ماجرای افسر انگلیسی در بیت مرجع شیعه
سایت عصر ایران: رهبر معظم انقلاب بحث مهمی را درباره مقوله "نفوذ" مطرح کردند. ماجرای جالبی که رهبری در این باره تعریف کردند، می تواند در جهت دهی به بحث نفوذ، بسیار مثمر ثمر باشد.
ایشان به ماجرای نوکر یکی از مراجع نجف اشاره کردند که روابط خیلی خوبی هم با مردم و طلاب داشت و به فراخور کارش، همیشه در بیت آن مرجع حضور داشت و در جریان همه اتفاقات بود. نکته اینجاست که مدت ها بعد، مشخص شد که او از افسران ارشد انگلیس بوده است که وظیفه داشته در بیوت مراجع نفوذ کند.
اشاره رهبری به این ماجرای، نکته ظریفی دارد و آن این که نفوذ را باید در سطوح بالا و در جاهایی که مرجع تصمیم گیری و تصمیم سازی هستند جست و جو کرد.
"مرحوم آقای آسیّد حسن تهامی که از علمای بزرگ کشور ما و ساکن بیرجند بود، رفته بود در بیرجند مانده بود؛ ملّای خیلی بزرگی بود، اگر در قم یا نجف میماند، حتماً مرجع تقلید میشد؛ مرد بسیار دانایی بود.
ایشان خودش برای من نقل کرد؛ گفت آنوقتی که عراقیها با انگلیسها میجنگیدند -در ۱۹۱۸؛ قریب صد سال پیش- یکی از مراجع وقت، یک نوکری داشت که خیلی مرد خوبی بود، با طلبهها گرم میگرفت، صحبت میکرد، با همه آشنا بود، با همه رفیق بود؛ اسمش را هم ایشان میگفت؛ من یادم نیست. گفت بعد که انگلیسها غلبه پیدا کردند و عراق را تصرّف کردند و آخرین جا نجف بود که وارد نجف شدند، خبر رسید به طلبهها که این نوکر فلان آقا، یک افسر انگلیسی است!
گفت: من باور نکردم؛ گفتم مگر می شود چنین چیزی؟ بعد می گفت در بازار حویش -بازار معروفی است در نجف- داشتم میرفتم، دیدم هفت هشت ده نفر افسر انگلیسی و نظامی انگلیسی سوار اسب دارند میآیند -آنوقت با اسب رفتوآمد میکردند- یک افسری هم جلویشان است؛ خب، من کنار واایستادم که اینها بیایند رد شوند؛ وقتی رسیدند به من، دیدم آن افسری که جلو بود، از آن بالا گفت: آقای آسیّد حسن، حالت چطور است!
نگاه کردم دیدم بله، همان آقایی است که نوکر فلان مرجع بود؛ سالها ما این را میدیدیم. گاهی نفوذ اینجوری است؛ نفوذ شخصی است؛ وارد خانهی کسی، وارد دستگاه کسی میشوند. در دستگاههای سیاسی هم الیماشاءالله از این قبیل وجود داشته است؛ امروز هم ممکن است باشد؛ البتّه خطرناک است."