- فیلم؛ اگر خامنهای زنده بماند سرنوشت بشار اسد در انتظار او است
- روزی که اعدام محسن مرز میان سرکوب بازدارنده و سرکوب زاینده را جابهجا کرد - روز دانشجو؛ هشدار درباره پدیدهای به اسم "دانشجویان سهمیهای"+فیلم - چرا انتظار پایان فیلترینگ در نظام سانسور و سرکوب واقعی نیست؟ - ایران؛ رسانه آمریکایی: نسل شیک پاسارگادی فضای عمومی را از نو میسازد - سخنان اخیر روحانی تصویری از یک رژیم گرفتار در بحرانی ناعلاج است - اعتراف وزیر اطلاعات خامنهای؛ چرا رژیم ولایت فقیه از مردم میترسد؟ - اجرای این طرح بجای زمین زدن پزشکیان به فروپاشی نظام منجر خواهد شد - مذاکره با ترامپ؛ خامنهای دست به دامن بنسلمان شد اما بازهم ناکام ماند - آیا ترامپ با واگذاری اوکراین به روسیه، ایران را بدست خواهد آورد!؟
- پیام ویدئویی شاهزاده رضا پهلوی به مردم مشهد: قدردان شجاعت شما هستم
- فیلم؛ گران شدن قیمت بنزین در ایران: خامنهای وارد میدان مین خطرناک شد - اقدام تازه بیروت؛ لبنان از این پس با رژیم خامنهای مانند جذامی رفتار میکند - پاسداران خامنهای با ادامه راهزنی دریایی در خلیج فارس با آتش بازی میکنند - ونزوئلا؛ آیا ممکن است آمریکا رژیم مادور را سرنگون کند؟ پاسخ تحلیلگر بیبیسی - فیلم؛ خبر فوری شبکه آمریکایی: حمله کماندوهای آمریکا به کشتی عازم ایران - فیلم تکاندهنده؛ مزار جوانانی که به دستور خمینی جلاد تیرباران شدند - فیلم؛ منبع اروپایی: سرنوشت خامنهای که پایش لب گور است چه خواهد بود؟ - در مقایسه استارلینک و 5G، سرعت کدام اینترنت شما را شگفتزده میکند؟
- قضاتی که در جمهوری اسلامی کارنامهای هولناک در سرکوب بهائیان دارند
- رسانهای شدن ماجرا جان این زن بیپناه بلوچ بیشناسنامه را نجات داد - مسدود شدن اینستاگرام بانوی هنرمند پس از زدن تودهنی به خامنهای+فیلم - قتل حکومتی وکیل؛ فیلم شعرخوانی: خسروی ما شده قربانی ضحاک زمان - سرکوب در ایران؛ نماینده پارلمان اروپا: خامنهای میترسد، پایه نظام میلرزد
- اقدام تازه بیروت؛ لبنان از این پس با رژیم خامنهای مانند جذامی رفتار میکند
- ونزوئلا؛ آیا ممکن است آمریکا رژیم مادور را سرنگون کند؟ پاسخ تحلیلگر بیبیسی - برنامهریزی نتانیاهو با آمریکا برای حمله به خامنهای پس از تظاهرات اعتراضی مشهد - منبع انگلیسی: برنامه آمریکا برای زدن ضربه تعیین کننده به رژیمهای یاغی - کارشناسان تائید کردند؛ چین و روسیه به کمک رژیم ونزوئلا هم نخواهند رفت
- در مقایسه استارلینک و 5G، سرعت کدام اینترنت شما را شگفتزده میکند؟
- بیانیه؛ اعلام موجودیت منشور "کوئیر برای برابری" - هنر آینهکاری در معماری ایرانی در فهرست جهانی یونسکو ثبت شد؛ ببینید - در بازار ایران، قیمت دستگاه تصفیه هوا با شاخص آلودگی تعیین میشود - فرود یک هواپیما بر روی یک خودرو در اتوبانی در فلوریدای آمریکا+ببینید
- اینهم شب یلدای قسطی در حاکمیت سیاه ملایان؛ پایان شب سیه سیپد است
- فیلم؛ خواننده اپرا که مجذوب موسیقی محلی ایران بود: ویدئو را ببینید - نسخه بدون سانسور فیلمی که کارگردانان آن به اشاعه فساد متهم شدند - سرود "ای ایران ای مرز پر گهر" ۸۰ ساله شد؛ ویدئو با صدای بنان - نوبل ادبیات؛ نثر شاعرانهاش که شکنندگی زندگی انسان را آشکار میکند
- برادر بانوی ورزشکاری که حجاب را برداشت: بالهای خواهرم را چیدند!
- کاریکاتور اسرائیلی؛ حزبالله در بخش مراقبتهای ویژه بستری شده است - کاریکاتور؛ هر موقع این عصا را دست آقا دیدید یعنی بدجوری ترسیده - کاریکاتور فعال ضد اسرائیلی: گنبد آهنین عربی برای حمایت از اسرائیل - کاریکاتور انتخاباتی؛ در جمهوری اسلامی جایی برای انتخاب نیست ایرانپرسنیوز به هیچ گروه سیاسی وابسته نیست و از هیچ کجا حمایت مالی دریافت نمیکند.
دوشنبه، 8 شهریور ماه 1395 = 29-08 2016سه سال است در یک "کیوسک" محبوسمایلنا: این گزارش، حکایت کارگری است که به دلیل مقاومت در مقابل قراردادی شدن، سالهاست ساعات کاری را در یک کیوسک زندانی است. آقای کاف، کارگر فنی و مهندسی شرکت داروسازی کوثر است که یازده سال و اندی سابقه کار دارد. اما پس از سالها کارکردن در این شرکت داروسازی، برایش مسیر اتفاقات ناگوار به شکلی پیش میرود که او سه سال گذشته را در یک کیوسک یک متر در یک متر محبوس مانده است. او هشت ساعت در روز، موظف است در همین کیوسک که روی دیواره اش حک شده «واحد فنی و مهندسی» بنشیند و عملا کاری نکند. ماجرای کیوسک نشینی از سال 90 آغاز می شود، از زمانی که کارفرمای این شرکت خصوصی تصمیم میگیرد، دست به قراردادی کردن کارگران بزند و به قولی، «رسمیزدایی» کند. شرکتها چه دولتی وچه خصوصی سالهاست که کارگر رسمی استخدام نمیکنند. اما حکایت در داروسازی کوثر چند گام جلوتر پیش می رود، کارفرما تصمیم میگیرد تعدادی از کارگران رسمی قدیم را هم به هر شکل که شده، قراردادی کند. فقط سه نفر قبول نکردیم "اوایل سال 90 آمدند و 20 نفر از رسمیهایی را که کم سابقهتر بودیم، برای قراردادی شدن انتخاب کردند. 17 نفر از انتخابیها که قرار بود با قرعه مدیران و کارفرمایان به جرگه کارگران موقت و قراردادی بپیوندند، با هر شیوهای که بود اقناع شدند و قراردادی شدن را پذیرفتند، ما سه نفر بودیم که قبول نکردیم، مدیران وعده دادند، تهدید کردند اما ما حاضر نشدیم بپذیریم و خوب هم میدانستیم که "قانون" طرف ماست." گفتند قانون فقط حرفه "مدیرعامل ادعا میکرد که قانون کاغذ نوشتهای است که اجرانخواهد شد، او بارها میگفت: قانون فقط حرفه و اگر میخواهید کار کنید باید قراردادی شدن را بپذیرید و مثل دیگران ادامه دهید." آقای کاف از پافشاری خود و دو تن از همکارانش و مصائبی که به خاطر این مقاومت قانونی متحمل شده اند قصهها میگوید. از نامه مدیر عامل برای مدیر اداری که بایستی حقوق این سه نفر تا زمانی که قراردادی شدن را نپذیرفتهاند، قطع شود، از قطع شدن موقت حقوق و مزایا و از اولین شکایت به اداره کار که البته آخرین باری نیست که آقای کاف مجبور میشود برای دفاع از حقوق شغلی خود، راهروهای پر پیچ و خم قانون را گز کند و باز دوباره از نو برگردد سرجای اول. به دلیل مقاومت اخراج شدیم "دقیقا سه ماه بعد اخراج شدیم. به اداره کار شکایت کردیم و کارفرما دعوا را باخت، اداره کار حکم داد که اجبار برای قراردادی شدن غیر قانونی است. اوایل همان سال 90 بود که سر کار بازگشتیم. اما مصیبت از جایی آغاز شد که کارفرما دشمنی را علنی کرد." آقای کاف که پیش از این ماجراها سرپرست فنی مهندسی بود، مجبور می شود در نگهبانی بنشیند: وقتی برگشتیم، ما هر سه را در نگهبانی نشاندند و گفتند از این به بعد باید اینجا کار کنید. "دوباره شکایت کردیم و این بار حکم ابقاء در سمتهای قبلی را گرفتیم. اداره کار تاکید کرد که باید من را به همان «واحد فنی و مهندسی» برگردانند. در گیرودار این کشاکشها، همواره مطالبات ما با تاخیر پرداخت میشد و هرگز هم به سر پستهای قبلی برنگشتیم. در این بین، یکی دو بار هم اخراج شدیم که هر بار با حکم اداره کار به شرکت رجوع کردیم." به ابقاء اصرار کردم، در کیوسک محبوس شدم "اواخر سال 91 که بر ابقاء در سمت قبلی اصرار کردم، پای ماموران اداره کار به شرکت باز شد و کارفرما تحت فشار قرار گرفت، یک روز بعد از رفتن ماموران، لجاجت کارفرما کار خودش را کرد، یک کیوسک آوردند که روی دیوارهاش نوشته شده بود: «واحد فنی و مهندسی»." 26 آقای کاف سه سال است که از صبح تا غروب در همین کیوسک با ابعاد یک متر در یک متر مینشیند و عملا هیچ کاری نمی کند، روی کیوسک نوشته شده واحد فنی و مهندسی تا کارفرما قانون را به راحتی دور بزند و از طرف دیگر کارگری را که در مقابل فشار غیرقانونی مقاومت کرده، به مرز استیصال بکشاند. آقای کاف حق استفاده از سرویس بهداشتی عمومی شرکت را ندارد، حق رفتن به رستوران ندارد و غذایش را از نگهبانی تحویل می گیرد و طبیعی است که میاندیشد ده سال تا بازنشستگی راه است و سرکردن در یک کیوسک کوچک برای این مدت طولانی ممکن نیست . گفتم زندانی شدم، گفتند نمیتوانیم اجبار کنیم به شما اتاق بدهند "بعد از این که «کیوسک نشین» شدم، به دادگستری مراجعه کردم. مدیرعامل را خواستند. گفت: دروغ میگوید. چون با شرکت دشمنی دارد صلاح نمی دانیم به تجهیزات و دستگاههای ما نزدیک شود، صلاح نمیدانیم کار کند. ادعا کرد به من اتاق داده است. باز هم سراغ اداره کار رفتم. گفتند نمیتوانیم اجبار کنیم به تو اتاق بدهند. گفتم زندانی شده ام. گفتند زندانی معنایی ندارد،در شغل خودت هستی. حقوق خودت را میگیری، حالا اگر از نظر شخصیتی به تو توهین شده می توانی به پلیس مراجعه کنی." مدیرعامل میگوید استعفا بده حالا آقای کاف از اداره کار هم هیچ پاسخی نگرفته . آقایان مسئول میگویند مجبوری با شرایط موجود بسازی و مدیرعامل هم می گوید اگر ناراحتی استعفا بده. سرنوشت آن دو کارگر دیگر هم که نپذیرفتند قراردادی شوند، چندان بهتر نبودهاست. یکی از آنها همان سالها سرطان میگیرد و دو سال بعد فوت میکند، آقای کاف این همه کشاکش و استرس را در سرنوشت همکار متوفی خود بی تاثیر نمی داند. آن دیگری هم این روزها دوباره اخراج شده و درگیر و دار شکایت مکرر به اداره کار و رجوع چندباره به هیاتهای حل اختلاف است. آقای کاف و همکارانش نمونه کوچکی از قربانیان سیاست های موقت سازی هستند، سیاستهایی که سرراست و دقیق، امنیت شغلی کارگران را نشانه گرفته اند و دست کارفرمایان را برای هرنوع جرح و تعدیل در ساختار نیروی کار باز میگذارند. از طرف دیگر کارفرمایی که «پول» دارد و از «قدرت» هم بهره مند است، بلد است چگونه قانون را دور بزند و ادعا کند که این کاغذپارهها فقط حرف است و دقیقا به همین علت است که آقای کاف سه سال متوالی، بیکار درون یک کیوسک محبوس مانده است. در کشور آمریکا و اکثر کشورهای اروپایی کارگران امنیت شغلی خود را از طریق سندیکاهای کارگری و دولت آن کشور دریافت میکنند و این اتفاقی که برای این شخص افتاده طرف گفتگو سندیکای کارگری با کارفرماست و این سندیکای کارگری است که حق کارگر را برای او از کارفرما میگیرد و در زمان گفتگوی سندیکا با کارفرما حقوق و مزایای کارگران از صندوق بیمه سندیکا تعمین میشود ولی در ایران جمهوری اسلامی سندیکای کارگری مستقل را ممنوع اعلام کرده و حاکمیت عملا طرف کارفرماست و برای کارگر حق و حقوقی نمیشناسد و در همه موارد ما دیده ایم سندکاهای کارگری تعطیل و افراد فعال در سندیکاها دستگیر و به زندان انداخته میشوند و برای مثال میتوان از آقایان منصور اوسانلو و رضا شهابی که سالهای زیادی را در زندان گذرانده اند یاد کرد |