بهتر است افراد از قضاوتهاي عجولانه بپرهيزند.
بهروز عباسزاده قصه بازار سهام در اين روزها را اينطور روايت ميكند: از زمان شروع ريزش در يك ماه گذشته، برآيند اخبار سياسي و اقتصادي مثبت يا خنثي بود. افت دو درصدي نرخ سود بانكي، شايعه افزايش قيمت در برخي صنايع از جمله لبنيات و خودرو، اخبار مثبت از تمايل سرمايهگذاران خارجي به حضور در بازار ايران و رشد قيمت جهاني نفت از مهمترين اين اخبار بود اما بازار سرمايه برخلاف روند فوق را داشته است. اين كارشناس بازار سرمايه مهمترين عامل روند نزولي مذكور را عرضه زياد سهم توسط سهامداران عمده به تعداد زياد سهامداران خرد غيرحرفهاي و كمبود نقدينگي براي جذب آن ميداند. او ميگويد: «با توجه به جو رواني به وجود آمده پس از حصول توافق، شاهد ايجاد صفهاي خريد در اكثر نمادها بوديم كه پس از عرضه توسط سهامداران عمده، سهامداران خرد قدرت ادامه رشد قيمتي و يا حفظ قيمت موجود را نداشتند و با در نظر گرفتن ترس ناشي از افت قيمت، همان خريداران در روزهاي بعد فروشنده بوده و روند نزولي را تشديد كردند. هرچند از نظر قانوني سهامداران عمده موظف به خريد و حمايت از سهم نيستند اما انتظار فعالان بازار سرمايه بايد مديريت حرفهاي اين نوع سهامداران و حمايت از سهامدار خرد باشد كه متاسفانه اين انتظار به هيچ عنوان برآورده نشد و به نوعي عكس آن اتفاق افتاد.
اين فعال بورسي يكي ديگر از معضلات اصلي بازار سرمايه را نبود بازارگردان مناسب در اكثر نمادها ميداند كه فقدان اين عامل تشديد كننده نوسانات بازار بوده و از طرف ديگر ميدان را براي سفتهبازان باز گذاشته است تا خود تعيينكننده روند قيمت عليالخصوص در سهام كوچك باشند. نبود بازارگردان كه موظف به خريد و فروش در مواقع لازم بوده، باعث رشد قيمتي شديد و سپس افت قيمت ميشود كه بازندگان اين امر، تعداد زياد سهامداران خرد هستند. اين در حالي است كه با توجه به جو مثبت فوق الذكر، مسوولان بورسي با اين گمان كه روند بازار صعودي شده است، اقدام به عرضه اوليه چند نماد كردند كه به راحتي نقدينگي جديد وارد شده به بازار را با كمك عرضههاي سهامداران عمده جذب كرد. واقعا بايد بگوييم كه عرضههاي فوق در شرايط مناسبي نبوده و بيشتر به ضرر سهامداران تمام شد.