به ایران پرس نیوز بپیوندید

آدرس پست الکترونيک [email protected]

ایران‌پرس‌نیوز به هیچ گروه سیاسی وابسته نیست و از هیچ کجا حمایت مالی دریافت نمی‌کند.







خلاصه انگلیسی این خبر را می توانید در زیر ببینید

پنجشنبه، 25 تیر ماه 1394 = 16-07 2015

کیفیت سبد غذایی مردم کم شده است

تهران- ایرنا- روزنامه ابتکار در صفحه جامعه و شهروند نوشت: ایرانیان تغذیه خوبی ندارند. این موضوع سال ها مورد بحث است؛ چه از جانب مسئولین و پزشکانی که در این باره هشدار می دهند و چه از جانب خود مردم که از کیفیت بدِ غذاها شکایت دارند.

این گزارش که در شماره روز پنجشنبه بیست و پنجم تیر 1394 هجری خورشیدی منتشرشد، می افزاید: به گزارش فرارو، افزایش ابتلا به دیابت، فشار خون بالا، داشتن کبدِ چرب، چاقی، سکته و... همگی از عوارض تغذیه نامناسب در طول زندگی هستند، که البته این روزها سن ابتلا به آن ها کاهش پیدا کرده است. تا جایی که معاون وزیر بهداشت از نامناسب بودن تغذیه در میان 78 درصد مردم کشور سخن گفته است. کارشناسان نیز این تغذیه نامناسب را تهدیدی جدی برای سلامت در ایران دانسته اند.

موعظه گران مدرن

یک انسان شناس در این باره می گوید: در ایران نه فقط متولیان بهداشت و درمان، که پزشکان قسم خورده و متخصصان تغذیه نیز چندان توجهی به تغذیه کلی مردم ندارند. آنها به صورت موعظه گران مدرن در تلویزیون و یا دیگر رسانه های مکتوب ظاهر می شوند و به شهروندان توصیه می کنند که سبزی و میوه بخورند و از شکر و نمک و چربی پرهیز کنند. حال آنکه ما از آنها نمی شنویم که مثلا به واردات شکر اعتراض کنند و یا از میزان بالای شکر موجود در نوشابه های بازار انتقاد کنند. مزدک دانشور در ابتدا به تاریخچه ای از تغذیه ایرانی ها پرداخته و گفت: منطقه ای که به عنوان ایران تاریخی نامیده می شود و یا فلات نوروز را می توان یکی از خاستگاه های تغذیه پس از دوران کشاورزی دانست که در آن بسیاری از غذاهایی که ما امروزه می شناسیم شکل گرفته است. و باید دانست که اقوام ایرانی (در کنار دیگر خاستگاه های تمدن) از اولین اقوامی بودند که از غذا به عنوان دارو استفاده بردند و برای مواد غذایی، چگونگی تهیه، چگونگی طبخ و آماده سازی و حتی موارد استفاده از آن قوانینی نانوشته وضع کردند که از نسلی به نسلی دیگر به ارث رسیده و بسیار ماندگار بوده تا آنجا که نسل سوم مهاجران ایرانی از فرهنگ اجدادی خود در عصر جهانی شدن به یاد می آورند، خوراک های آن است.

اصلاحات ارضی و تغذیه

دانشور در ادامه به تحولات زندگی مردم ایران و تاثیر اصلاحات ارضی بر تغذیه پرداخته و در این باره گفت: بعد از اصلاحات ارضی و عوض شدن شیوه تولید از فئودالی-کشاورزی به نظام سرمایه داری وابسته تحولی عظیم در زندگی مردم ایران رخ داد. تقریبا هشتاد در صد مردم ایران در آستانه اصلاحات ارضی به شیوه ای زندگی می کردند که اجدادشان زیسته بودند. اصلاحات ارضی بود و باش، ساعت زیستی، خورد و خوراک و حتی ازدواج و رابطه جنسی آنان دستخوش امواج جهانی قرار گرفت و تغییر کرد. آن میزان مصرف شکر تصفیه شده، غلات فراوری شده و گوشت قرمز و چربی در تاریخ ایران بی سابقه بود. در این زمینه اعتراضاتی صورت می گرفت که به نوعی در برابر این تلاطم و طوفان تغییر خواهان مقابله و بازگشت به خویشتن بود. آل احمد یکی از این افراد بود که در برابر این هجوم همه جانبه، مامنی از جنس سنت یافته بود و حتی به شیوه تحمیلی غذاخوردن نیز اعتراض داشت. به عنوان مثال او در کتاب غربزدگی به غذا های چرب و پر خامه و اجاق های گاز مدرن اشاره کرده و غذا های قدیم ایرانی همچون آب دوغ خیار را بیشتر مناسب تابستان تهران می دانست.

از رشد طبقه متوسط تا تغذیه نامناسب در ایران

وی تصریح کرد: همزمانی دو موضوع تغییر تغذیه ایرانیان و افزایش قشر یقه سپید، عوارض تغذیه نامناسب، چاقی، بیماری های قلبی و عروقی و سرطان را با خود به همراه آورد. در همین راستا با عقب نشینی بخش های عفونی بیمارستان های شهری، بخش های سی سی یو و قلب و عروق و گوارش و انکولوژی جایگزین شد. دانشور در پاسخ به این سئوال که چرا با وجود سخن گفتن زیاد درمورد تغذیه و سلامتی باز هم تغذیه ایرانی ها نامناسب است، اظهار کرد: حق با شماست. ما امروزه در سایتها و مطبوعات چاپی و حتی برنامه های تلویزیونی خانواده، بسیار می بینیم که مساله تغذیه سالم و سلامتِ تغذیه مطرح می شود ولی متاسفانه واقعیت های زندگی روزمره ما از منابع دیگری رنگ می گیرد.

غذاهای آشغال!

وی در ادامه به اهمیتی که مواد ارایه شده در سوپرمارکت ها بر تغذیه دارند اشاره کرد و گفت: دومین نکته افزایش خوراکی هایی است که در ادبیات جهانی تغذیه به نام JUNK FOOD و یا غذا های آشغال شناخته می شود. شما اگر برای رفع گرسنگی در خیابان به یک سوپرمارکت بروید چه چیزی از شما استقبال می کند؟ قفسه های سوپرمارکتها آکنده از مواد قندی، شیرینی جات، نوشیدنی های پرقند و یا چیپس و پفک های شور و پر روغن و پنیر پالم! است که اولا خصلتی معتاد کننده داشته و ثانیا به جز کالری بالا و پر ضرر هیچ سودی ندارند و به نوعی جاده صاف کن دیابت نوع دو و بیماری های متابولیکی-عروقی هستند. وی همچنین گفت: حال فرض کنید به یک فست فود که در نزدیکی خانه و محل کار همه ما وجود دارد، مراجعه می کنید. چه چیز انتظار شما را می کشد؟ سالاد میوه؟ سبزیجات خام و پخته؟ گوشت های کم چرب و پخته شده؟ خیر بلکه بدترین مواد غذایی (نمک و چربی) در ترکیب غذاها وجود دارد که با بدترین شیوه های پخت یعنی غوطه وری در روغن های نباتی اکسید شده تهیه می شود. با چنین محیط زندگی و آنچه ما را محاصره کرده است چه انتخابی برایمان باقی می ماند. حال به همه اینها اضافه کنید تبلیغات رنگارنگ پفک و چیپس و نوشابه در رسانه ملی و یا بیلورد های عظیم جذاب در سطح شهر که شما را به مصرف هرچه بیشتر تشویق می کند.

وظیفه سازمان های مسئول چیست؟

مزدک دانشور در ادامه و درباره وظیفه سازمان ها در تغذیه مردم توضیح داد: به قول قدیمی ها “همه چیزمان باید به همه چیزمان بیاید!” وقتی همه مسوولیت ها از امنیت جان و خیابان گرفته تا آموزش ابتدایی در حال واگذاری به بخش خصوصی است، جایی برای مداخله نهاد های دولتی در زمینه تغذیه باقی نمی ماند. وی تصریح کرد: اگر بخواهیم تاریخی به این مساله بنگریم، وزارت بهداشت از ابتدای پیدایش دولت مدرن مسئول تعیین کیفیت تغذیه مردم است. اما وزارت بهداشت و درمان این روزها مشغول کار های مهمتری است. طرح تحول سلامت و توجه به درمان به جای پیشگیری از خصلت های دولت های سرمایه داری است. یعنی توجه زیاد به رانت های مسیر سلامت (درمان) به جای توجه به ابتدای این مسیر (یعنی محیط زیست و تغذیه).

بی توجهی همگان به تغذیه در ایران

دانشور با تاکید بر اینکه توجه چندانی به تغذیه مردم نمی شود، اظهار کرد: در ایران نه فقط متولیان بهداشت و درمان، که پزشکان قسم خورده و متخصصان تغذیه نیز چندان توجهی به تغذیه کلی مردم ندارند. آنها به صورت موعظه گران مدرن در تلویزیون و یا دیگر رسانه های مکتوب ظاهر می شوند و به شهروندان توصیه می کنند که سبزی و میوه بخورند و از شکر نمک و چربی پرهیز کنند. حال آنکه ما از آنها نمی شنویم که مثلا به واردات شکر اعتراض کنند و یا از میزان بالای شکر موجود در نوشابه های بازار انتقاد کنند. آنها از عوارض فست فودها می نویسند ولی ما هیچگاه ندیده ایم که به شهرداریها بابت ارائه مجوز تاسیس به فست فودها اعتراض کنند. آنها در تلویزیون ظاهر می شوند و یا حتی پولی هم بابت این تبلیغ پرداخت می کنند ولی هیچگاه به تلویزیون بابت پخش آگهی پفک و چیپس و نوشابه اعتراضی ندارند. آنها برای تغذیه کودکان و نوجوانان رهنمود ارائه می دهند ولی هرگز به حضور ماشین های خودکار شکلات فروشی و چیپس فروشی در مدارس اعتراض نمی کنند... با این وضع امیدی به تغییر تغذیه عمومی و بهبود آن وجود ندارد وبه نظر می آید که حرف قدیمیها درست است و همه چیزمان به همه چیزمان می آید!



Translate by Google: English | Français | Deutsch | Español
به اشتراک بگذارید: