- کارشناس داخلی: بازی خطرناک در کنار ونزوئلا برای فروش نفت تحریمی ایران
- روزی که اعدام محسن مرز میان سرکوب بازدارنده و سرکوب زاینده را جابهجا کرد - روز دانشجو؛ هشدار درباره پدیدهای به اسم "دانشجویان سهمیهای"+فیلم - چرا انتظار پایان فیلترینگ در نظام سانسور و سرکوب واقعی نیست؟ - ایران؛ رسانه آمریکایی: نسل شیک پاسارگادی فضای عمومی را از نو میسازد - سخنان اخیر روحانی تصویری از یک رژیم گرفتار در بحرانی ناعلاج است - اعتراف وزیر اطلاعات خامنهای؛ چرا رژیم ولایت فقیه از مردم میترسد؟ - اجرای این طرح بجای زمین زدن پزشکیان به فروپاشی نظام منجر خواهد شد - مذاکره با ترامپ؛ خامنهای دست به دامن بنسلمان شد اما بازهم ناکام ماند - آیا ترامپ با واگذاری اوکراین به روسیه، ایران را بدست خواهد آورد!؟
- قضاتی که در جمهوری اسلامی کارنامهای هولناک در سرکوب بهائیان دارند
- رسانهای شدن ماجرا جان این زن بیپناه بلوچ بیشناسنامه را نجات داد - مسدود شدن اینستاگرام بانوی هنرمند پس از زدن تودهنی به خامنهای+فیلم - قتل حکومتی وکیل؛ فیلم شعرخوانی: خسروی ما شده قربانی ضحاک زمان - سرکوب در ایران؛ نماینده پارلمان اروپا: خامنهای میترسد، پایه نظام میلرزد
- چرا استرالیا هشدار موساد درباره "شبکه عمار" را نادیده گرفت؟ واکنش ترامپ
- منبع اطلاعاتی: احتمال حمله اسرائیل به اهدافی در تهران پس از تیراندازی استرالیا - فیلم؛ حمله مرگبار به یهودیان استرالیا پس از تروریستی اعلام کردن سپاه پاسداران - کارشناس داخلی: بازی خطرناک در کنار ونزوئلا برای فروش نفت تحریمی ایران - اقدام تازه بیروت؛ لبنان از این پس با رژیم خامنهای مانند جذامی رفتار میکند
- اینهم شب یلدای قسطی در حاکمیت سیاه ملایان؛ پایان شب سیه سیپد است
- فیلم؛ خواننده اپرا که مجذوب موسیقی محلی ایران بود: ویدئو را ببینید - نسخه بدون سانسور فیلمی که کارگردانان آن به اشاعه فساد متهم شدند - سرود "ای ایران ای مرز پر گهر" ۸۰ ساله شد؛ ویدئو با صدای بنان - نوبل ادبیات؛ نثر شاعرانهاش که شکنندگی زندگی انسان را آشکار میکند
- برادر بانوی ورزشکاری که حجاب را برداشت: بالهای خواهرم را چیدند!
- کاریکاتور اسرائیلی؛ حزبالله در بخش مراقبتهای ویژه بستری شده است - کاریکاتور؛ هر موقع این عصا را دست آقا دیدید یعنی بدجوری ترسیده - کاریکاتور فعال ضد اسرائیلی: گنبد آهنین عربی برای حمایت از اسرائیل - کاریکاتور انتخاباتی؛ در جمهوری اسلامی جایی برای انتخاب نیست ایرانپرسنیوز به هیچ گروه سیاسی وابسته نیست و از هیچ کجا حمایت مالی دریافت نمیکند.
یکشنبه، 12 فروردین ماه 1397 = 01-04 2018ابراز نگرانی از بین رفتن سرمایه اجتماعیرویداد 24: سال گذشته پر از خبر و اتفاقات ریز و درشت بود. هرچه هم به پایان سال نزدیک می شدیم، انگار اتفاقات برای اینکه زمان کم نیاورند بیش از پیش ظهور و بروز می کردند. تا جایی که برخی معتقد بودند ما مشکل را با مشکل فراموش می کنیم. اتفاقات نشان از بی عدالتی جنسیتی، کوچک شدن سفره اقتصادی مردم، افشای فسادهای مسئولان و دستگاهها، بیکاری و بیثباتی شغلی، فساد و حاشیهنشینی شهر و... داشت. اما این خبرها فقط یک خبر نبود بلکه به گفته کارشناسان جامعه تازهای میتواند رقم بزند. جامعهای که زوال اجتماعی، از هم گسیختگی جامعه را در پی دارد. دلایل زوال اجتماعی را در گفتوگو با محمدامین قانعی راد، رئیس سابق انجمن جامعه شناسان ایران، عضو هیئت علمی و استاد جامعه شناسی مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور بررسی کردیم.قانعی راد تاکید میکند که ریشه کاهش سرمایههای اجتماعی را باید طی 20 سال اخیر جستجو کرد. زمانی که تلاش شد جامعه مدنی شکل بگیرد اما این اتفاق نیفتاد و اکنون شالوده جامعه و دولت ما ضعیف است. او می گوید، هرچند اکنون شرایط نگران کننده است اما همچنان قدرتمندان ما تغییر در سیاست رفتاری خود ایجاد نکردند و ما نمیدانیم چطور قرار است اقتصاد ایران پویا شود؟ کدام فضای امن کسبوکار و سرمایهگذاری می تواند بیکاری جوانان را سروسامان بدهد؟ چه افزایشی در اعتماد سیاسی به وجود آمده است؟ و... .این گفت و گو را در ادامه می خوانیم: مدتی است که ما شاهد جریانهایی در جامعه هستیم که براساس آن کارشناسان معتقدند این بحرانها جامعه را به سوی از هم گسیختگی پیش میبرد. آیا واقعا اکنون جامعه به نقطه بیاعتمادی مردم نسبت به مسئولان و همدیگر رسیدهاند؟ این گفته شما به بحث سرمایه اجتماعی یا همبستگی اجتماعی بازمیگردد که اکنون شاهد کاهش آن هستیم. دلایل کاهش سرمایه اجتماعی چیست؟ یعنی زوال اجتماعی امروز یکباره اتفاق نیفتاده و مربوط به سالها پیش است که اکنون خود را نشان میدهد؟ منظور شما از تلاش برای ساخت جامعه و دولت 20 سال گذشته، چیست؟ سازمان یافتن افراد و گروهها در جامعه مدنی چه ویژگی دارد؟ در این سال ها جامعه مدنی در کشور ما شکل نگرفته است؟ با همه این موارد وقتی حرف از انتخابات پیش میآید، مردم و انواع قشرهای جامعه برای به دست آوردن آینده بهتر امیدوار هستند و تلاش میکنند. آنها قبل از انتخابات کاندیدای منتخب خود را حمایت میکنند و با شور و شوق در میدان ولیعصر برای تبلیغ جمع میشوند. اما پس از انتخابات احساس یک نوع ناکامی انتخاباتی به وجود میآید. چراکه به مرور زمان میبینند به وعدههای عمل نمیشود یا اینکه موانع یا دستاندازیهایی که رقبا ایجاد میکند اجازه نمیدهند دولت مستقر وعدههایی که به مردم داده است را عملی کند. در این شرایط که گفتوگو و تعاملی هم بین دولت و جامعه شکل نمیگیرد میتوان گفت جامعه مدنی در جامعه ما رخ نداده است. جدا از مسائل کلان مدیریتی ما در همه حوزهها شاهد اتفاقات متفاوتی هستیم. طوری که مدتی ما با بحران خبرهای بد مواجه بودیم! مانند همین اتفاق گلستان هفتم پاسداران و مساله دراویش که تبدیل به یک معضل شد. خب چرا حل نمیشود؟ در برخی اوقات اصلا آدم احساس میکند که نیروهای مسوول امنیت بیشتر از حفاظت خود مشکل تازه ای را ایجاد میکنند. خیلی از مسائل را میشود سادهتر حل کرد تا اینکه به مشکلات بزرگ و دستگیری صدها نفر بینجامد. اینکه مسئله فعالان محیط زیست و محدودیتهایی کار برای دانشگاهیان و بازداشت دانشجویان مسائلی است که تبدیل به یکی از تهدیدات داخلی و مسائل امنیتی شدند. زندگی در چنین فضای اجتماعی نارضایتی و ناامیدی می آورد. در عین حال یک خشم فروخفته را ایجاد می کند. این خشم درونی و پنهان آیا در جامعه شواهدی دارد؟ چرا این اتفاق نمیافتد؟ این شرایط چه عواقب و تبعاتی دارد؟ باتوجه به اعتراضات اخیر که شکل گرفت بسیاری از مسئولان گفتند که ما صدای مردم را شنیدیم. حالا که این صدا شنیده شد به نظر شما آیا از سوی مسوولان برای رفع مشکلات و مطالبههایی که ایجاد شده است، تلاشی برای چارهاندیشی دیده میشود؟ این جوانان تحصیلکردهای که با مدارک لیسانس و فوقلیسانس و حتی بالاتر از آن شغل ندارند چطور از دانششان استفاده میشود؟ کدام امن کسبوکار و سرمایهگذاری میتواند آنها را سروسامان بدهد؟ کدام ظرفیت در عرصه اقتصادی به این مطالبات پاسخ میدهد؟ چه افزایشی در اعتماد سیاسی به وجود آمده است. کجا امکان فعالیت، نقد و مشارکت سیاسی به ایجاد شده است. اگر نظام برای کشور تعصب دارد باید عیوب آن را اصلاح کند.موانع را برای فعالیت سیاسی بردارد. اگر صداها شنیده میشد باید اقداماتی هم صورت میگرفت. اما ما هنوز نمیبینیم در این عرصهها کارهای جدی صورت گرفته باشد. هنوز زبان سیاسیای که مسوولان به کار میبرند زبان سیاسی نامهربانانه، طردکننده، حذفکننده و خشونتآمیز است. با این وصف بهتر است بگوییم این صداها کجا شنیده شد؟هنوز فرآیندهای اقتصادی از پاسخگویی به انتظارت و نیازهای رفاهی جامعه ناتوان است. در این شرایط زوال اجتماعی روزبهروز بیشتر میشود.مردم از همدیگر فاصله میگیرند. مادیگرایی، جستوجوی منفعتشخصی، هر روز گسترش پیدا میکند. همانطور که گفتم در شرایط نگرانکننده باید چاره ای اندیشید. به اشتراک بگذارید:
|