به ایران پرس نیوز بپیوندید

آدرس پست الکترونيک [email protected]

ایران‌پرس‌نیوز به هیچ گروه سیاسی وابسته نیست و از هیچ کجا حمایت مالی دریافت نمی‌کند.







خلاصه انگلیسی این خبر را می توانید در زیر ببینید

سه شنبه، 15 اسفند ماه 1396 = 06-03 2018

چال خوابی دخترکان معصوم زابلی + عکس

فصل درس و مدرسه امسال برای «یگانه» و «حنانه» با رنج و اندوه همراه بود. پیش‌تر که صحبت از ماه مهر و مدرسه و نشستن روی نیمکت کلاس درس به میان می‌آمد، چهره‌های‌شان می‌شکفت و شوق مهر وجودشان را می‌انباشت. اما امسال خبری از این ذوق و شوق نبود. دست‌های خالی پدر و آوارگی و بی‌خانمانی‌شان و به‌دنبالش نگاه‌های سنگین و کنایه‌های بچه‌های مدرسه، ریشه هر ذوقی را در وجودشان خشکانده بود. بچه‌هایی که شاهد زباله گردی پدر این دو دختر بودند و سرافکندگی ناشی از کلوخ نشینی و چال خوابی شان، باعث شد تا از مدرسه روگردان باشند و هر روز با حسرت مدرسه رفتن بچه‌ها را تماشا کنند. حالا چند ماهی است که زندگی آنها با چال خوابی همراه شده است، چاله‌ای که چاردیواری خانه‌شان شده و تنها به اندازه نشستن جا دارد؛ این تصویری است که این روزها در تقاطع خیابان کارگر و هامون در شهر زابل به چشم می‌خورد. زمین بایری در حصار تیغه‌های نیم بند آجری حالا مامن غیر ایمن خانواده‌ای چهار نفره است که با کندن یک چاله به‌عنوان خانه[!] در شرایطی غیرانسانی به اصطلاح زندگی می‌کنند. چاله‌ای که کمتر از یک قبر نیست و تنها می‌توان شب را نشسته در آن به صبح رساند. دو دختر این خانواده امسال از تحصیل محروم مانده‌اند. یگانه با وجود آنکه تا کلاس سوم ابتدایی درس خوانده است اما به ناچار با ترک مدرسه این روزها همسایه خاک و سنگ و آجر شده است. پدر هر روز در میان زباله‌های شهر با جمع‌آوری ضایعات به‌ دنبال لقمه نانی است. چهره معصوم یگانه و حنانه را می‌توان از پشت صورت آفتاب سوخته آنها بخوبی حس کرد. داشتن سقفی بالای سر تنها آرزویی است که یگانه با بغض آن را بیان می‌کند. می‌گوید، از اینکه شب‌ها مجبوریم در این چاله و میان خاک‌ها بخوابیم غصه می‌خورم. من دیگر ترسی از مرگ و قبر ندارم زیرا در این روزها آن را همراه خواهر کوچکم و پدر و مادرم تجربه می‌کنیم.

ایران پرس نیوز




خسرو March 6, 2018 01:53 PM

نمیدانم چه بگویم باور کنید همین الان که دارم این کلمات را مینویسم اشک در چشمانم حلقه زده کاش میشد به نحوی به آنها کمک کرد گو اینکه ما خودمان در گوشه های غربت این دنیا سرگردان شده ایم ولی من، من شخص خودم را میگویم که اگر راهی باشد حاضرم از سهمم یعنی از سهم روز مره زندگیم کم کنم و به انها کمک کنم هموطنان بیائیم راهی پیدا کنیم که شاید بتوانیم انها را از این ذلت و مصیبت روزمره نجات دهیم چه باید کرد ؟ چکاری از دست ما برمی آید که بتوانیم این خانواده ها را که میدانم یکی دوتا هم نیستند نجات دهیم و دوباره لبخند و شادمانی را در چهره آنها ببینیم آخه ما انسانیم ما خامنه ای یا هیولاهای آدمخوار جمهوری اسلامی که مردم را بروز سیاه نشانده اند نیستیم باید کاری کرد که دیر شدن خیلی زود از راه میرسد

گزارش یا اعتراض به این نظر


شهنام March 6, 2018 02:01 PM

نه غزه نه لبنان نه اسلام نه قرآن جانم فدای زابل جانم فدای ایران

گزارش یا اعتراض به این نظر


Translate by Google: English | Français | Deutsch | Español
به اشتراک بگذارید: